خبر و دیدگاه

واکاوی دشمنی ها میان هند و پاکستان

منبع:دی نیشن

نویسنده :اف.زی.خان

برگردان: سید جمال اخگر

 یکی از این دیدگاه های که همیشه وجود داشته است جنگ علیه تروریسم  در وزیرستان ، سوات و دیگر مناطق پاکستان می باشد ، در اصل این موضوع ظاهر قضیه را بیان می کند.

بلوچستان میدان نبرد برای نتیجه قطعی است،کسیکه  برنده این نبرد شود ، در واقع بر منطقه آسیای جنوبی و خاورمیانه از جمله اقیانوس هند ، از تنگه مالاکا و خلیج بنگال تا خلیج فارس و فراتر از خلیج عدن و دریای سیاه مسلط می گردد.

اگر کسی کتاب «مهره بعدی» اثر سر واکر را بخواند ، کل سناریوی تئوری بازی بزرگ برایش روشن می شود

جایگاه که پاکستان ، به ویژه بلوچستان ، در( بازی بزرگ داشته) است  موقعیت جغرافیایی آن بین اقیانوس هند و در راس آبهای گرم  میباشد.این موقعیت بلوچستان اهمیت استراتژیک خود را نیز دارد. زیرا بیابان های ایران را با جنوب شرقی آسیا و آسیای میانه به ساحل آن در سواحل دریای عرب وصل می کند.

بلوچستان نیز مانند افغانستان دارای یک تریلیون دالر گنجینه ای زیر زمینی است که  دست نخورده در انتظار تغییر سرنوشت بدست  بازی گران قرار دارد.

بازی بزرگ اصطلاح است که روس و انگلیس در قرن نوزدهم در جنگ بر سر افغانستان ، آسیای میانه و آسیای جنوبی یدک کشیده بودند.

انگلیس از حمله روسیه به هند و الحاق آن به امپراطوری که این کشور در آسیا بنا کرده بود بیم داشت.

ظاهراً هدف از ایجاد “دهلیز  بزرگ” کنترل بلوچستان توسط بازیگران خارجی در‌ ۳۰ سپتامبر ۲۰۰۹ ومهلت های دیگری مارچ ۲۰۱۱ و جولای ۲۰۱۵ بود ،این واقعه هیچگاه اتفاق نه افتاد، و در آینده نیز‌ اتفاق نخواهد افتاد. بزرگترین مانع سر‌ راه آن ، در آن زمان ، ارتش پاکستان بود که هنوز هم این نیرو ها در برابر هر نوع دخالت ایستاده هستند.

همه نمی دانند این نبرد چقدر سخت بوده است اما هنوز هم تمام نشده است. بلکه ممکن سر آغاز آن باشد.

سوال اینجاست چه کسی این کار را انجام می دهد و چرا؟ یک جواب ساده وجود دارد، هند است. اما هند فقط یک دشمن قابل رویت است با چند هدف قابل مشاهده ، و تنها ابزاری است در دست برنامه بزرگتر .

به همین ترتیب ، تعدادی از پاکستانی های وجود دارند که با تطمیع بازیچه دستان بیرونی ها شده اند.

در “سناریوی یکم” ، جلسه ی در  کنگره آمریکا در باره بلوچستان برگزار شد. دو سناتور دانا روهراباچر و استیف کینگ یک هفته بعد ، در مجلس نمایندگان ایالات متحده قطعنامه ای را ارائه دادند که  در آن از پاکستان خواسته شده بود تا حق تعیین سرنوشت بلوچ‌ ها را به رسمیت بشناسد.

هند ۹ مرکز  آموزشی را  برای ارتش آزادیخواه بلوچ در امتداد مرز افغانستان ایجاد کرده است ،هند با آزادیخواهان بلوچ همکاری های مالی و تسلیحاتی انجام می دهد.

رئیس جمهور مشرف از مقامات آمریکایی خواسته بود که در تلاش های “عمدی” کابل و دهلی برای بی ثبات سازی بلوچستان مداخله کنند.

پاکستان اسناد در دست دارد که هند و افغانستان برای افراطیون بلوچ سلاح و بودجه تهیه می کنند و در کابل به آنها پناه داده اند.

چک هیگل ، نامزد وزیر دفاع اوباما میگفت  که هند از افغانستان به عنوان جبهه دوم برضد پاکستان استفاده میکند.

 “هند سالهاست که برای ایجاد مشکلات در آن طرف مرز های پاکستان سرمایه گذاری می کند.

اجیت دوال،مشاور امنیت ملی هند ،طی یک ویدیوی در یک سخنرانی به پاکستان هشدار می دهد:” شما اگر یک بار دیگر  عمل تروریستی‌ که در ممبی انجام دادید تکرار کنید ،بلوچستان را از دست می دهید

دستگیری گلبوشن جاسوس هندی  از بلوچستان گواهی بر این واقعیت است.

این بدان معنی است که این برنامه از  قبل تنظیم شده بود و فقط منتظر یک محرک مانند ، حمله تروریستی در شهر مومبای بود.

نهاد‌ های اطلاعاتی پاکستان بخصوص تورن قدیر شبکه جاسوسی هند را از بین برده و توطئه در بلوچستان را خنثی کرد.”

در سناریوی دوم، یک نشست مهم در ستاد اطلاعاتی هند (راو)  در مورد آماده سازی تشکیل نیرو ها علیه پاکستان برگزار‌گردید.

سؤال اینجاست  است که ، چرا ارتش هند نتوانست  در درازای  یک سال‌ حمله ی انجام دهد ؟

جواب این است که مانور بسیار هوشمندانه ای  نیروهای ارتش پاکستان ” به هند فرصت نداد تا حمله ای را انجام دهد”  در نتیجه : “پاکستان نمی تواند در جنگ متعارف شکست بخورد ، مگر اینکه ارتش این کشور درگیر درگیری های داخلی بی پایان و جنگی نامتقارن خسته کننده شود ، که ممکن است به از بین بردن آن پایان یابد.”

در این جلسه ، طرز العمل ی حملات تلافی جویانه ی بر پاکستان تأیید شده و بلوچستان برای یک نبرد سرنوشت ساز اختصاص داده شد.

این طرز العمل شامل جمع آوری دانشجویان،کارگران و افراد بیکار‌ بلوچ و انتقال آنها به اردوگاه های آموزشی در افغانستان یا هند می شود و سپس دوباره آنها را به عنوان فعال مسلح بلوچ میفرستند.

این افراد “ربوده شده” و سپس به عنوان “مفقود” ثبت  می شوند ، و تقصیر آن بدوش ارتش  یا نیروهای مرزی پاکستان گذاشته می شود. برای اثبات این امر اجساد مثله شده یا سر بریده  قربانیان خود را در رسانه ها با اسم و هویت اصلی نشان می دهند در حالی که افراد مشابه در اقدامات خرابکاری تحت هویت های جعلی فعال هستند.

مسئله این نیست که دهان رسانه های “معتبر” زهر ضد  پاکستان را می ریزند. مشکل این است که تعدادی از پاکستانی ها برای گزارش های گمراه کننده در دسترس دشمنان قرار دارند.از این گذشته رسانه ها ابزار جدید برای بازی بزرگ (Great Game) هستند.آمار نادرست از  افراد مفقود شده  ارایه می کنند ، کار یکه فقط افراد محلی یا موسسات می توانند در مورد آنها صحبت کنند. متأسفانه ، هرگز با آنها ارتباط برقرار نمی شود.

سوال اینجاست که آیا پاکستان باید همینطور در ترس بگذراند و یا واضح پاسخ دهد؟ پاکستان حق دارد از منافع خود محافظت کند.

 کدام منافع؟ این تنها ما هستیم که حق داریم بدون هیچ گونه دیکته و دخالت تصمیم بگیریم

بندر گوادر برای بازیگران منطقوی یک چالش است که در صورت بهره مند شدن از آن ، از همه استقبال می شود اما با تلاش های که برای این پروژه ممانعت ایجاد میکند باید با جدیت برخورد شود. مردم بلوچ باید بدانند که  ابتدا آنها پاکستانی هستند.آنها در جنگ با تروریزم سهم زیاد داشته و بیش از حد قربانی داده اند.

 ارتش آزادیخواهان بلوچ در جهان به عنوان  یک گروه  تروریستی و ممنوع اعلام گردیده  است و هرکسی که به آن بپیوندد ، حامی تروریسم شناخته می شود.

ملت های زنده را نمی توان تحت فشار و اجبار قرار داد. افغانها این را ثابت کرده اند. و بلوچستان با داشتن  تمدن۷۰۰۰ ساله ، درس مشابهی را پیش رو دارند که باید فرا بگیرند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا