خبر و دیدگاه

درد دلی با دوستان _ بخش پنجم

ایتلاف با طالبان
در این روز ها صداهایی از دوحه، اروپا، ترکیه وامارات برای ایتلاف با طالبان بلند شده است وتعدادی هم از طالبان خواسته اند با آنها دولت فدرالی بسازند! معمولاً ایتلاف های سیاسی برضد یک رژیم سیاسی، تشکیل جبهه سیاسی ـ نظامی، برضد اشغال، انتخابات، ایجاد حاکمیت سیاسی و… ایجاد میشوند. طبعاً در خواست از طالبان برای ایجاد ایتلاف، آوردن اصلاحات سیاسی، تغییر ومشارکت سیاسی نه به معنی ایتلاف، بلکه تنها جذب چند تا مامور برای به رسمیت شناختن ومشروعیت دادن به طالبان است.
آنچه از تاریخ حاکمیت های قبیله یی و قومی تا کنون تجربه کرده ایم، از یکسو تکیه گاه حاکمیت های قومی وقبیله یی، لشکر حشری قومی و وابستگی خارجی بوده است؛ از جانب دیگر تجربه ای دو دهه ای پسین حکومت های ایتلافی نشان داده است، که جامعه به جای تشکیل ایتلاف واتحاد سیاسی شاهد شمولیت چند تا مامور ومستخدم حکومت « کله شمار» در ترکیب اجتماعی آن زیر نام ایتلاف بوده است.
ایتلافهای دو دهه ای پسین به گونه ای رقم خوردند که یک محور اساسی قدرت در آن وجود داشت وچند تا مامور، مستخدم، عمله وفعله لشکری وکشوری که در تصامیم شریک نبودند وتنها وظیفه شان اجرای تصامیم محور قدرت بود. اعضای حکومت ایتلافی که غیر پشتونها را نمایندگی می کردند، به جای تامین منافع سیاسی، اقتصادی وفرهنگی جوامع واقوام برادر، بیشتر برای رسیدن به نان، نام، مقام ، گله دزدی و سوء استفاده از قدرت مصروف بودند. بدون هیچ شبه ای این بار هم ایتلاف با طالبان با هر رنگ، زرق وبرقی که اعلام شود، ماموریت است ونه ایتلاف؛ زیرا طالبان همان دو مشروعیت حاکمیت های قومی وقبیله ای ( لشکر حشری قومی و وابستگی خارجی) را دارند و برای فیشن ودیکوریشن مامور می پذیرند، نه شریک سیاسی.
اصلاً تشکیل وساختن ایتلاف بدون پیشبرد پروسه های دموکراتیک، دخالت کامل مردم در قدرت وسیاست ونمایندگی عادلانه از مردم نه مقدور است ونه میسر. وقتی عده ای مدعی تمثیل حاکمیت خدا در زمین باشند، طبعاً این حاکمیت توسط متولیان دینی ومذهبی تمثیل می شود. در حاکمیت دینی طالبان « پشتونولی » نیز جز اساسی ارکان دین قبیلوی پنداشته می شود، از این رو تنها متولیان دینی جامعه ای برادر پشتون حق تمثیل این حاکمیت را دارند. لذا در کنار اینکه چهره های متخصص غیر روحانی را از شرکت در ماموریتهای بلند پایه حکومتی محروم کرده اند، روحانیان غیر پشتون نیز در آن راه ندارند. الزامات دین قبیله یی همین است.
ایتلافهای سیاسی همواره دومحور دارد: برنامه محور ومحور پارلمانی. توافق نظر روی یک برنامه مشترک ( پلاتفرم ایتلاف) مشمول اهداف مشترک سیاسی، اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی میشود، که محور ایتلاف است. اگر یک جانب برنامه مشترک را نپذیرفت یا پاره ای از مواردی پیش آمد که اعضای ایتلاف در مورد آن نتوانستند به توافق برسند، حکومت فرو می باشد. محور دوم، ایتلاف پارلمانی است که احزاب برای تشکیل حکومت، ایتلاف تشکیل میدهند. اگر هر حزب از ایتلاف خارج شد وحکومت نتواند پنجاه به اضافه یک را حفظ کند، حکومت فرومی پاشد. یعنی احزاب بسیار کوچک پارلمانی در تصمیمگیریها شریک و محور ایتلاف استند. در حالیکه در حکومتهای ایتلافی کرزی ـ احمدزی یک نفردر روی پرده ویک تیم در پشت پرده ( حکومت سایه) محور اصلی قدرت بود ودیگران مامور بودند. ایتلاف بدون انتخابات، پارلمان ممثل اراده ای سیاسی واقعی مردم، رقابت سیاسی احزاب از راه ها وشیوه هایی دموکراتیک جز وراجی، هرزه گویی وقیل وقال برای رزق ومقام معنی دیگر ندارد.
با طالبان چگونه این ایتلاف صورت خواهد گرفت، خدا خودش میداند! طوریکه طالبان بارها اعلام کرده اند، الزام اساسی آنها تطبیق شریعت است ونه برنامه ای خدمت به مردم. از این رو هرنوع برنامه وپلاتفرمی برای اتحاد منتفی است. شریعت قانون اساسی است که به پنداشت طالبان انتخابات وتشکیل پا رلمان در آن از محرمات است، یعنی محور پارلمانی اتحاد هم منتفی است. پس سروران گرامی از کدام ایتلافی سخن به میان می آورند! هدف از « ایتلاف افغانی» در واقع تلاش چند تا مامور برای خدمت به امارت است تا مشروعیت سیاسی؟! به وجود بیاید و طالبان به رسمیت شناخته شوند وکیسه ها را از کمک خارجی پرکنند. شرکت در ایتلاف طالبان! به معنی دشمنی با آزادی، عدالت سیاسی وملی، دموکراسی، موازین حقوق بشری وزندانی ساختن قطعی وکامل زنان است ومعنی دیگری ندارد. ( ادامه دارد)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا