خبر و دیدگاه

مرگ ملا هیبت الله سناریوی جدید آی اس آی پاکستان

 

رسانه های خارجی خبر مرگ ملاهیبت الله رهبر طالبان را افشا کردند. هرچند تا کنون طالبان و حامی آنان آی اس آی پاکستان در این مورد تا کنون چیزی نگفته اند. گزارش ها حاکی از آن است که رهبر طالبان سه ماه پیشتر درگذشته است و در مورد چگونگی مرگ او ابراز نظر نکرده اند. مرگ رهبران گروه های تروریستی مانند، طالبان، القاعده، بوکوحرام و داعش و سایر این گروه ها که تحت نظر شدید شبکه های استخباراتی به سر می برند، هر از گاهی مرموز و مبهم باقی می مانند؛ زیرا شبکه های حامی این گروه ها به دلیل افشا نشدن رابطه های شان با این رهبران از ابراز نظر در مورد زنده گی و مرگ آنان خودداری می کنند. آی اس آی پاکستان از گذشته ها بدین سو ثابت کرده که نه تنها زنده گی شخصی و فعالیتهای سیاسی و نظامی رهبران طالبان را، بلکه، مرگ آنان را نیز مدیریت می کند. هرچند دلایل زیادی وجود دارد که چگونه مرگ این رهبران پنهان می مانند، اما یکی از دلایل مهم آن به انجام رسیدن ماموریت استخباراتی آنان است که در پایان هر مرحله ای از بازی با کشتن آنان به تعویض مهره ها می پردازد. آی اس آی مرگ را نیز پنهان کرد و در حالی که او به گونه مرموز بوسیلۀ نظامیان پاکستان کشته شد و ملامنصور را بحیث مهرۀ تازه جانشین او ساخت. در حالی که طالبان مرگ ملاعمر را در سال ۱۳۹۴ اعلان کردند و اما او در سال ۱۳۹۲ در یکی از زندان های آی اس آی جان داده بود و همین گونه مرگ هیبت الله هم یک سال بعد از سوی آی اس آی به گونۀ غیر مستقیم افشا شده است. این مزدوران جنگ نیابتی پاکستان در افغانستان گوسفندان فربه آی اس آی اند که برای قربانی شدن در پای اهداف پاکستان تحت نظر مستقیم آی اس آی به سر می برند. در واقع رهایی ملابرادر معنای حذف ملاهیبت الله را داشت و او را بجایش زندانی و بعد کشتند. 

منصور که از کشته شدن مرموز ملاعمر غبطه خورده بود، در صدد برقراری رابطه با ایران و از طریق ایران با روسیه شد تا آنگاه که مورد خشم آی اس آی قرار بگیرد، به آنان پناه ببرد؛ اما آی اس آی چنان پیش دستی کرد که در یک بازی استخباراتی طیاره های امریکایی او را در سرحد ایران و پاکستان در بلوچستان کشت. هرچند هنوز روشن نیست که آی اس آی چگونه هیبت الله را شکار کرد و اما این روشن است که او هم مانند اخلافش قربانی بازی های استخباراتی پاکستان شده است. پاکستانی ها در آدم فروشی برای امریکایی ها شهرت دارند، چنانکه در دهۀهفتاد خورشیدی ایمل کانسی را به امریکایی ها تحویل دادند که سبب نگرانی قاضی های امریکایی شد و از مقام های امریکایی ها خواستند که از معاملۀپولی با پاکستانی ها خودداری کنید که آنان حاضر اند تا مادران شان را در برابر پول معامله کنند. بنابراین بعید نیست که هیبت الله را هم برای امریکایی ها معامله کرده باشند. 

حال پرسش این است که با کشته شدن هیبت الله چه تغییراتی در رهبری و ساختار تشکیلاتی طالبان بوجود خواهد آمد. این در حالی است که طالبان متشکل از قاچاقبران اسلحه و مافیا های مواد مخدر و حلقه های مذهبی اند و یک دست نبوده و گروه های مختلف اند که زیر نام های گوناگون از سوی اداره های استخباراتی پاکستان، ایران، روسیه و کشور های خلیج اداره می شوند و بیشتر آنان زیر چتر نظامیان پاکستان قرار دارند. از این رو حرف اول در مورد طالبان را پاکستان می گوید و جنگ و صلح آنان را نیز مدیریت می کند. بنابراین طالبان یک گروه متفرق و پراکنده اند و از جمله بیش از بیست گروۀتروریستی فعال در افغانستان تنها شبکۀحقانی٫ گروۀملاهیبت الله، گروۀملارسول، شبکۀداعش و گروه های پاکستانی چون، لشکر طیبه، سپاۀمحمد، لشکر جنگوی و … بر سر زبان ها اند که هر کدام زیر چتر شورای کویته، شورای پشاور، شورای پامیر مصروف جنایت و ویرانی هستند. از سویی هم شتاب حوادث در موجی از بازی های پیچیده و مرموز استخباراتی گروه های طالبان را دچار چند دستگی های بیشتر کرده و این روند در حال افزایش است. این چند دسته گی های طالبان ماهیت جنگ در جنوب و در شمال را متفاوت گردانیده است. طالب آی اس آی طالب ایران و داعش شاخۀحقانی در جنوب و داعش امریکایی در شمال افغانستان هر کدام اهداف متفاوت را دنبال می کنند. این چند دسته گی در عین زمان پیچیده گی و گسترده گی جنگ افغانستان را نشان می دهد که سبب نگرانی ها و مداخله های کشور های دیگر شده و جنگ و صلح افغانستان را بدون درک و کلید خوردن سیاست های راهبردی پیکنگ، مسکو، تهران و سایر کشور های همسایه ناممکن ساخته است که پرده از فشرده گی تماس های سیاسی وزرای خارجۀکشور های همسایه پیرامون افغانستان بر می دارد. از آنچه گفته آمد، جنگ افغانستان پهلو های پیدا و پنهان لایه های زیادی دارد که هر آغاز آن بی پایان و هر پایان آن بی آغاز است. با این حال نه تنهاحوادث اش پیچیده، بل عاملانش پیچیده تر از آن اند و تفکیک آنان را میان طالب و داعش دشوار گردانیده است.

مرگ رهبران طالبان بر این چند دسته گی ها و پیچیده گی ها بیشتر می افزاید. چنان که مرگ ملاعمر انشعاب های بزرگی را در میان طالبان بوجود آورد و گروۀملارسول رهبری منصور را قبول نکرد و این مخالفت ها در میان طالبان ادامه یافت و ملا ذاکر، ملایعقوب، ملا منان و دیگران رهبری هیبت الله را نپذیرفتند. آی اس آی چندی پیش ملایعقوب فرزند ملاعمر را فرمانده عمومی طالبان تعیین کرد تا از اختلاف میان طالبان بکاهد. افشای مرگ هیبت الله نشان می دهد که آی اس آی این تصمیم را در غیاب هیبت الله به هدف بهره برداری های استخباراتی اتخاذ کرده است. حال معلوم است که مرگ هیبت الله درز های تازه را میان این گروه ایجاد خواهد کرد. در حالی که هیبت الله حتا پیش از امضای توافقنامۀامریکا با طالبان در گذشته یا کشته شده، اما هفتۀگذشته روزنامۀفارن پالیسی از مرگ ملا هیبت الله خبر داد. این نشریه مرگ او را پس از تداوی نشدن او در مسکو تایید کرده است. این نشریه از غیبت سه ماهۀاو خبر داده است که در این مدت نه کسی او را دیده و نه هم صدای صوتی و تصویری او شنیده شده است. هرچند فارن پالیسی مرگ او را تایید کرده است و اما در مورد چگونگی بیماری و دفن او و جانشین اش چیزی نگفت، اما در رمضان اعلامیه ای از سوی آی اس آی به نام او نشر شد که از طالبان خواسته بود تا برای جنگ صفوف شان را فشرده کنند. حال که درگذشت او تایید شده و نظر به وابستگی های شدید گروۀطالبان به آی اس آی پاکستان و نفوذ و مدیریت این اداره بر طالبان، گفته می توان که اعلامیۀیادشده از سوی آی اس آی پاکستان به نشر رسیده بود تا مرگ هیبت الله را در پرده ابهام نگاه دارد. زیرا رهبری گروه های استخباراتی مثل طالبان بیشتر صبغۀاستخباراتی داشته و این گونه رهبران تا زمانی زنده اند که وظیفۀآنان پایان یابد. ملاهیبت الله پس از کشته شدن منصور بوسیله طیاره امریکایی به همکاری پاکستان به رهبری طالبان رسید که دلیل کشته شدنش تمرد او بود که بدون اجازه آی اس آی با ایران و روسیه تماس گرفته بود. نظر به گزارش فارن پالیسی هیبت الله هم با روسیه در تماس بوده و شاید او هم مانند خلفش مورد خشم آی اس آی قرار گرفته است. پس از مرگ منصور خبر های نشر شد که حاکی از تمایل او برای صلح بود. هرچند آی اس آی از هیبت الله یک رهبر آشتی ناپذیر معرفی کرده بود و اما دو احتمال وجود دارد که علت کشته شدن او می تواند مخالفت او با صلح خلاف میل پاکستان باشد و احتمال دیگر این که او پس از این مانعی در برابر برنامه های پاکستان در افغانستان بود و باید کشته می شد. زیرا زنده ماندن کشته شدن رهبرانی که تحت نظر شدید آی اس آی به سر می برند، امری ساده و یک لحظه ای است. دیدیم که آی اس آی چگونه ملاعمر را به گونه مرموز کشت و بعد از آن منصور و حالا هم هیبت الله. بعید نیست که رهبران دیگر طالبان هم به سرنوشت هیبت الله دچار شوند. اگر امریکا بر پاکستان فشار کافی وارد کرده و وادار به صلح شده و در این صورت ناگزیر است که مهره های عصر جنگ را به مهره های زمان صلح بدل کند. احتمال دیگری هم وجود دارد که آی اس آی با کشتن او خواسته اختلاف میان طالبان را تشدید بخشیده و سبب تقسیم شدن بیشتر آنان به گروه های کوچک شود و در آخرین تحلیل سبب تضعیف طالبان شود تا بیشتر زیر نفوذ پاکستان قرار داشته باشند تا آنان را به خواست خود در میدان های سیاسی برقصاند. چنانکه گزارش شورای امنیت سازمان ملل ازاختلاف طالبان و تقسیم شدن آنها به گروه های جداگانه خبر می دهد که یک گروه طالبان به نام حزب ولایت افغانستان در محالفت با صلح تازه تشکیل شده است. این گزارش از آماده کردن و تهیه و تدارکات شبکۀحقانی به گروه های القاعده و حتا سایر گروه های طالبان برای داعش خبر میدهد. در این گزارش آمده که طالبان حاضر نیستند تا رابطۀسنتی شان را با القاعده قطع کنند و در ضمن طالبان القاعده را در جریان مذاکرات شان با امریکا قرار داده اند. این گزارش از حضور گسترده القاعده در افغانستان نیز خبر داده است.

در این میان آنچه مسلم است، این که پس از بدور زدن هیبت الله از رهبری طالبان حوادثی در حال شکل گیری است که نوعی انعطاف طالبان را نشان می دهد که ممکن تحت رهبری هیبت الله ناممکن می بود. به گونۀمثال به پذیرش آتش بس رسمی در روز های عید و ادامۀغیر رسمی آن پس از عید به پیشواز رهایی دو هزار زندانی های طالبان می توان اشاره کرد. این که آتش بس نتیجۀجنگ استخباراتی امریکا با پاکستان بود یا عوامل دیگری در آن دخیل بود، دور از امکان نبست؛ اما پیش از آن بخش استخبارات پنتاگون یا دی آی آر گزارش تحقیقی را به نشر سپرد که پاکستان طالبان را به به صلح ترغیب کرده، اما هیچ گاه آنان را وادار به همکاری با حکومت افغانستان نکرده است. پیش از این گزارش مقام های ارشد امریکایی هر از گاهی گفته بودند که شبکه حقانی بازوی ارتش پاکستان است. در همین حال پاکستان می داند که امریکا از ترفند های اسلام آباد در رابطه با طالبان آگاهی کامل دارد و آگاه اند که نظامیان پاکستان به گونه مستقیم جنگ و صلح طالبان را مدیریت می کنند و این نظامیان اسلام آباد است که حرف جنگ و صلح به زبان طالبان را با کابل می گویند نه طالبان زیرا طالبان سربازان اجیر اند که برای منافع پاکستان در افغانستان می جنگند. گزارش از اداره استخباراتی امریکا در حالی نشر شد که اعلامیه به نام ملا هیبت الله پیش از عید طالبان را به شدت جنگ ترغیب می کرد و حتا یادی هم از عید نکرد. پس از نشر گزارش استخباراتی امریکا بود که پاکستان به طالبان دستور داد تا در سه روز عید آتش بس اعلان کنند. از این زد و بند ها فهمیده می شود که کلید طالبان نزد پاکستان است و نه طالبان زیرا طالبان رباط های آی اس آی اند که جنگ نیابتی اسلام آباد را د ر افغانستان به پیش میبرند.

اعمال طالبان بیانگر سیمای اصلی آنان است که وحشتناک تر از آتیلاها و داراکولاها از ریختن خون کودکان و مادران حامله لذت می برند و حتا از به تماشا نهادن شرمگاۀمادران خود هم حظ می برند. چنانکه آنان با حمله به سفاخانۀصدبستر در کابل مرتکب جنایت بزرگ تر از جنایت بشری شدند و ثابت کردند که از جمله وحشی ترین موجودات روی زمین هستند. این عمل آنان نشان داد که با چه بیرحمی تمام به دستور های آی اس آی وفادار هستند و چگونه در یک آخور با آنان کاه میخورند. تروریستان در این شفاخانه مرتکب جنایتی شدند که در تاریخ حتا کمتر واقع شده است و از شدت وحشت آن وجدان بشریت تکان می خورد. حمله به شفاخانه صد بستر برچی و نشانه رفتن یک کودک و مادران نوزاد جنایتی است که بزرگ ترین تراژیدی تاریخ است و اگر چنگیز زنده می بود و آتیلای تاریخ حضور می داشتند، جنایت های شان را فراموش کرده و تکان می خوردند. این جنایت جنایت است و مهم نیست که دستان کدام جنایتکار طالب و داعش و لشکر طیبه و جیش محمد در آن دخیل است. این گواه بر آن است که این جنایتکاران تروریستان حرفه ای اند و فقط ابزاری در دست دلالان و شبکه های استخباراتی اند که در راس آن آی اس آی قرار دارد. در این دیگر شکی وجود ندارد که حتا یک مرمی هم که در افغانستان فیرمی شود، فرمان شلیک آن از آی اس آی گرفته شده است. اما جهانیان در برابر این همه جنایت هایی که از سوی پاکستان درافغانستان صورت می گیرد سکوت کرده اند. خلیل زاد در هر سفر به پاکستان بجای تهدید پاکستان برعکس از آن تشکر می گند. فاجعه امروز در حمله به شفاخانه در برچی پاسخ همان تشکری آی اس آی بود که خلیل زاد در آخرین سفرش به پاکستان از مقام های این،کشور ابراز تشکری نمود. 

این گروه های جنایتکار دشمن انسانیت و تمدن و دانش و آگاهی اند و دوستان جهل و ستم و وحست و بربریت، چنانکه شام سه شنبۀگذشته داکتر صاحب ایاز نیازی را بیرحمانه به شهادت رساندند و شیادانه و بزدلانه آن را رد کردند. 

شهادت مرحوم نیازی درس بزرگی برای مردم افغانستان است و این بارو را در آنان تقویت کرد که طالبان دشمنان انسانیت و دشمنان اسلام و مردم افغانستان هستند که به هیچ اصولی حتا اصول های دینی و احکام قرآنی هم باورمند نیستند. پس صلح با طالب و زیستن با طالبان مزدور امری ناممکن و محال است. زیرا این تروریستان جز با خشونت و ترور به فرهنگ دیگری باور ندارند. مرحوم نیازی قربانی میانه اندیشی دینی یا اسلام وسط شد که در تضاد با باور های سلفی قرار داشت. هنوز زود است که به ساده گی پشت رخداد شهادت نیازی را حلاجی کرد و با نسبت دادن آن به طالبان زوایای دیگر این حادثه را از چشم انداخت و از سر آن به ساده گی رد شد. در این شکی نیست که ترور اشخاصی چون نیازی مانند جنگ افغانستان پیچده است و دست شبکه های گوناگون استخباراتی از پاکستان تا ایران و روسیه و عربستان می تواند در آن دخیل باشد که افغانستان را نه تنها به میدان جنگ تروریزم منطقه ای و جهانی بدل کرده است، بلکه بدتر از آن به میدان جنگ وهابی و شیعی و سلفی و غیرسلفی و اسلام میانه و اسلام نواندیش نیز بدل کرده است که قلمرو این جنگ از واشنگتن تا ریاض و تهران و اسلام آباد بدل کرده است. ردپای شهادت نیازی زمانی آشکار خواهد شد که فکتور ها و عوامل یادشده دقیق حلاجی شوند و زوایای پنهان آن آشکار گردد تا پیدا شود که مرحوم نیازی چگونه در یک ساحه تحت نظر شدید امنیتی به شهادت رسید و قربانی چه گونه توطیه ای شده است.

این گروۀ وحشی حتا به تعهدات شان هم پای بند نیستند و با خدعه خواندن آن هرگونه عهدشکنی را برخود مجاز می دانند. چنانکه طالبان بر رغم قبول کاهش خشونت با امریکایی ها پس از امضای توافقنامه در دوحه شدید ترین و وحشتناک ترین حمله ها را در محل های ملکی برضد افراد بیگناه انجام دادند که به گونه کامل بی پیشینه بود. آنان نه تنها بر شفاخانه صد بستر در شهرک حاجی نبی حمله کردند، بلکه حملۀآنان به مراسم جنازه در ننگرهار و پکتیا از وحشتناک ترین حمله ها بود. این جدا از صدها حمله طالبا بر مراکز نظامی و غیرنظامی بود که بیش از چهارصد حمله ذکر شده است. طالبان در حالی دست به این جنایت ها زدند که سازمان ملل حکومت و مردم افغانستان بار ها از آنان خواست تا بخاطر حرمت رمضان تن به آتش بس بدهند. سایر گروه های تروریستی در کشور های دیگر به این خواست سازمان ملل لبیک گفتند و تنها طالبان به آن دست رد نهادند. طالبان خلاف روح دینی به قساوت روی آوردند و تعهد و اصول های دینی را زیر پای نهادند. طالبان در ماه مبارک رمضان بجای خدمت به خلق خدا، برعکس به دستور نظامیان پاکستان و سایر اداره های استخباراتی عمل کردند و بالاخره رمضان در موجی از وحشت و دهشت سپری شد و اما روی سیاهی به جای ذغال به طالبان این رباط های گوش به فرمان استخبارات پاکستان و ایران و …. برجای ماند. هرچند طالبان در روز های عید اعلام آتش بس کردند، اما معلوم است که این تصمیم فراتر از صلاحیت آنان است. این تصمیم را کسانی می گیرند که زنده گی و مرگ هیبت الله ها در دستان آهنین آنان است. آنان اند، تصمیم می گیرند که چه وقت به زبان طالبان اعلام آتش بس کنند و چه وقت با استفاده از فرصت شناسی اعلام آتش بس غیر رسمی کنند. چنانکه شاهد هستیم که پس از سه روز عید بازهم آتش بس به گونۀغیر رسمی رعایت شده و مردم افغانستان از این حالت ابراز رضایت کردند و از طالبان می خواهند تا به عنوان حسن نیت در برابر رهایی دوهزار طالب از زندان های حکومت به آتش بس ادامه بدهند. مردم افغانستان از طالبان می خواهند تا توجه به احساس ملی و اسلامی دست به اتخاذ تصامیم مستقل و بدون نفوذ شبکۀاستخباراتی پاکستان بزنند و به آتش بس ادامه بدهند و از این فرصت پیش آمده یشترین استفاده را ببرند. این فضا میزان حسن نیت را افرایش داده حکومت هم برای رهایی زندانیان طالبان گام های بلندی خواهد برداشت. در این صورت است که با شتاب یافتن روند رهایی زندانیان و بالاخره با رهایی پنج هزار زندانی طالبان زمینۀ مذاکرات بین الافغانی فراهم می شود که این یک گام مهم به پیش برای صلح است. طالبان شاید درک کرده باشند که جنگ با مردم افغانستان با تاکید استخبارات پاکستان در زمانی که خارجی ها افغانستان را دارند، ترک می کنند، نه اسلامی، بل ضد اسلامی است، اما هنوز زود است که طالبان چنین جرات کنند و بدون اجازۀ نظامیان پاکستان دست به اتخاذ تصامیم مستقل بزنند. زیرا طالبان مجری اند، کلید بازی نزد نطامیان پاکستان است و سناریو ساز اصلی آی اس آی است. نظامیان پاکستان بودند که ملاعمر یک چشم و گمنام را در یک شورای علمای ساختگی در قندهار تحت نظر نصیرالله بابر به به حیث امیر خودخوانده به مقام رهبری طالبان رساندند و پس از آنکه ماموریت اش پایان یافت. او را کشتند و منصور را در جایش نصب کردند. منصور را هم پس از انجام ماموریت اش کشتند و هیبت الله را در جایش بنشاندند و وظیفۀ او هم که تمام شد و او را نیز کشتند و جانشین او را هم تعیین کرده اند و با تاسف که این راز را رهبران ارشد طالبان هم نمی دانند. آی اس آی چنان آنان را گمراه کرده است که هنوز هم منتظر خروج جانشین ملا هیبت الله اند، اما آی اس آی سرگرم فرصت سازی است تا امروز یا فردا مزدور خوش لباس تری را پیدا کنند و خوشۀامیرالمومنین رابر سرش نصب کنند تا فصل تاره ای از جنگ و صلح را بوسیلۀاو به پیش ببرند، اما این را نباید از یاد برد که پاکستان تا زمانی از مداخله در افغانستان و صدور تروریزم به این کشور دست بردار نیست که موضوع دیورند حل نشود و یک حکومت قوی و ملی و ضد فساد و غارت تشکیل نشود. یاهو

 

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. خبر مرگ سرکرده طالبان را سه ماه پیش سید حسیب مصلح به وحیدالله پیمان ارسال کرد. اما وحیدالله پیمان که جاسوس ریاست امنیت ملی افغانستان و پنهانی با طالبان هم در ارتباط است و معاون سردبیر هشت صبح می باشد، این جبر را جعلی خواند و جالب است که ماه قبل هشت صبح به نقل از یک گزارش از امریکا خبر سرپرستی گروه طالبان توسط ملا یعقوب بچه ملا عمر با معاونیت ملا برادر را نشر کرد. پس از حذف ملا هیبت الله آخندزاده، ملا عبدالغنی برادر به صفت سرپرست گروه طالبان مقرر شده بود. اما با اعتراض طالبان ملا محمد یعقوب جانشین ملا هیبت الله آخندزاده و ملا برادر معاون اولش ساخته شدند.

    ما نمی دانیم که چرا جاسوسان ریاست امنیت ملی که در سطح رسانه های نوشتاری و گفتاری و تماشایی کار می کننند، سعی دارند از خبر شکست ها و مرگ سرکرده های طالبان جلوگیری کنند. وحید الله پیمان شخص مشکوک و عظو رابط طالبان و کارمند شناخته شده ریاست امنیت ملی است که برای جناح امرالله صالح هم زیرپوستی مخبری می کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا