خبر و دیدگاه

بدون توافق برسر مسایل کلانِ اختلاف بر انگیز، نمیتوان به وحدت ملی رسید و “ملت” ساخت!

“ملت” فقط یک کلمه نیست؛ بلکه یک پدیدهء زنده است.
ملت، تاریخ است؛ ملت جغرافیه است؛ ملت فرهنگ، زبان، ادبیات و اسطوره است؛ و بالاخره ملت وابستگی به گذشته و افتخار به ارزشهای تاریخی و اسطوره یی در گذشته و اراده به زیست باهمی و ارزش آفرینی مشترک در آینده است… و در نهایت ملت اتحاد داوطلبانه و آگاهانهء انسانها دریک جغرافیه و ایجاد ” ” نظام ” در آن سرزمین است.
*****
افغانستان کشور اقلیتها و پاره اقوام است.
هیج قومی اکثریت نفوس کشور را نمیسازد.
طرفه آنکه بدنهء اصلی اکثریت اقوام بزرگ تر افغانستان در بیرون از سرحدات این کشور، بخصوص در کشورهای همسایه زیست دارند.
زمان ملت سازی بر بنیاد تیوری اضمحلال، اسیمیلاسیون، تغلب، تفوق و استعمار گذشته است. ملتهای امروزین بر بنیاد تیوری همگرایی، همدیگر پذیری و ساختن ارزشهای مشترک و حق شهروندی بنا یافته اند.
تلاش عظمت طلبان و تمامیت خواهان قومی بجایی نخواهد رسید و “فصل ناتمام” سیاستهای عبدالرحمانی و نادرخانی، برای ابد ناتمام باقی خواهند ماند. اینان در نهایت عمر فاجعهء جنگ داخلی را طولانی تر خواهند ساخت؛ نه چیزی بیشتر از آن.
باید باور داشت که: هیچ قومی نمیتواند قوم دیگری را نابود و یا از صحنه بیرون براند.
سیاست حذف و سیادت قومی ایکه “تداوم” ی های تمامیت خواه و شوونیست در پبش گرفته اند قطعا شکست خواهد خورد.
اقوام و قبایل ساکن افغانستان ناگزیر اند، برای ملت شدن بر سر مسایل کلان اختلاف برانگیز، به اجماع برسند.
این مسایل کلان اختلاف برانگیز کدامها اند؟:
– نام کشور
– سرود ملی کشور
– بانکنوت کشور
– پرچم ملی کشور
– آرم یا سمبول ملی کشور
– نوع نظام کشور ( شاهی، جمهوری، امارت….)
– نوع اداره کشور ( متمرکز، نیمه متمرکز، نامتمرکز، فدرالی، کانفدراسیونی….)
– زبان یا زبانهای رسمی کشور.
ـ اصول اساسی سیاست خارجی کشور.
– حق انتخاب کردن و انتخاب شدن مساویانه برای همه شهروندان بدون تعلقیت قومی، منطقوی و مذهبی ایشان، در مقامات رهبری کشور.
– وبرخی مسایل بزرگ دیگر….
*****
مسایل ملی را نمیتوان بر معیار اقلیت و اکثریت (انچنانیکه برای تشکیل حکومات مروج است که تیم یا حزب برنده حکومت را می سازد) ساخت؛ بلکه برای حل مسایل کلان ملی به اجماع ملی ضرورت است.
اگر کوچک ترین اقلیت قومی کشور مسئله ای راکه به همه باشندگان کشور تعلق دارد و ملی است نپذیرد؛ ان مسئله دیگر ارزش سراسری و ملی ندارد؛ چون بخشی از مردم کشور آنرا نپذیرفته اند.
خوشبختانه، این جغرافیا بنابر دلایل فراوانی نه قابل تقسیم و تجزیه است و نه قابلیت الحاق مناطق بیرونی را در خود دارد.
وطن ما همین جغرافیهء بمیراث مانده از گذشتگان ما، به ما است؛ نه یک وجب (بلیست) کمتر و نه یک وجب بیشتر!
درین جغرافیه ایکه برای ما به میراث مانده است؛ چه نامش افغانستان باشد، چه آریانا، چه خراسان و یا خاور یا باختر، یا هرنام دیگری، برای ملت شدن راه دیگری جز همدیگر پذیری و رسیدن به اجماع بر سر مسایل کلان اختلاف برانگیز نداریم.
سیاسیون کشور، بخصوص نسل جوان و روشنفکر کشور (متعلق به همه اقوام افغانستان) باید این مشکلات و ضروریات تاریخی و کنونی کشور را بدرستی درک نمایند؛ تا بتوانند از فاجعه ایکه کشور را جدآ تهدید میکند؛ جلوگیری نمایند.
یــــــــــــــــا هــــــــــــــو!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا