خبر و دیدگاه

اشک تمساح

وزیر دفاع انگلیس خروج نیروهای ناتو زیر رهبری امریکا را از افغانستان اشتباه استراتیژیک خواند و روباه صفتانه اظهار داشت که خروج زود هنگام ناتو باعث این فاجعه در افغانستان شده است. همزمان تعدادی از سفیران پیشین امریکا در افغانستان که هرکدام یکی از عاملان این فاجعه در افغانستان بوده اند، اعلام کردند، که بایدن باید به افغانستان کمک کند!!!
مهره های استخبارات امریکایی و انگلیسی چنان در تحقق برنامه های استرتیژیک منطقه یی شان برای غارت وچپاول سر از پا نمی شناسند، که عملکرد چند روز پیش شان را فراموش کرده اند و می پندارند که مردم نیز حافظۀ تاریخی شان را از دست داده اند. وبا این بازی با کلمات و اشک تمساح ریختن میخواهند فاجعه بشری راکه در شمال برای غیر پشتونها ودر مجموع مردم افغانستان خود رقم زده اند، کتمان کنند وتبعات آن را به گردن مزدوران وجاسوسان خانه زاد قبیله یی خود بی اندازند.
چرا مردم در حمام خون شط میزنند؟
کمی به عقب برگردیم و به مجموع عواملی که مسبب وضیعت کنونی شده است اشاره کنیم. همه میدانیم ومیدانند، قبل از اینکه امریکایی ها و ناتو افغانستان را اشغال کنند، سردار مقاومت فرمانده مسعود را ترور کرده و پس از آن در نتیجه معامله با عبدالله، فهیم، کرزی، دوستم، قانونی ودیگران مقدماتی را برای اشغال افغانستان فراهم کردند. امریکایی ها از جبهه مقاومت به عنوان پیاده نظام استفاده کردند ودر نتیجه مساعدت هوایی امریکایی ها، امارت اسلامی دست نشانده پاکستان توسط نیروهای مقاومت شکست خورد و فروپاشید.
در همان آغاز پیروزی بر طالبان امریکایی ها وانگلیس به پیشنهاد پاکستانی ها از تشکیل حکومت مؤقت تا برگزاری انتخابات به دست جبهه مقاومت جلوگیری کردند وبا سرهم بندی کودتاهایی به کمک فهیم، عبدالله وقانونی علیه استاد ربانی، محمد ظاهر، شاه پیشین و عبدالستار سیرت، حاکمیت طالبان نیکتایی دار را با زور بی ۵۲ و بده وبستان باتیکه داران قومی تحمیل کردند. در عین زمان زمینه را فراهم کردند، که تروریست های طالبی، عجمی وعربی توسط قوای هوایی پاکستان به حریم خلوت پاکستان برای روز مبادا برده شده و برای جنگ دیگر از طریق پاکستان مسلح شوند.
در حالی که در آغاز به استقرار چهار هزار از نیروهای ملل متحد برای حفاظت حاکمیت طالبان نیکتایی دار در کابل فیصله شده بود؛ اما به اساس برنامه تیم طالبان نیکتایی دار( خلیل زاد، کرزی، احمدزی، اتمر، جلالی ودیگران) نیروهای ناتو برای اشغال افغانستان وخلع سلاح نیروهای مقاومت تا ۱۵۰ هزار تن افزایش یافتند. ماموریت این نیروها صرف خلع سلاح گروه های مقاومت ضد طالبان بود. در نتیجه این اقدامات تمام مناطق حوزه ای مقاومت خلع سلاح شده به تدریج به اختیار طالبان گذاشته شد.
امریکا وانگلیس با پیشکاری تیم طالبان نیکتایی دار با استفاده از هوا پیماها وچرخ بالهای امریکا وانگلیس طالبان وسایر گروه های تروریستی را به شمال انتقال دادند وموازی به آن کتله ای بزرگی از پشتونهای پاکستان هم پیمان طالبان را برای سرباز گیری به شمال انتقال دادند. کرزی در یک برنامه منسجم از یکسو طالبان را تجهیز کرد و از سوی دیگر صدها تن از فرماندهان مقاومت را به شمول رهبر جهاد ومقاومت استاد ربانی را در همسویی با امریکا، انگلیس وپاکستان ترور کرد، تا در شمال امکان هرنوع مقاومتی از میان برداشته شود.
مقامات امریکایی، انگلیسی و پاکستانی وتعدادی دیگر از سران ناتو در کودتاهای متعدد انتخاباتی کرزی وسپس اشرف غنی احمدزی را به قدرت رساندند. ماموریت احمدزی پس از کرزی تصفیه ای ارتش، ونیروهای امنیتی بود و او این ماموریت را به طور کامل به سر رساند وتمامی نیروهای ضد طالبان تصفیه شدند و اداره ای دفاعی وامنیتی محلات به نیروهای همسو با طالبان سپرده شد. و همه این عوامل سبب شد که شمال بدون کدام موانع جدی تسلیم طالبان شود و حال هم برای تسلیم دهی شهر مزار شریف آقای دوستم را به مزار برده است، تا با استفاده از رقابت های استاد عطا محمد نور و آقای دوستم مزار شریف را تسلیم طالبان کند.
امریکایی ها به میانجیگری خلیل زاد یک مهره ای مهم طالبان خلاف تمام موازین قبول شده بین المللی یک سال قبل معاهده ای را با گروه تروریستی طالبان به امضا رساندند و درواقع با تجزیه قلمرو دو حاکمیت همزمان را به رسمیت شناختند و این مساله وجهه سیاسی طالبان را از یک گروه تروریستی در قالب ارتش افغانی پاکستان به یک جریان سیاسی حاکم در بخشی از قلمرو افغانستان به رسمیت شناخت و طرف مذاکره مجامع بین المللی قرار داد. پیش برد« مذاکرات صلح» درون قبیله یی وقومی در اصل برای اغفال غیر پشتونها وگروه های مقاومت بود، که همه مصروف بازی صلح بودند، که خانه وکاشانه شان تسلیم طالبان شد و چیزی با تیغ و چیزی با پنبه حلال شدند.
بدینسان در فاجعه سقوط و تبدیل کردن کشور به حمام خون و فرو بردن آن در یک جنگ قومی تمام وکمال در کنار کرزی، احمدزی، خلیل زاد، اتمر ودیگران دو متحد سنتی پاکستان انگلیس وامریکا نقش اساسی داشته ودارند و این بیانیه های بلند بالا برای تبرا جویی از جنایتهایی است که به دست آنها انجام شده است.
در مجموع ذهنیت مردم علیه تفکر وسیاست طالبان است. اگر طالبان به لحاظ نظامی پیروز شوند، به لحاظ سیاسی قطعاً شکست خواهند خورد و مردم به هیچ صورتی نمیتوانند با حاکمیت دست نشانده ای طالبان کنار بیابند. اما مقاومت باید به مواضع ملی چرخش کند؛ زیرا اسلام مدافعان زیادی دارد. مجاهدان در بیش از یک دهه برای اسلام نوع امریکایی شمشیر زدند، طالبان برای اسلام نوع آی.اس.آی. سلفی و وهابی شمشیر می زنند وتنها چیزی که مدافع ندارد میهن ومردم است. یک جنبش با ویژگی های اسلام معتدل که جای دیانت وسیاست را جدا کند و خواست های ملی برای آزادی، برقراری عدالت سیاسی وملی، نامتمرکز شدن قدرت، دموکراتیک ساختن ساختار قدرت واداره و برابری کامل اقوام وزنان با مردان را بر معیارهای شهروندی پیش بکشد، پادزهر امارت طالبی خواهد بود. زنان وجوانان مهره های درشت این جنبش را خواهند ساخت. در یک داعیه ملی نباید ایدئولوژیها وحزب گرایی برجسته شود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا