شعر

نوار عربده…

چه خوشنما و رها چون صفِ صنوبر ها
مجاهدان برسیدند، پشتِ سنگر ها
تو گویی از افق دور، باز کرده کسی
به روی شان در امید و سایر در ها
زشرق و غرب و شمال و جنوب می آیند
به آستانه ی شان، رنگ رنگ لشکر ها
زحرفِ حمله و از واژه ی تفنگ پُر است
دهان مردم و ملای پشت منبر ها
کسی به دامن خود سنگ می برد بر بام
کسی ز تیر کشی، بنگرد به معبر ها
سوارِ چند برآیند بر سَرِ اسپان
بقالِ چند فرآیند از سَرِ خر ها
بساطِ عیش به پا کرده، شاهِ مستبدان
پر از دلِ فقرا هست، بین مجمر ها
نیافتند رهِ صلح، مجمع کوران
نکرد فایده آیات، بر دل کر ها
زفرط وسوسه رنگین کمان سلام کند
به رنگ بازی یک رنگمالِ کفتر ها
چرا به غصه فتاده جماعتی شب و روز
که کرده اند سفر کاروان کافر ها؟
برای دولت سه روزه، آبرو بدهند
چه کوته هست و سیه، روزگار چاکر ها
به هیچ گونه دوایی نمی شود درمان
دلی تهی شده از گنج سبز باور ها
زجور و زحمت فرزند ناخلف همه عمر
زگریه کور شده چشم های مادر ها
ملقب اند به رابَر* نه راهبر و امیر
زبسکه باز و بهم گشته اند، رهبر ها
نفاق پیشه و ظالم، ذلیل می میرند
نوار عربده، گپ میزند از آخر ها
بااحترام
عبدالفهیم فرند- ۳۱ / ۲ / ۱۴۰۰ خورشیدی
*رابَر- ماده ی ارتجاعی که از آن غولک رابری و چیز های دیگر می سازند.
Geen fotobeschrijving beschikbaar.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا