خبر و دیدگاه

روایت سازی های طفلانه از غلط کاری های فراری بابا

بحث اول: روایت سازی های طفلانه
۴ ماه از سقوط “جمهوریت سه نفره” و فرار اشرف غنی می گذرد. درین مدت کشور در عمق فاجعه بشری و انزوایی جهانی زیر امارت وحشت طالبان تحت الحمایه پاکستان فرو رفته است. درین مدت تفاله های جمهوریت سه نفره مشغول سناریو سازی، روایت سازی و داستان سرایی بودند تا با یک روایت طفلانه پرده به سر جنایات، خیانت ها و غلط کاری های غیر قابل توجیه و نابخشودنی شان به اندازند و وارد بازی جدیدی احمق سازی شوند…
یکی از تفاله های جمهوری فاسد سه نفره ، حمدالله محب است که مستقیما در سلاخی و تسلیم دهی ارتش و نیروهای امنیتی افغانستان بدست طالبان نقش انکار ناپذیر دارد. او بحیث یکی از مهره های هرکاره جمهوری فاسد سه نفره بود که با مدیریت طفلانه و خود خواهانه اش باعث تباهی کشور و تشویق رئیس جمهور به فرار از کشور شد.
محب و همدستان او نه تنها از کردار شان پشیمان نیستند و از مردم افغانستان معذرت نمی خواهند، بلکه بار تمام ملامتی و خیانت را به گردن دیگران انداخته و جنایات و خیانت های خود را با بی شرمی توجیه می کند.
محب می گوید از سقوط جمهوریت بجای روایت های متضاد باید یک روایت واحد بسازیم.
چنانچه اخیرا یکی از منابع داستان فرار اشرف غنی که توسط ستیف کول در نیو یارکر منتشر شد، از زبان محب گرفته شده است.
محب هنوز باور دارد که چون اشرف غنی استعفا نداده، وی هنوز رئیس جمهور است و خودش مشاور امنیت ملی جمهوری سه نفره افغانستان می باشد. او هنوز از خواب جمهوریت سه نفره بیدار نشده است.
بحث دوم: روایت محب از فرار غنی چه است؟
چند نکته از روایت کودکانه و متضاد محب قابل بحث است:
۱) ” رئیس جمهور بخاطر جلوگیری از جنگ داخلی و تجزیه کشور، وطن را ترک کرد.”
این دروغ بزرگ را فراری بابا بخاطر اینکه خود را وطن پرست معرفی کند که گویا بخاطر نجات وطن فرار وطنپرستانه نموده است نه فرار خائنانه و بزدلانه. همین تعنه را زمانی او به شاه امان الله و تلویحا به داکتر نجیب الله می زد. امان الله نیز گفته بود” برای جلوگیری از جنگ داخلی و برادر کشی تصمیم به فرار از وطن گرفتم.”
عین دروغ را طرفداران نجیب الله تا حال می گویند: ” رفقای حزبی نجیب الله علیه رئیس جمهور کودتا کردند و رئیس جمهور مجبور شد به سازمان ملل در کابل پناهنده شود.”
۲) محب در جای دیگر بر خلاف دروغ شاخدار “فرار وطنپرستانه”، اصل واقعیت بزدلی و ترس از مرگ را چنین می گوید:” “چون جان رئیس جمهور در خطر بود بخاطر جلوگیری از بی عزتی و به دار آویختن او بدست آی اس آی رئیس جمهور مجبور شد افغانستان را ترک کند.”
زمانی طرفداران نجیب در مورد اعدام او و برادرش توسط طالبان در ۱۹۹۶ یک داستان ساختند:
“چون نجیب الله از امضای برسمیت شناختن معاهده خط دیورند اباورزید، بناً آی اس آی او را توسط عمالش به دار آویختند”. آیا امضای یک رئیس جمهور برکنار شده و پناهنده در دفتر ملل متحد در کابل از لحاظ حقوقی قابل اعتبار است؟
شاید روزی یک دروغ جدید مثل طرفداران نجیب اختراع کنند و بگویند” چون اشرف غنی خط دیورند را برسمیت نشناخت، آی اس آی می خواست مثل نجیب الله او را با بی عزتی بدار آویزان کنند، لذا رئیس جمهور اشرف غنی دست به” فرار وطنپرستانه” زد.”
این در حالی بود که ماه ها قبل محب از امریکایی ها خواسته بود که در پلان تخلیه خود رئیس جمهور و خودش را هم در نظر بگیرند، ولی ظاهراً کاخ سفید آنرا رد کرده بود. یعنی برای فرار ماه ها قبل آمادگی داشتند.
۳) محب اعتراف می کند که” ارتش متلاشی شده بود انگیزه دفاع از کابل را نداشت.”
اما محب نمی گوید که کی ارتش مجهز ، نیرومند و وطن پرست را متلاشی کرد؟
واقعیت اینست که خودش و رئیسش ارتش و نیروهای امنیتی را پلان شده بدست طالبان سلاخی کردند.
به بیان دیگر محب و غنی نه به نیروهای امنیتی اجازه جنگیدن با طالبان را دادند و نه به خیزش های مردمی اجازه تجهیز شدن را دادند. برخلاف هر کسی در برابر تروریستان جنگیدند سر به نیست شدند.
۴) ” ما نمی خواستیم که از دست رئیس جمهور اشرف غنی طالبان مشروعیت بدست بیاورند. رئیس جمهوری می خواست قدرت را توسط لویه جرگه انتقال بدهد.”
او هم چنان می گوید که طالبان برخلاف وعده رهبران شان که داخل شهر کابل نمی شوند، قبلاً داخل شده بودند و خود را تا اطراف ارگ ریاست جمهوری رسانده بودند.
واقعیت اینست که طالبان خود شان بزور خود وارد شهر نشده بودند، بلکه توسط محب، بحیث هر کاره جمهوری سه نفره ماه ها قبل در نقاط مهم شهر جابجا ساخته شده بودند تا خلای فرار اشرف غنی را بدون درد سر پر کنند.
عین کار را زمانی طرفداران داکتر نجیب کردند، که در نقاط مهم شهر و نهاد های دولتی نیروهای گلبدین را جابجا نمودند، ولی توسط نیروهای مخالف شان از شهر بیرون ساخته شدند.
برخلاف زمان نجیب الله، اشرف غنی خیلی موفقانه روند تسلیمی و فرار را مدیریت کرد، که تمام کشور و ارتش را دست بسته به شبکه حقانی تسلیم داده و خود موفقانه فرار کردند. درنتیجه او توانست برنامه انتقال قدرت به ملا برادر، مهره امریکایی مطابق به سناریوی خلیلزاد را سبوتاژ کند.
۵) محب مدعی است که “جمهوریت را خلیلزاد سقوط داد. او از دست طالبان گرفته به کابل آورد.”
درین شکی نیست که خلیلزاد نقش کشنده را در سقوط جمهوریت و بقدرت رساندن طالبان بازی نمود. ولی تیم ارگ فکر می کرد که خلیلزاد طالبان را از دستش گرفته در تحت ریاست اشرف غنی آورده با آنها حکومت ائتلافی می سازد. ازینرو اشرف غنی ده ها نهاد بنام صلح ساخت؛ از نماینده خاص در امور صلح گرفته تا شورای صلح، شورای مصالحه ملی، وزارت صلح وو….
توصیه من به تفاله های فاسد فراری بابا اینست که بیش ازین با روایت های طفلانه وقت تانرا ضایع نسازید، کسی به شما باور نمی کند. مردم افغانستان چهره های شما خائنین و وطنفروشان بی حیا را خوب می شناسند.
بهتر است خاموش باشید و با پول های دزدی تان در خفا از مردم افغانستان در خارج زندگی کنید. حتا در خارج هم تا روز مرگ دست مردم آواره در گریبان شما خواهد بود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا