شعر

تقدیم به روح قهرمان ملی کشور، شهید احمدشاه مسعود.

برخیز و بزن آب به رخسار چو ماهت
برپا شده طوفان از آن نیم نگاهت
دیریست که این دهکده گم کرده نشانی
هرکس به تمنای تو آید، به پناهت
درکودکی آموخته بودم که تورا نیست
بغضی که نگهدارد از آن مهر پگاهت
طوفان زده این باغ و کسی نیست نگهبان
جز نام و نشانی و همان رمز کلاهت
درعشق تو افتاده و در راه تو جاریست
خلقی که ندیدست و شنیدست گواهت
آزادگی و مردی و عزت، همه در توست
وان قامت ایثارگر و عشق و فقاهت
تاریخ به کس مفت نداد این جم دوران
جز تو به کسی نیست در این دور، شباهت
هرکس که بود دشمن عقل و نظر تو
مردم همه خوانند مراورا به سفاهت
دشمن چه زبونانه شکست خورد دراین دِه
خودمعترف است از سر تقصیر و بلاهت
هرچند خیانت و شد و این قوم زمین خورد
نسل دگری آمده با عشق و سلاحت
۱۴سنبله۱۴۰۱
۴سپتمبر۲۰۲۲
ممکن است تصویر ‏‏۱ نفر‏ و ‏ریش‏‏ باشد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا