خبر و دیدگاه

هشتم مارچ روز همبستگی زنان جهان

روز هشتم مارچ روز همبستگی زنان جهان به زنان و دختران مقاوم و صبورِ افغانستان مبارک باد!

روز هشتم مارچ چگونه بوجود آمد؟

از سال ۱۹۱۱ به اینطرف از روز هشتم مارج بحیث روز همبستگی و بیداری زنان در سراسر جهان تجلیل بعمل می آید. تاریخ هشتم مارچ به این خاطر انتخاب شده است که در تاریخ هشتم مارچ سال ۱۹۰۸ میلادی زنان کارگر صنایع نساجی نیویارک علیه شرایط دشوار و طاقت فرسای کار دست به اعتصاب زدند. به این لحاظ همین روز به عنوان روز آزادی زنان ثبت تاریخ گردیده است.

در اثرتلاش  بانو کلارا زدکن خانم المانی، فعالِ عرصه حقوق و آزادی زن،  در کنفرانس بین المللی زنان درسال ۱۹۱۰  هشتم مارچ بنام روز بین المللی زنان تثبیت گردید.

سه سال بعد ازاعتصاب زنان صنایع نساجی در نیو یارک زنان صنایع نساجی شهر سنت پیترزبورک بخاطر ایجاد شرایط مناسب کار دست به اعتصاب زدند. این حرکت انقلابی زنان صنایع نساجی شهر پیترز بورک سبب شد تا هشتم مارچ بکوشش  سکرتریت بین المللی زنان کمونست،  در انتر ناسیونال سوم کمونستی بحیث روز بین المللی زن شناخته شود.

از آن تاریخ به بعد از روز هشتم مارچ بخاطر همبستگی و آزادی زنان با تظاهرات و تشکیل محافل و تدویر کنفرانسها و محافل در سراسر جهان تجلیل بعمل می آید.

زن در زندگی، طور طبیعی دارای نقش برجسته و پر اهمیت میباشد. مثلا هنگام تشکیل نطفه در  رحم زن تخمه مرد کاملا در اختیار و مالکیت تخمه زن قرار میگیرد. زن نطفه را تا تولد با قبول زحمت فراوان مورد توجه و  دقت قرار میدهد. بعد از تولد هم خودرا وقف رشد و تربیه آن مینماید تا بتواند انسان سالمی را تقدیم اجتماع نماید.

اگر دقیق شویم در میابیم که درماهیت امر نقش زن گرانتر و پر احمیت تر میباشد.  به این حساب عادلانه نمیباشد که حقوق زنان برابر به حقوق مردان نباشد. واضح باد که دردنیای امروز حق داده نمیشود بلکه حق گرفته میشود. به همین دلیل کاملا بجا است که از روز بین المللی همبستگی زنان در سطح فامیل و ادارات و اجتماع تجلیل شایسته بعمل آید.
تمکین به حقوق زنان معیار منطقی بیانِ  پویائی و یا رکود  یک تمدن میباشد. تمدنی که از حقوق زنان پاسداری مینماید نام تمدن غنی و پویا را حائز میشود و بر عکس تمدنی که به حقوق زن توجه نکرده و آنرا برابر به حقوق مردان نداند، تمدن فقیرو بدوی و باز دارنده بحساب می آید.

دکتر حسام نوذری زیست شناس و استاد دانشگاه در امریکا میگوید برای مقایسه تمدن ها ببینید که برخورد آن تمدن با زنان چگونه است. به این لحاظ او تاریخ را، در مورد نا دیده گرفتن فرهنگ فراعنه مصر باستان، به فراعنه مصر، بده کار میداند. فراعنه مصر دارای فرهنگ عالی ای بودند که به زنان و اطفال و حتی حیوانات توجه داشته و مورد غمخواری قرار می دادند. در تمدن مصر باستان مقام وزارت و حتی مقام فرعون بز نان مصر داده شده بود.

در افغانستان ما، درفش دار حقوق و آزادی زنان امیر امان الله خان میباشد. حقوق و آزادی های روا دانسته شده  از طرف او به زنان افغانستان، اورا مورد کین دشمنان خارجی و سیاه دلان داخلی قرار داد. تا آنکه او مجبور شد در سال ۱۹۲۹ میلادی تاج و تخت را ترک گوید.

بعد از امیر امان الله خان حقوق زنان در تاریک خانه ای  زندانی گردید. تا اینکه در دهه اخیر سلطنت محمد ظاهر شاه بارقه امید ِتوجه به آزادی و حقوق زنان دمید. در زمان جمهوری محمد داوود خان حقوق و آزادی زنان رونق بیشتر گرفت. تا اینکه قیام مسلحانه بخش نظامی حزب دموکراتیک خلق افغانستان جمهوری داوود را سرنگون و جمهوری دموکراتیک خلق را بنا نهادند. زمان قدرت حزب دموکراتیک خلق افغانستان و بعدا حزب وطن  را با وجود اشتباهات و کاستی های فراوان رهبران حزب میتوان عصر طلائی حقوق و آزادی های زنان افغانستان نامید. از آنجائیکه در زیر بنای عقب مانده نمیتوان فرهنگ عالی و پیشرفته را به شگوفائی رساند مثلیکه در زمین خشک و بایر نمیتواند درخت مثمر به شگوفه بنشیند، آزادی و حقوق زنان نتوانست در کشور نهادینه شود. با سقوط حاکمیت دولت جمهوری افغانستان زیر رهبری داکتر نجیب الله،  مجاهدین بر سر قدرت آمدند. اگرچه حکومت جوان مجاهدین که سیاست اعتدال را در برنامه داشت، بنابر مداخلات اجانب و بغاوت باغیان وابسته به اجنبی مجال حکومت کردن را چندان نیافت که  تا بتوان بالای آن در مورد رعایت حقوق و آزادی زنان درست داوری نمود، بهر صورت لطمه شدیدی به حقوق و آزادی های زنان وارد گردید. تا اینکه حکومت سیاه طالبانی در کابل مستقر گردید. در این دورۀ سیاه حقوق و آزادی های زنان کاملا” در سیاه چاه طالبانی حبس و زندانی گردید. و زنان همه به چار دیواری خانه محبوس گردیدند. تا اینکه بدلیل سرنگونی آسمان خراشهای نیویارک از طرف القاعده امریکا وناتو یکجا با جبه متحد ملی بخاطر نجات افغانستان طالبانرا از افغانستان راندند و در وازه های امید و روشنائی  بر روی زنان افغانستان باز گردید.

زنان  مجال یافتند تا در دفاتر دولتی  و سازمانهای اجتماعی  و مطبوعات، در موسیقی و هنر  و در پارلمان سهم و نقش داشته باشند. زنان به حیث سفیر و نماینده فوق العاده افغانستان در خارج مقرر گردیدند. حتی مقام سفیر و نماینده افغانستان در ملل متحد به زن افغانستانی تعلق گرفت.

از آنجائیکه انتخابات در سر نوشت و بدبختی و خوشبختی افغانستان نقش تعین کننده و قاطع میتواند داشته باشد.  در رآس کمیسون های انتخاباتی هم زنان مقرر گردیدند. ولی با صد دریغ و افسوس زنان در رآس کمیسونهای انتخاباتی از خود بیکفایتی سهمگینی نشان دادند. و نتوانستند با شهامت و قاطعیت مطابق قانون و لوایح مربوطه وظائف خودرا انجام دهند تا سرخروئی به زنان افغانستان به ارمغان آورند. بی کفایتی و بزدلی آنها سبب طولانی شدن اعلان نتیجه انتخابات گردید. که در نتیجه دولت و مردم افغانستان راغرق درگرد آب بحران انتخاباتی نمود ند.

اگر به وقایع و رویداد های افغانستان  با واقع بینی نظر اندازیم دلیل عمده این همه خرابی ها و بی نظمی ها و بدبختی های افغانستان را در سه نکته می یابیم:

اول- استیلاء و سیطره فکر برتری جوئی قومی در فکر و ذهن زمام داران افغانستان. زمامداری میتواند درد های افغانستان مریض را شفا دهد و جامعه سالم آباد نماید که دارای صفات ذیل باشد:

  • باور به اصالت حقیقت داشته باشد و پیروزی خودرا فقط و فقط در حقیقت جستجو نماید.
  • باز بینی کار و فعالیت خود و اسلاف خودرا عادت همیشگی خود قرار دهد.
  • آز آنجائیکه عهده دار رهبری کل افغانستان میباشد، باید باور به حقوق مساوی تمام اقوام ساکن افغانستان داشته باشد. هیچ قومی از اقوام افغانستان را افضل تر از اقوام دیگر نداند و حقوق شهروندی را در افغانستان جاری سازد.

 

دوم-  مداخله خارجی ها در امور افغانستان. زمامدار باید تلاش ور زد تا یکجا با نخبگان افغانستان راههای قطع مداخله کشور های خارج را در امور افغانستان با در نظر داشت تجارب پیشنیان جستجو و عملی نمایند. تجارب کافی در این مورد از امان الله خان پادشاه و داوود خان رئیس جمهور و احمد شاه مسعود قهرمان ملی افغانستان وجود دارد.

سوم-  کج فهمی و کج تفسیری از دین مبارک اسلام. زمامدار سعی نماید تا یکجا با کلانهای دین در افغانستان طرح هائی را پیشکش نمایند تا دین اسلام را با دست آوردهای ساینس و تکنالوجی معاصر همگام و همنوا ساخته و آنرا چون جامه فاخر و ابریشمین معرفی نماید تا هر فرد میل بتن کردن آنرا پیدا نماید.

 

 

بنا” زنان و دختران افغانستان وقتی به حقوق و آزادی های خود دسترسی خواهند داشت، که زمامداران خرد ورزی را پیشه سازند و تمام اجراات خویش را تکیه برخرد،  جاری سازند. در غیر آن تکیه بر فریبکاری ودروغ و اغوای مردم جز بدبختی و کعصف ماکولی به افغانستان چیز دیگر به ارمغان نخواهد آورد.

پاینده باد هشتم مارچ روز همبستگی و بیداری زنان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا