خبر و دیدگاه

برای نجات از بحران موجود، باید کوشید

تأریخ یک بار دیگر ملت عزیز ما را با آزمونِ سختی روبرو ساخته است. در حال حاضر از یک سو مسئله صلح با مخالفین و از سوی دیگر موضوع خروج قوت های خارجی از افغانستان و از سوی دیگر نا امنی روز افزون بی عدالتی، و بی توجهی مسئولین، کشور عزیز ما را هر روز به سمت نابودی سوق میدهد. از طرف دیگر کشور و مردم ما، در حالت مبارزه با مهیب ترین مرض خطرناک کرونا برای بقای زندگی خویش دست و پنجه نرم میکنند. در چنین حالت بحرانی وپر اضطراب ایجاب می نماید تا تمام هموطنان و نیروهای متعهد، مؤمن و وطن دوست از همین حالا در صدد احیای یک التر ناتیف مناسب باشند تا از این منجلاب نجات یافت.
همه می دانند، اوضاع پر آشوب واضطراب کنونی نتیجه سبک اندیشی وکم تدبیری دولتمردان وحتی فعالان فرهنگی وسیاسی کشور بوده است که امروز مردم وسر زمین ما را به یک منجلاب لایتناهی سوق داده است. لذا لازم دانستم با تکرار رنج نامۀ کشور بار دیگر اوضاع فعلی این سر زمین را به بررسی بنشینم وبه زعم خود یک راه حل برای مهره های قدرت و اربابان خرد پیشنهاد نمایم تا اگر خداوند (ج) خواسته بود یک گره از صد ها گره پیچیده مشکلات باز ویا لاقل سست شود. چه بیرون رفت از بحران و یافتن راه حل معضله افغانستان از توان فکری وفزیکی فرد وشخص واحد ولو نابغه هم باشد بیرون است. لذا اجماع ملی، اتفاق ملی،تصمیم ملی وقیام ملی، تعهد ملی به خاطر غرور ومنافع ملی همه نیرو ها وعناصر ذیربط در قضایای افغانستان یگانه گزینه وانتخاب است.
اول- نما و یا تصویر وضعیت کنونی: اگر ساده بنویسم خیلی نا گوار وغیر منصفانه خواهد بود. کلمه ناگواری وبحران ونابسامانی از زبان خامه صد ها نویسنده کشور در روی صفحات جراید مجلات وشبکه های انترنتی حک شده است. لذا می نویسم اوضاع در یک نگاه ساده قابل درک وتحلیل نیست به فکر وتعمق بیشتر نیاز دارد. رهبران ما می گویند، اگر زور نداریم، قدرت داریم. تفکیک این مقوله های فلسفی که در بیرون مصداق ندارد شگفت انگیز است. حالا بهتر بگویم، ما حقایق را وارونه جلوه می دهیم. ما استراتیژی مشخص نداریم ودر برابر اهداف شوم دشمن عمل قانع کننده صورت نمی گیرد.
وجود فاصله بین مردم ودولت، سکوت در برابر جنایات وحشتناک چون سر بریدن افراد وکشتار دسته جمعی ، ترور شخصیت های مؤثر در تأمین امنیت و تخریب آبادی ها، وجود عناصر وابسته به دشمن در داخل ارگان های نظامی وامنیتی وسیاسی، بی اعتمادی ، بی تفاوتی وفرار از مسؤولیت را در برابر چشمان ما قرار می دهد. در مجموع فضای اعتماد از بین رفته منافع مشترک وجود ندارد به همین دلیل، مردم دشمن را هم مشترک نمی پندارند. مردم حکومت وکسانی که در اخاذی و رشوت دست دارند را جدا از خود فکر می کنند و به زعم ایشان مخالفان به خاطر بر اندازی قاچاق چیان، مفسدین وخارجی ها می جنگند و باید هم بجنگند. اگر با مخالفان کمک نکنند مخالفت هم نمی کنند.
پس چه باید کرد.تا وقتی که تراکم سر مایه از دست قدرتمندان کاهش نیابد ودسترخوان مردم عادی هم همرنگ دسترخوان حاکمان نباشد کسی با دولتمردان در سنگر مشترک نمی رود چون هیچ چیزی مشترک وجود ندارد. مردم فکر می کنند اگر بی ثباتی مانع پیشرفت ها می شود که دولتمردان درآن منافع خود را دارند بهتر است کشور بی ثبات ونا آرام باشد.
همان طوری که مسؤولان از لحاظ روحی با مردم فاصله دارند وباکشیدن دیوار ها وحصارهای سمنتی در اطراف دفاتر ازلحاظ فزیکی نیز با ملت فاصله داشته حتی همه مردم را تروریست فکر می کنند. مسؤولانی که جرأت بیرون شدن از دفتررا ندارند چگونه می توانند خدمات رفاه اجتماعی را به ملت عرضه کنند وهر حکومتی که در عرصه خدمات رفاه اجتماعی عاجز وناتوان باشد شکست خورده است. حال به نظر دولتمردان برابر است مردم از شر مشکلات زنده گی نجات یابند ویا خیر . فکری که مسؤولان نسبت به رعیت دارند فکر مسؤولانه نیست. فکر این است این مردم اصلاح نمی شوند، این مردم راضی نمی شوند واین مردم به خدمت نمی ارزند باید چند روزی که بر دفتر تکیه زده ایم کاری انجام دهیم که از لحاظ اقتصادی آنهم در خارج از کشور راحت باشیم.
 به باور من همه بحرانها نا رضائیتی مردم سر چشمه أصلی این بحرانها ست.باید مردم راضی شوند وامنیت تأمین گردد تا جلو همه نا بسامانیها ونارضایتی ها گرفته شود.
باید بدانیم که هدف دشمن خیلی مشخص وبر جسته است.بی ثبات سازی افغانستان به خاطر پیشگیری از پیشرف وترقی عمق استراتیژی دشمن افغانستان را تشکیل می دهد.
ما هم باید هدف اساسی ما ثبات وامنیت باشد. به خاطر رفاه عامه وقتی ما کار های امنی وخدمتگذاری اجتماعی را همآهنگ ومتوازن به پیش ببریم درآن صورت مردم به خاطر دفاع از آسایش وامنیت خود هم در پهلوی ما ایستاد می شوند. حال مردم از چه دفاع کنند.نه سبسائیدی،نه کمک ونه هم تضمینات اجتماعی وجود دارد، هرکس متکی به خود است، بود ونبود حکومت برایش یکی است در چنین حالتی می بائیست بر کرده های گذشته تجدید نظر کرد وبه خاطر ثبات رفاه وامنیت کشور وبلند بردن سطح زنده گی مردم تجدید پیمان نمود. ما به مردم کار استثنایی انجام نداده ایم. طور نورمال در دفاتر فاجه می کشیم ومردم هم به خاطر دفاع از ما آماده نیستند، مردم نمیخواهند خود را در حالت غیر نورمال که جنگ ومقاومت است به حراج بیاندازند.
مسؤولیت نیرو های سیاسی فر هنگی ونهاد های مدنی:
هیچ ملتی، بدونِ زحمات و دادنِ قربانی ها، به آرمان های خویش دست نیازیده.  لذا نیروهای مترقی ودموکراتیک که قدرت تحلیل مسائل را در موارد ذیل توجه جدی نمایند.
۱- انسجامِ سیاسیِ مردمِ افغانستان و تحکیمِ وحدتِ ملی؛
۲- تأمینِ صلحِ عادلانه، امنیت و ثباتِ پایدار؛
۳- تقویتِ حاکمیتِ ملی؛
۴- تقویتِ مردم سالاری و ارزش های دموکراتیک و افزایشِ مشارکتِ شهروندان در سرنوشتِ کشور؛
۵- تعمیمِ حکومتداریِ مسؤول و مبارزه با فساد؛
۶- استحکامِ حاکمیتِ قانون و عدالت در حیاتِ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیِ جامعه؛
۷- حفاظت و تقویتِ ارزش های دینی و فرهنگیِ ملت؛
۸- تأمینِ رشدِ اقتصادی و اجتماعیِ متوازن و رفاه پایدارِ ملت؛
۹- مبارزه با موادِ مخدر و اقتصادِ نامشروعِ جنگ؛
۱۰- رشدِ استعداد و سرمایۀ بشریِ نسلِ جوانِ میهن؛
۱۱- تحکیم و توسعۀ روابط و همکاری های بین المللی و حسنِ همجواری، برای صلح و امنیت، حاکمیتِ ملی و تمامیتِ ارضی، توسعه و رشدِ اقتصادی.
شکی نیست، که افغانستان این تعداد میلیونرها را که در چندین سالِ گذشته به وجود آورده است، درطول تاریخ خویش ندیده بود. به همین گونه، در حال حاضر اقتصادِ ملت در کل، بهتر از هر زمانِ دیگری می باشد.
و اما، تقسیمِ ناعادلانۀ فرصت ها و ثروتِ ملی به علتِ سیاست های نادرست، معامله گری های نامشروعِ سیاسی، فسادِ اداری در دستگاه دولت و تداوم فرهنگ معافیت و ضعفِ شفافیت و حسابدهی در نظامِ کمک های جامعۀ بین المللی، باعثِ رنجِ روحیِ مردم شده و فاصلۀ عمیقی را بینِ فقرا و قدرتمندانِ سیاسی، نظامی و اقتصادی کشور ایجاد کرده است. از سوی دیگر، این تقسیمِ ناعادلانۀ فرصت ها و ثروتِ ملی، زمینه های وسیعی را برای سربازگیریِ تروریستان از میانِ مردمان محروم و ناراضی کشور مساعد ساخته است.
۱- ستون پنجم در درون نظام حکومت را از ملت وجامعه جهانی بیگانه ساخته:
خواست های رهبران دولتِ ما از جامعۀ بین المللی، مبنی بر ازبین بردنِ پناهگاه های اصلیِ تروریستان در خارج از کشور، جلوگیری از تلفاتِ افرادِ غیرنظامی و رعایتِ حاکمیتِ ملیِ افغانستان، موردِ تأیید و حمایتِ ما قرار دارد؛ اما با تأسف باید گفت که تلاش های عمدیِ بعضی از حلقات در درونِ رهبریِ دولت، برای افزایشِ تشنج با متحدینِ غربیِ افغانستان و تعقیبِ سیاست های منطقوی به قیمتِ از دست دادنِ متحدینِ استراتیژیکِ بین المللیِ کشور، باعثِ نگرانیِ شدیدِ ملت گردیده است. به باورِ ما، سیاستِ دوری جستن از متحدانِ توانمند و متعهدِ بین المللی و رفتارِ خصمانه با آنان، به مصلحتِ کشور نیست.
تحکیمِ دوستی با متحدانِ استراتیژیک و کشورهای همسایه، بر اساسِ منافعِ ملیِ کشور، باید اساسِ سیاستِ خارجیِ کشور را تشکیل دهد.ما در شرایطی حیات بسر می بریم که جنگ ونا امنی اوضاع کشور را پیچیده و پیچیده تر ساخته است.
درچنین اوضاع وحالات مسأله نجات وطن از بحران موجود ازهر زمان دیگر مطرح بحث است، پاسخ مناسب به این سوال باید در صدر فهرست اقدامات سیاسی نیرو های ملی ووطندوست قرار داشته باشد. از نظر ما افغانستان سرزمین مشترک تمام اقوام با هم برادر ساکن در آن بوده، افتخارات معنوی، تاریخی و داشته های مادی، معنوی و فرهنگی آن به تمام باشنده گان این سرزمین به طور یکسان تعلق دارد درد ورنج وطن، سعادت و شگوفائی آن مشترک است در راه نجات از وضیعت موجود به یک مبارزه مشترک و پیگیر نیز ضرورت است .

احمد سعیدی

احمد سعیدی نویسنده و تحلیلگر امور سیاسی افغانستان می باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا