خبر و دیدگاه

طعنه های ترامپ و روز های دشوار مردم افغانستان

ترامپ: افغان ها باید از خود حفاظت کنند

در این روز ها افغانستان روز های دشوار و آزمونی را پشت سر میگذارد و بیشترین بار این نگرانی ها را مردم افغانستان با گوشت و پوست خود احساس می کنند. مردم چنان خود را تنها و بی امان یافته اند که ممکن در تاریخ افغانستان بی پیشینه باشد. زمامداران و سیاستگران سرگرم جنگ قدرت، بی توجه به رنج و غم مردم مانند قوچ های مست سرگرم بدست آوردن قدرت و پیشی گرفتن از یکدیگر اند. از سویی هم بیماری کرونا مانند افعی برای بلعیدن انسان های مظلوم این سرزمین زبانه کشیده است و از سوی دیگر فقر، بیکاری و بد روزگاری بدتر از هر زمانی دامنگیر این ملت مظلوم شده است.  اختلاف میان زمامداران و سیاست گران چون کابوسی بر روان مردم ما سایه افکنده است. با تاسف که زمامداران و سیاستگران کشور بجای استفاده از این فرصت های کنون که هر لحظه در حال از دست رفتن اند، بدون آنکه به مسایل کلان ملی کشور فکر کنند، البته مسائلی که نقش حیاتی را برای مردم افغانستان و رهایی آنان از چنگال بحران خطرناک کنونی دارد، بیشتر درگیر با خود اند و طوری معلوم میشود که حتا لحظه ای هم رنج و نگرانی های روزافزون مردم ناخن بر دل های سخت شان نمی زند. 

شگفت آور این است که در چنین روز های دشوار و آزمونی، مقام های امریکایی با سخنان تحریک آمیز و شتاب زده هرچه بیشتر بر نگرانی های مردم افغانستان می افزایند. رئیس جمهور امریکا در حالی سخنان غیرقابل انتظار را در مورد افغانستان و صلح با طالبان و وقوع حوادث غیر مترقبه در افغانستان بیان می دارد و ترس آن می رود که حوادث خونینی در کشور تکرار شود که حجم و گسترده گی اش چنان وحشتناک باشد که مردم تمامی حوادث خونبار دورۀ حضور امریکا در افغانستان را به باد فراموشی بسپارند و به قول معروف به کفن کش قدیم احتیاج شوند. از همین رو است که مردم افغانستان روز های دشواری را برای عبور به فصل ناتمام حوادث در کشور در حال سپری کردن ند و هیچ نمی دانند، چه واقع خواهد شد و بالاخره تقدیر کور بر سر آنان چه خواهد آورد. 

رئیس جمهور آمریکا روز جمعه ۶ فبروری در اظهارات تازه اش در قصر سفید گفت: هر کشور باید غم  خود را بخورد و وی افزود: “پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، طالبان ممکن بر حکومت افغانستان که از حمایت غرب برخوردار است، پیروز شوند، یا قدرت را به‌دست گیرند.” وی در ادامه افزود: “سرانجام، کشورها باید از خود مراقبت کنند و در نهایت، آنها باید از خود دفاع کنند. وی علاوه کرد که آنان باید به امور کشور خود برسند”. وی این سخنان را پس از امضای توافقنامه با طالبان ابراز کرد. وی افزود که افغانستان یک کشور خطرناک است، و مردم افغانستان جنگجو اند و در جنگجویی مهارت دارند. وی افزود که جنگاوری ها و شجاعت های مردم افغانستان بود که شوروی پیشین را به روسیه کنونی تبدیل شد. ترامپ زمانی این سخنان را گفت که ان بی سی نیوز به نقل از منابع استخباراتی امریکا گزارش داد که طالبان حاضر به اجرای تعهدات شان با امریکا نیستند. ترامپ در حالی به اجرای توافقنامۀ امریکا با طالبان و احتمال به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان سخن گفته است که از اینگونه اطلاعات استخباراتی، ده ها  گزارش در مورد جنگ افغانستان، موجودیت رهبران طالبان و لانه های تروریستی در پاکستان، برایش رسیده است و از تمامی مسائل با جزییات آگاهی دارد. در این تردیدی نیست که هر موضعی را که ترامپ اتخاذ می کند، پس از مشورت ها با اداره های استخباراتی، پنتاگون و وزارت خارجۀ آمریکا صورت می گیرد. ممکن میان این سه اداره به مثابۀ حافظ منافع ملی و اقتدار آمریکا با کاخ سفید مشکلاتی وجود داشته باشد؛ اما این اختلاف را منافع ملی آمریکا توجیه می کند و در ضمن وزیر دفاع آمریکا جرات می کند که بگوید، نتیجۀ توافق  صلح امریکا با طالبان متزلزل است. وی ادعا کرده که کنترل جنگجویان طالبان ناممکن و کار سختی است. این اختلاف نظر ها در واقع برای کاخ سفید بجای این که چالش آفرین باشد، برعکس فرصتی برای اتخاذ تصامیم  بهتر و سازنده است و در ضمن این به معنای آن نیست که ترامپ بدون مشورت آنان دست به تصامیم بزرگ بزند. این نشان دهندۀ آن است که امریکا برای خروج نیروهایش از افغانستان تصمیم جدی دارد و احتمال دارد که امریکا مانند پس  از سال های ۱۳۹۲ افغانستان را به حال خود بگذارد و حتا ترس آن می رود که ترامپ اشتباۀ بوش را تکرار کند و افغانستان را بار دیگر به پاکستان بسپارد. 

این را می توان، در لحن اعلامیۀ امریکا و روسیه نیر درک کرد. پس از امضای توافقنامۀ امریکا با طالبان، روسیه و امریکا در مورد موافقت‌نامه‌ی صلح دوحه یک اعلامیه مشترک ۱۲ ماده‌ای را صادر کرده‌اند. براساس این اعلامیه، نماینده‌گان امریکا و روسیه تأکید کرده‌اند که نظام «امارت اسلامی» طالبان از سوی جامعه جهانی و سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته نمی‌شود و جامعه بین‌المللی بازساخت «امارت اسلامی» را نیز نمی‌پذیرد و آن را مورد حمایت قرار نمی‌دهد. این اعلامیه توافقنامه میان امریکا و طالبان را یک اقدام مهم برای پایان دادن به جنگ و گشودن درهای مذاکرات بین‌الافغانی عنوان کرده و از آن استقبال کرده‌‎اند. دراین اعلامیه تعهد شده که با همه‌ی افغان‌ها از جمله دولت افغانستان، رهبران سیاسی، جامعه مدنی و طالبان برای رسیدن به یک توافق‌نامه صلح جامع و پایدار که به پایان جنگ کمک کند و ثبات و امنیت جهانی را برگرداند، همکاری خواهد شد.  دو طرف صلح جامع و پایدار را نتیجه یک توافق سیاسی حاصل از مذاکره فراگیر بین‌الافغانی توصیف کرده‌اند. امریکا و روسیه، از تعهد طالبان برای پیوستن به یک پروسه سیاسی و نقش احتمالی آن‌ها در یک «دولت جدید اسلامی» پس از پایان جنگ افغانستان که در مذاکرات بین‌الافغانی تعیین خواهد شد، استقبال کرده‌اند. 

ضمیر کابلوف پس از این اعلامیه، در گفت و گو با خبرگزاری نمایندۀ فدرالی این کشور گفت، روسیه حاضر است تا به خواست حکومت ایتلافی یا حکومت مصالحۀ ملی که در نتیجۀ گفت و گو های بین الافغانی تشکیل می شود، نیرو هایش را برای مبارزه با تروریزم در افغانستان بفرستد. از سخنان کابلوف فهمیده می شود که روسیه هنوز از تجاوز شوروی پیشین و حملۀ ناکام امریکا در افغانستان درس نیاموخته است و بازهم می خواهد تا با فرستادن سربازان جدید ناکامی های شوروی پیشین و امریکا را جبران کند. از این سخنان کابلوف طوری فهمیده می شود که افغانستان در حال تبدیل شدن به میدان کشتی کچ امریکا و روسیه است. 

از کاربرد “دولت جدید اسلامی” در اعلامیۀ مشترک امریکا و روسیه معلوم می شود که این دولت شاید ترکیبی از امارت و جمهوریت باشد و این مربوط به مردم افغانستان خواهد بود که در نشست های بین الافغانی روی چگونه حکومتی باید به توافق برسند. این در حالی است که هنوز نه تنها اختلاف میان حکومت و طالبان بیش از افزون است و در ضمن حکومت افغانستان نتوانسته است که در همکاری با احزاب و گروه های سیاسی اجماع سیاسی را در کابل بوجود آورد. این در حالی است که همه میدانند، در صورت ادامۀ این نفاق همگی بازنده است و در آنصورت برد – بردی وجود ندارد و به یقین که زمامداران و سیاست گران در داخل کشور بازندۀ اصلی خواهند بود و بار گرانسنگ باخت آنان راهم مردم افغانستان خواهند پرداخت. 

در این میان آنچه مایۀ شگفتی است این که سخنان ترامپ پس از هژده سال جنگ ناکام، فرسایشی، طولانی ترین و خطرناک ترین جنگ امریکا زیر نام مبارزه با تروریزم در افغانستان گواهء آشکار برشرمساری و ذلت یک قدرت بزرگ جهانی است که پس از هژده سال خونین ترین جنگ بیرحمانه حالا چنین اعتراف کرد که گویا افغانستان یک کشور خطرناک است، و مردم این کشور جنگجو اند و درجنگجویی مهارت دارند. وی در ضمن افزود که جنگاوری ها و شجاعت های مردم افغانستان بود که شوروی پیشین را به روسیه کنونی تبدیل شد. وی به ادامه از بیرون کردن نیرو هایش از افغانستان تاکید کرد و از داشتن یک پایگاهء نظامی امریکا برای مبارزه با تروریزم در افغانستان هم سخن گفت. این سخنان ترامپ نتیجهء هژده سال جنگ ناکام، فرسایشی و بی نتیجهء آمریکا در افغانستان است. شاید این پرسش در ذهن هرکس خلق شود که آمریکا با همه نیرو و قدرت اش چگونه در افغانستان شکست خورد. آیا این شکست نتیجهء نبود مدیریت و سازماندهی درست، صداقت و بازیهای مافیایی در دستگاه بزرگ سیاسی و نظامی آمریکا است یا دست کم گرفتن باورمندی و اعتماد و شجاعت و رزم آوری مردم کشوری مانند افغانستان یا بزرگ خواهی و تمامیت خواهی و جهانخوار ی آمریکا است که برای رسیدن به اهداف استراتژیک اش وارد قمار های خواسته و ناخواسته در افغانستان شد که در نتیجه نتوانست به آن برسد. ممکن یکی از دلایل شکست امریکا، دست کم گرفتن قدرت های منطقه ای و جهانی مانند روسیه و چین و ایران و مکر و فریب و سیاست های تروریست پرورانۀ پاکستان و نظامیان تروریست پرور این کشور باشد. این اعتراف رئیس جمهور کشوری مانند آمریکا مبنی بر شکست اش، از دست نیرو هایی که ساز و برگ نظامی شان به مراتب ساده و عقب مانده تر از توپ و تانک و موتر های زرهی و طیاره های پیشرفته و بمب افکن های وحشتناک آمریکا است. اگر به معادلهء قدرت ارجحیت قایل شویم، در این صورت گفته می توانیم که آمریکای مغرور قربانی بزرگ خواهی ها و ناعافبت اندیشی ها و ناآگاهی رهبران آن از تاریخ شده است. در این شکی نیست که مردم افغانستان شجاع اند و در هر برهه ای از تاریخ پوزهء مهاجمان و آبرقدرت ها را به زمین ساییده اند و تمامی مهاجمان را دلاورانه از کشورخود رانده اند. چنانکه تاریخ گواه است که مهاجمان به گونه خیلی شرمسارانه از افغانستان بیرون شده اند و داستان های شکست و فرار داکتر برایدن ها گواۀ آشکار آن است که خانم سیل انگلیسی قسمتی از آن را در کتاب ” شبخون افغان” بیان کرده است. ممکن یکی از دلایل شتاب آمریکا هم هراس اش مواجه نشدن به سرنوشت برآیدن ها باشد که این هراس، برخاسته از سیاست های دوپهلو، کذایی و فریب لود امریکا است.

هزاران دریغ و درد که قدرت رزمی مردمان این سرزمین در هر برهه ای از تاریخ قربانی توطئه های کشور خارجی و اختلاف و نفاق داخلی شده است. قدرت های بزرگ توانسته اند تا با خریدن زمامدارانی مانند شاه شجاع ها و ببرک کارمل ها و نجیب به گونۀ آشکارا و دیگران از عبدالرحمان تا امیر حبیب الله و دیگران به گونۀ مخفی مقدرات این ملت را به بازی بگیرند. نفاق و اختلاف در میان زمامداران و سیاستگران کشور ما در هر مقطعی از تاریخ سکوی پرشی بوده برای استفاده جویی های قدرت های بزرگ دیروزی مانند انگلیس و روسیۀ تزاری و اکنون هم امریکا، پاکستان، ایران و روسیه که با خریدن زمامداران و سیاستگران افغانستان، بدترین جفا را در حق مردم افغانستان روا داشته اند و با دامن زدن اختلاف های قومی و زبانی وحدت و یک پارچگی مردم افغانستان را تخریب کرده اند. با تاسف که امروز هم مردم ما شاهد بدترین اختلافات میان زمامداران و سیاستگران اند و  روزگار سختی را تجربه می کنند و شاهد تکرار بدترین روزگار تاریخی خود هستند. این در حالی است که ابن بار گرانسنگ به مثابۀ برهوت بر روان شان سخت سنگینی دارد و اما زمامداران و سیاستگران کشور چنان غرق نشه و خمار قدرت اند که لحظه ای هم به رنج و غم این ملت نمی اندیشند. یاهو

https://bit.ly/330soYV

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا