خبر و دیدگاه

در جوابِ پروفسور …. ( جنابِ لعلزاد )

 

بتاریخ ٢٨ بهمن ماهِ سال ١٣٩٨ هجرى خورشیدى باز هم ….( جناب عبدالخالق خان لعل زاد ) … زیر عنوانِ  ( میرغلام محمد غبار یا پدر تاریخ سازی جعلی افغانستان ) در وبسایتِ ( جاودان ) به نشر رسانده و باز هم … خواسته مثل همیشه با بلغور کردنِ دوباره و تکرارىِ …مثلاً خود را به عنوانِ محقق و پژوهشگرِ تاریخ جا زده و دشمنى دیرینه اش را با مؤرخِ  صادق و راستینِ کشور “شاد روان میر غلام محمد غبار ” ، ابراز نماید .

به عقیده ى من این … ارزشِ دوباره جواب دادن را ندارد و فقط نظر خوانندگانِ ارجمند را به مقاله اى که در ٢۵ دسامبر سال ٢٠١٣ میلادى در جوابِ … ، نوشته بودم ، جلب مى کنم .

این هم مقاله ى قبلى من که در جوابِ لاطائلاتِ  ٢٣ دسامبر سال ٢٠١٣ میلادى نامبرده نوشته بودم :

تذکرى به جناب عبدالخالق خان لعلزاد در مورد مقاله ى کذایى ایشان تحت عنوانِ  ( چگونگى نام گذارى افغانستان ) :

 

بتاریخ ٢٣ دسامبر ٢٠١٣ … از نویسند بنام ” عبدالخالق لعل زاد ” در وبسایت ” کابل پرس ” زیر عنوانِ  ( چگونگی نام گذاری افغانستان از پدر نشنلیزم افغانی”طرزی” تا پدر جعل کاران تاریخ “غبار” : ) به نشر رسیده است .

 

قبل از اینکه به جواب مهملاتِ این … بپردازم  ، میخواهم بگویم که این شخص که خودش را پروفسور و دکتر علم تاریخ جا میزند ، تخصص اش در رشته ى مهندسىِ تصفیه ى فاضلاب شهرى میباشد نه علم تاریخ .

 

و امّا در موردِ پژوهشِ  جناب لعلزاد ” این نویسنده … چنین آغاز کرده است :

( اگر قرار باشد لقب “پدر نشنلیزم افغانی” به جناب طرزی اعطا گردد، افتخار لقب “پدر جعل کاران تاریخ افغانستان” نصیب جناب غبار می گردد. )

 

جنابِ پژوهنده …! شما در ادامه ى مثلاً تحقیق و پژوهشِ … تان چنین نوشته اید :

 

( دوستان ارجمندی خواهان تهیۀ فهرست آثار مهم تاریخی از اوایل سدۀ هجدهم یعنى به قدرت رسیدن قبایل “افغان” در خراسان ” ١٧٠٠ م “تا اواخر سدۀ نزدهم یعنى ایجاد دولت حایل “افغانستان” توسط انگلیس و روس ” ١٩٠٠ م “شده اند.

تهیۀ فهرست این آثار و مطالعۀ آن برای پژوهشگران تاریخ کشور زمینۀ آن را مساعد می سازد تا :

١ – چگونگی نام گذاری “افغانستان” از یک منطقۀ کوچک، تطبیق تدریجی آن به مناطق بزرگتر ” درمنابع انگلیسی ” و سرانجام برای کشوری را درک کنند که جغرافیای آن در زمان عبدالرحمن خان شکل میگیرد و استقلال آن در زمان امان الله خان حاصل میشود .

٢ – با چگونگی کاربُرد نام خراسان برای این حوزۀ بزرگ در منابع اصیل زبان فارسی آشنا گردند . )

 

جنابِ پروفسور … در امور آثار تاریخى ! در جوابِ این قسمت از نوشته  تان ، یاد آور میشوم که مواردِ فوق در کتاب وزین ” افغانستان در مسیر تاریخ ” با روشنى و شفافیت بیان شده ولى جناب شما به دلیل سوء نیتى که دارید ، از آن چشم پوشى میکنید . زیرا در موردِ چگونگى نام گذارى افغانستان ، مرحوم غبار در صفحه ى نهم جلد اول کتاب افغانستان در مسیر تاریخ چنین مینویسند :

 

در قرن نوزدهم ” خراسان ” جاى خودش را به اسم تازه ى ” افغانستان ” گذاشت . این نام براى بار اول در قرن سیزدهم در مورد قسمتى از ولایات شرقى کشور اطلاق گردید و در قرن چهاردهم این اسم مخصوص تخت سلیمان و ماحول آن در مشرق کشور بود ، در قرن هجدهم از دریاى سند تا کابلستان و از نزدیک کشمیر و نورستان تا قندهار و ملتان ” افغانستان ” خوانده شد ، بالاخره در قرن نوزدهم نام ” افغانستان ” نام رسمى تمام کشور گردید .

 

در مورد چگونگى کاربردِ نام ” خراسانِ بزرگ ” باز هم زنده یاد غبار در  رساله ى ” خراسان ” مفصلاً این حوزه را معرفى نموده اند . اگر این رساله را نخوانده اید ، بروید و آنرا مطالعه نمایید و اگر خوانده اید و مخصوصاً این موضوع را انکار میکنید ، براى اینکه بیشتر از این آبروى تان نرود ، بروید و خود را حلق آویز کنید .

 

جناب محققِ … ! مشخص است که شما براى فریبِ  جوانان ، بدون اینکه از رساله ى ” خراسان ” و کتاب ” افغانستان در مسیر تاریخ ” آثارِ زنده یاد غبار نامى ببرید ، چنین ادامه داده اید :

 

( تهیۀ چنین فهرستی در نیمۀ اول سدۀ بیستم ” از ١٩٠١ تا ١٩۶۴ م ” نیز نشان میدهد که چگونه ناسیونالیزم افغانی ” با مقالات طرزی در سراج الاخبار ” و تاریخ سازی جعلی ” با مقالات غبار در مجلۀ کابل ” بنیاد گزاری شده و توسط کهزاد و حبیبی به پایۀ اکمال میرسد .

فهرست یکتعداد آثار مهم ” بصورت کرونولوژیک ” در زیر درج گردیده است. از دوستان و علاقمندان مسایل تاریخی کشور صمیمانه آرزو دارم آثار مهمی را که در این لیست ذکر نشده است، با نام کتاب، نویسنده و سال چاپ آن تحریر نمایند تا فهرست کامل این آثار تهیه و ترتیب گردد . )

 

جنابِ  دکتر … تاریخ ! اگر فکر میکنید چون شما در نوشته ى محیلانه ى تان که لیستى از آثار فارسى و انگلیسى را بدونِ ذکر نامِ کتابِ ” افغانستان در مسیر تاریخ ” و رساله ى ” خراسان ” ، ردیف نموده اید و فقط اسمى از ” مقالاتِ زنده یاد غبار که در مجله ى کابل به چاپ میرسید ” برده اید و همان مقالات را هم تحریف میکنید ، چون میدانید که در همان مقاله ها هم در مورد تغییر نام خراسان به افغانستان به صورت دقیق سخن به میان آمده ، میتوانید شاد روان غبار را جاعل تاریخ معرفى نمایید ، سخت طفلانه مى اندیشید . زیرا جوانان امروز کسانى نیستند که فریب … شخص شخیص شما را بخورند .

 

من به شما توصیه میکنم که بعد از این دست از  تاریخ سازى هاى کودکانه بردارید وگرنه بیشتر از این مضحکه ى کوچک و بزرگ خواهید شد .

 

جنابِ متخصصِ تصفیه ى گنداب و فاضلابِ شهرى ! در جوابِ قسمت اخیرِ خزعبلاتِ تان که چنین نوشته اید :

 

( با بررسی آثار فوق به این نتیجه گیری ها خواهیم رسید:

١ – تمام باشندگان این سرزمین ها خود را خراسانی و سرزمین خود را خراسان می گفتند؛

٢ – افتخار ایجاد کشور افغانستان و نام گذاری آن نصیب انگلیس ها می شود؛

٣ – اگر قرار باشد لقب “پدر نشنلیزم افغانی” به جناب طرزی اعطا گردد، افتخار لقب “پدر جعل کاران تاریخ افغانستان” نصیب جناب غبار می گردد.

مگر اینکه دوستان بتوانند اسناد و شواهد دیگری ارایه دارند . )

 

باید یاد آور شوم در مورد این قسمت از … ، جنابعالى مشخص نفرموده اید که باشندگانِ کدام سرزمین ها خود را خراسانى مى گفتند ؟ ولى من به شما مى گویم که فقط ساکنانِ سرزمین خراسان بزرگ خود را خراسانى میدانستند و کشور شان  را خراسان مى نامیدند ، نه تمامِ سرزمین ها . حدود و مشخصات خراسان بزرگ هم در رساله ى ” خراسان ” اثر شادروان غبار بیان گردیده است و همه هم قبل از …  شما مى دانستند و میدانند که خراسان کجاست و خراسانى کیست .

 

در موردِ ایجاد و نام گذارى کشور افغانستان اگر افتخار آن نصیب انگلیس ها میشود و در کتاب افغانستان در مسیر تاریخ هم به وضوح در مورد دخالت انگلیس ها در نام گذارى ” افغانستان ” سخن به میان آمده ، این افتخار بیشتر نصیب جناب شما عبدالخالق خان لعلزاد میشود . چون زمانى که بعنوان پناهنده وارد خاک بریتانیا شدید ، خود را “افغانستانى” معرفى فرموده اید ، نه ” خراسانى ” و در گذرنامه ى بریتانیایى تان هم محل تولد تان ” افغانستان ” درج گردیده نه “خراسان” . لطفاً اول بروید نام کشور تانرا به ” خراسان ” تبدیل کنید تا جهانیان این اسم را به رسمیت بشناسند ، بعد ادعاى خراسانى بودن نمایید .

 

جهت حسن ختام گفته هایم باید بگویم اگر قرار باشد افتخار لقبِ پدر جعل کاران تاریخ به کسى داده شود ، این افتخار زیبنده ى اسم شما عبدالخالق خان لعلزاد است ، به عقیده ى اینجانب نه تنها افتخار لقبِ پدر جاعلان تاریخ چون واقعاً شما هرگز مؤرخ نبوده و نیستید ….

 

جناب استادِ ! آیا همین اسناد و شواهدى که در بالا گفته آمد ، براى ردِ اباطیل تان کافیست یا به شواهدِ بیشترى نیاز دارید ؟

 

با عرض ادب – انجنیر امیر فروغ

 

 

 

 

 

 

Sent from my iPhone

نوشته های مشابه

‫۱۳ دیدگاه ها

  1. مهندس شاه امیر فروغِ نروماده

    خرمگس معرکه شمایید و هنوز وزوز می کنید. شما چرا خود را در دوغ تاریخ انداخته اید؟!

    شما به غبار بزرگ، بانو دکتر دنیا غبار، پروفیسور لعلزاد، آقای ترکانی، گرداننده و خواننده گان سایت جاویدان، و منی حقیری فقیر توهین می کنید و باز مانند مردم شیاد و منافق کوفه مظلوم نمایی می کنید؟!

    به هر رنگی که خواهی جامه می پوش
    من از طرز خرامت می شناسم

    من با تدریس دروس مختلف به شاگردانم در طی چهل سال فرق بین آدم و الاغ را خوب می شناسم. خواهشمندم که به رشته مبارک معلمی و منطق و شعور معلمی توهین نکنید. سر و ریشم را در رشته معلمی سفید کردم. گرد تباشیر خوردم. پای دود چراغ با هزار درد و رنج مضامین و به خصوص تاریخ خواندم تا به اولاد این وطن تعلیم دهم که هرگز دروغ را تاریخ و تاریخ را دروغ نشمارند. اما شما با دروغ های تان می خواهید تاریخ بسازید و از اصل تاریخ می خواهید دروغ بتراشید. شرم کنید محترمه نرومادۀ معلوم الحال.

    من و شما هم عددی نیستیم که تاریخ از ما یادی کند و نامی ببرد. تاریخ نامی از صد ها ملیون انسان نمی برد، باز چه رسد که به قصه شمایی نروماده باشد.

    مگر این همه تکبر و فخر فروشی و خودبزرگ بینی را از چنگیز یا مائو به ارث گرفته اید؟

    شما اگر یک مهندس یا به قول خود تان یک انجنیر مجرب می بودید از روی بیکاری به شعر و توهین و جدل های سفسطایی روی نمی آوردید. شما اگر آدم لایق و باشعور می بودید، می رفتید در رشته خود حداقل یک کشف یا نوآوری می کردید تا نامک تان در تاریخ مکتشفین یا در کتاب گینی درج می شد.

    خانم دکتر دنیا عبار در رشته طبابت خدمات لازم برای مشتریان خود کرده است. ما از ایشان قدردانی می کنیم. اما شما شیاد و مکار و فاسد چرا چرندهای تان را در سایت وزین جاویدان زیر نام ایشان برای نشر فرستاده اید؟

    چرا تا حال خانم دکتر دنیا غبار هیچ چیزی ننگاشته است؟

    نکند یاقوت خانواد غبار بزرگ از این که شما نام ایشان را جهت عقده کفانی علیه پروفیسور لعلزاد به کار برده اید مطلع نیست؟!

    ماما در طی صحبتی مختصر گفت که امیر به بیماری روانی افسردگی گرفتار است. هیچکس از شرّ خلق تنگ و بوی …… در آمان نیست. ماما گفت که امیر از همین رو پاچه گیر شخصیت های صاحب قلم و بزرگ می شود، بیچاره عقده حقارت خانوادگی و تاریخی دارد. امیر خود را غبار ثانی می داند. پشت سر دختر غبار گپ می زند باز در فیسبوک و … خود را غبار شناس معرفی می کند. امیر مثل سگ زیر سایه شتر راه می رود و از همین رو است که خود را کلان می پندارد. امیر به علت خوگرفتن به مرض غمدرون بودن بدخلق گشته. خداوند مخلوقات خود را از شرّش در امان خود نگهدارد.

    ای کاش بانو دکتر دنیا غبار با تجویز دارو های روان درمانی به فکر درمان ذهن بیمار تان برآید و تلاش کند. من عجالتاً برای تان امیترپلین بیست و پنج ملی گرامی (Ametripline 25 mg) را تجویز می کنم. باور کنید جناب نروماده که این دارو روان پریشان تان را شاد، روح سرگردان تان را خوش، عقل سفسطایی تان را به جاده منطق و تن بیمار و علیل تان را تداوی می کند تا از رفتن و بستری شدن به تیمارستان (دیوانه خانه) نجات یابید.

    خداوند شما را از شرّ خودتان نجات دهد تا ما و مردم از شرّ پلیدی های تان در امان باشیم.

    برای درمان مشکل نروماده بودن تان هم خوردن مخلوطی از صد گرم تخم کدو، یک قاشق طعام خوری عسل خالص، یک گرم زنجبیل تازه، یک گرم زرچوبه تازه و نیم قاشق دارچین هندی را تجویز می کنم. این مخلوط را با سه صد ملی لیتر آب گرم هر روز صبح برای سه ماه نوش جان کنید. اما پیش از استفاده از این مخلوط، خواهشمندم که برای تداوی کُخ ها و کرم های درون بویناک تان برای یک هفته پیهم از قرص جویدنی مبندازول (Mebendazole) استفاده عظیم کنید. این دارو، مشکل خارش های پائین و بالای تان را رفع و دفع می کند. اما متوجه باشید که در طی ایامی که از مبندازول استفاده می کنید، در خانه قرنطینه باشید تا خدای ناکرده موجب رسوایی تان نگردد و آن جانوارانی درون خوری خارش آفرین از پاچه های تان سر بیرون نکنند و زمینه ساز بدنامی جناب شما ((نروماده خانخانم)) نگردند.
    شما باید هر دو روز یک بار ناخن های تان را بگیرید. دستان تان را هر نیم ساعت با صابون گلنار بشویید. لباس تان را هر روز دو بار عوض کنید تا بوی بواسیر تان موجب ایجاد بیماری های ساری نگردد. از این که بیماری پرستات شما را نروماده ساخته باید به مخلوط تجویز شده مراجعه کنید.

    هر چاست هم اگر اقتصاد مارکسیستی تان اجازه می دهد، یک دانه لبلبوی سرخ را با پوستش پاک بشویید. بعد آن لبلبو را با دستگاه مخلوط کن همرای دو سیب سبز، دو زردک، یک دندانه سیر و هفتصد ملی لیتر آب پاک مخلوط کنید. از برای حفظ بهداشت، لطفاً سیب ها و زردک ها و سیر را هم با آب گرم پاک بشویید. سپس این مخلوط را با یک دسته پاک گندنه تازه صرف کنید تا هم مشکل بواسیر بویناک و هم بیماری پرستات تان بهبود یابند. گندنه برای درمان بواسیر تان ضروری است. جوانی ها که شوخی می کردید و از بابت آن شوخی ها به این بیماری آبروبر دچار شده اید که موجب عصاب خرابی و روان پریشی تان تا سرحد شده که به مرز سفسطه گرایی، چرند نویسی و پاچه گیری بزرگان کشور رسیده اید.

    برای درمان وجدان بی نفس تان در پیام بعدی برای تان داروی بسیار مقوی را تجویز می کنم. سرمعلم مکتب افغان ترک هم به همین بیماری های تان گرفتار بود. تجویز سه ماهه این دوا ها حالش را بهبود بخشید. اما زنش که ماه ها پیش از شرّش خود را خلاص کرده بود به ترکیه رفت و با یک جوان شخ مجازِ کرد تبار ازدواج کرد. حیف انسان های مثل شما که برای درمان درد ها و بیماری های خود خپ و خاموش پیش کاکا امان الدین بی غبار نمی آیید تا دوای مشکلات تان را به نحو احسن و بدون هیچ توقع مادی تجویز کند.

    بی غبار از آن رو تخلص کردم که یک قصه دارد. جوان بودم. سال ۱۳۵۶ برای تحصیل در رشته تعلیم و تربیه در برلین غربی درس می خواندم. خوب یادم است که راس ساعت ده صبح پنجشنبه چهاردهم دلو همان سال با زلمی خان برای عیادتبه شفاخانه رفتیم. غبار بزرگ را برای تداوی زخم معده به برلین غربی آورده بودند. از دیدن غبار بزرگ در آن حالت بسیار گرفته شدیم. غبار بزرگ از تکلیف معده می نالید. توان صحبت کردن زیاد نداشت. کم گفتیم و دُر گفتیم. پس از خداحافظی در نگاهش مرگ را دیدم. غبار بزرگ مرد استوار ولی پر از آرمان بود. روز شانزدهم دلو خبر شدیم که غبار بزرگ دیگر با ما نیست. همان روز تخلص خود را بی غبار ماندم.

    حالا شما ((نرومادۀ خانخانمی)) که با گستاخی به تخلص منی خاکی بی غبار هم تعرض می کنید باید اولتر از همه بروید و داروهای را که برای تان تجویز کردم نوش جان کنید. بعد بیایید، تا از تاریخ و گفته های غبار بزرگ برای تان نقل قول ها کنم که مغز استخوان های پوپنکزده تان بلرزد.

    زمانی راز های را در باره این که چی کسانی نام های بعضی از کتاب های غبار بزرگ را تغییر می دادند افشا می کنم که آزمایش کلونوجی خود را هم رسماً دریافت و نشر کنید تا اطلاع حاصل کنم که از بیماری بواسیر نجات یافته اید.
    ناجوان کوشش نکنید که به انسان های گمنام هم تاخت و تاز کنید.

    مگر نشنیده اید که مرچ خوران گفته اند:

    فلفل نبین چه ریزه
    بشکن ببین چه تیزه

    سخن آخر این که با وجودی کبر سن، هنوز قوت و توان دارم که در عالم بی غباری حساب آدم های نامرد و ناکس را با زبان منطق بدهم. مهندس شاه امیر فروغ که گاه انجنیر امیر شاه فروغ و زمانی انجنیر امیر فروغ خود را معرفی می کنید باید بدانید که شخص شما شمۀ از فهم، علم و شخصیت زنده یاد غبار بزرگ را ندارید. کسانی می توانند غبار بزرگ را نقد کنند که در سطح آن زنده یاد علیه استبداد و بیعدالتی اجتماعی مبارزه و سال ها گرد زندان تنفس کرده باشد. زخم معده غبار بزرگ نتیجه مبارزات آن زنده یاد علیه انسان نما های چون شما بود. اما حیف که حالا شما خود را بین نسل ناآگاه از مبارزات میر غلام محمد غبار، غبارشناس جا می زنید.

    به ثبوت است که روزگار همیشه به کام نامردان می چرخد، جناب ((نروماده خانخانم))!

  2. جنابِ بى غبارِ مستعار !
    من دیگر با شما و امثالِ شما بحثى ندارم . چون شما و جنابِ لعلزادِ تان غیر از سفسطه و فحاشى و حرف هاى رکیک چیز دیگرى بلد نیستید و مدیریتِ جاودان هم حقیقت را کتمان میکند . طورى که قبلاً گفتم از این به بعد هرقدر دلِ تان میخواهد به من بد و بیراه بگویید و فحاشى کنید و بنویسید ، تاریخ در موردِ من و شما ها قضاوت خواهد کرد .
    ” مارک تواین ” میگوید : با افرادِ پایین تر از خود هرگز بحث نکنید .

  3. جالب است که خانم دکتر دنیا غبار برای پاسخ به پرسش های مطرح غایب است!

    این مهندس شاه امیر فروغ به نقل قول از اقاربش به علت بدخلقی، کج بحثی و پنهان کردن چهره خود زیر نقاب مذهبی در اصل رانده شده خانواده و دوستان سابق خود است. سال ها است که این شیاد و استفاده جو با استفاده از نام غیار بزرگ بین مردم و آثار آن مبارز نستوه جدایی ایجاد می کند.

    همانگونه که در پیام قبلی بیان کردم، نقد فحش گفتن، دشنام دادن، توهین کردن، تهمت زدن و امثالهم نیست.

    ما خوانندگان سایت جاویدان از بانو داکتر دنیا غبار درخواست می کنیم که به این غایه ی ایجاد شده توسط مهندس شاه امیر فروغ علیه پروفیسور لعلزاد، با یک نامۀ که بیانگر موقف شخص خود شان و خانواده غبار بزرگ است پایان بخشد.

    اطلاعات ما نشان می دهد که افراد مغرض و عقده مند، مانند مهندس شاه امیر فروغ (نروماده) با نوشته های خود بر شخصیت و آثار غبار بزرگ هتک حرمت می کنند.

    نقد آثار هر نویسنده در چوکات سند و دلایل موجه قابل قدر است. اما توهین به شخصیت افراد ناقد کار نابخردانه است.

  4. جالب است که خانم دکتر دنیا عبار برای پاسخ به پرسش های مطرح غایب است!

    این مهندس شاه امیر فروغ به نقل قول از اقاربش به علت بدخلقی، کج بحثی و پنهان کردن چهره خود زیر نقاب مذهبی در اصل رانده شده خانواده و دوستان سابق خود است. سال ها است که این شیاد و استفاده جود با استفاده از نام غیار بزرگ بین مردم و آقار آن مبارز نستوه جدایی ایجاد می کند.

    همانگونه که در پیام قبلی بیان کردم، نقد فحش گفتن، دشنام دادن، توهین کردن، تهمت زدن و امثالهم نیست.

    ما خوانندگان سایت جاویدان از بانو داکتر دنیا غبار درخواست می کنیم که به این غایه ی ایجاد شده توسط مهندس شاه امیر فروغ علیه پروفیسور لعلزاد، با یک نامۀ که بیانگر موقف شخص خود شان و خانواده غبار بزرگ است پایان بخشد.

    اطلاعات ما نشان می دهد که افراد مغرض و عقده مند، مانند مهندس شاه امیر فروغ (نروماده) با نوشته های خود بر شخصیت و آثار غبار بزرگ هتک حرمت می کنند.

    نقد آثار هر نویسنده در چوکات سند و دلایل موجه قابل قدر است. اما توهین به شخصیت افراد ناقد کار نابخردانه است.

  5. امان الدین خان بى بخارِ ماده هیزک که خود را بى غبار مى نامید !
    معلوم است که شما کى هستید ، از طرز نوشتن و شعر بى ارزش ، بى محتوا و سخیفِ تان معلوم است که همان ترکانى هستید و هرقدر بخواهید نمى توانند خود را زیر نقاب اسم مستعار پنهان کنید . شما و لعلزاد تان خیلى بى شخصیت تر ، حقیر تر و بى ارزش تر از آن هستید که بعد از این بخواهم جوابِ ابله هایى چون شما را بدهم و فقط در جوابِ شما میگویم :
    وإذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما …

  6. آقای مهندس شاه محمود فروغ

    من شخصیت مستقل هستم. کوشش نکنید که با بیان این همه سخنان سفسطایی و حمله کردن به دیگران خواهید توانست چهره خود را زیر نقاب چهره زشت خود پنهان کنید. نام من همان است که گفتم. اگر می خواهید مرا از نزدیک ببینید به مزار تشریف آورید. من اهل جنگ نیستم. اما حیف نام غبار بزرگ و حیف نام خانواده آن بزرگ مرد تاریخ که یک ناکسی عقده مندی، بی تربیه و مرتجعی چون شما با استفاده از نام ایشان می کوشید هویت، شخصیت و دستاورد های ایشان را بی ارزش سازید.

    دکتر دنیا غبار یک خانمی صلح طلب، بشردوست و عاقل است. شما اگر دارای شخصیت سالم انسانی می بودید، هرگز به پروفیسور لعلزاد نمی تاختید و توهین نمی کردید. نقد آنچه شما نوشته اید نیست. نقد توهین، تهمت و دشنام نیست. شما چگونه می توانید در سطح یک دانشگاه با چنین سخنان غیرمنطقی و اخلاق زیر پلی از غبار بزرگ دفاع کنید؟!

    من همه آثار غبار بزرگ را هم خواندم و هم دارم. اما شما و امثال تان عددی نیستید که من و بزرگتر ها از من وقت خود را در بحث کردن بالای آثار غبار بزرگ تلف کنیم. روش نقد تان هیچ فرقی با روش تهمت ها و شایعات خادی ها ندارد. تهمت زدن امروز روش مبارزات اوباشانی به قول همسلکان تان به ثبوت رسیده ها است.

    پیشنهاد من به شما این است که بروید در یک دانشگاه اولتر از همه منطق و بعد آیین نقد علمی را بیاموزید.

    راستی آیا یک خداباور چگونه می تواند وطن پرست شود؟

    چرا تخلص تان در ذهن انسان شکاک به هویت و جنسیت تان نروماده بودن تان را تداعی می کند؟

    فروغ فرخزاد یک بانو بود، اما مهندس شاه امیر فروغ یک نروماده است!

    ها! نر و ماده را تماشا کن
    اشتُک و باده را تماشا کن
    لاف از نری سر دهد امرد
    فروغِ ساده را تماشا کن

    هاهاهاهاهاهاهاها

  7. جنابِ امان الدین خان بى غبار !

    هرچند نوشته ى بى ادبانه و بى خردانه ى تان خطاب به محترمه دنیا غبار و من که خیلى سخیفانه نوشته اید ، ارزش جواب دادن را ندارد ولى میخواهم جهت روشن شدنِ اذهانِ جوانانِ صادق و میهن پرست چند کلمه اى بنویسم :
    ١ – همانطورى که در کامنتِ قبلى ام نوشتم ، شما امان الدین خان بى غبار که همچون همیشه زیر نقابِ اسم هاى مستعار به مردم مى تازید و جرأت رو در رو صحبت کردن را ندارید ، یا خودِ لعلزاد هستید و یا یکى از نوچه هاى این محقق نماى دروغین و اجنت بیگانگان مانندِ “نعمت الله خان ترکانى” این بیسوادِ دروغگو . قریبِ به یقین شما همین نعمت الله خانِ ترکانى هستید چون در کامنتِ تان اسم ” افغان موج ” را برده اید و سبک نوشته ى تان هم همان سبکِ چرند نویسىِ “نعمت الله خان ترکانى” است و خوب میدانید که من جواب تمام لاطائلات و چرندیاتِ شما نویسنده نماى دروغین را داده ام و دستِ تانرا رو کرده ام و دیگر چیزى براى گفتن ندارید .

    ٢ – جناب امان الدین خان !
    شما در کامنتِ تان خطاب به محترمه دنیا غبار نوشته اید که چرا زیر نام شما چنین نوشته شده : ((این هم مقاله ى قبلى من که در جوابِ لاطائلاتِ ٢٣ دسامبر سال ٢٠١٣ میلادى نامبرده نوشته بودم)). اگر اصل مقاله از شما نیست، پس چرا این جمله را نوشته اید؟!

    در جوابِ این سؤال کودکانه ى تان باید گفت که این سؤال را باید از مدیریتِ وبسایتِ ” جاودان ” بپرسید که چرا مقدمه ى محترمه دنیا غبار را نشر نکرده و فقط نوشته ى مرا که از این پاراگراف بعد از سانسور توسط وبسایتِ ” جاودان ” ، نشر شده :
    (( بتاریخ ٢٨ بهمن ماهِ سال ١٣٩٨ هجرى خورشیدى باز هم ….( جناب عبدالخالق خان لعل زاد ) … زیر عنوانِ  ( میرغلام محمد غبار یا پدر تاریخ سازی جعلی افغانستان ) در وبسایتِ ( جاودان ) به نشر رسانده و باز هم … خواسته مثل همیشه با بلغور کردنِ دوباره و تکرارىِ …مثلاً خود را به عنوانِ محقق و پژوهشگرِ تاریخ جا زده و دشمنى دیرینه اش را با مؤرخِ  صادق و راستینِ کشور “شاد روان میر غلام محمد غبار ” ، ابراز نماید )) .
    و آنرا زیر نامِ محترمه دنیا غبار به نشر رسانده اند و عمداً مقدمه ى محترمه دنیا غبار و قسمت هایى از نوشته ى مرا خلافِ قانون مطبوعات سانسور کرده و به جاى نوشته ى من چند نقطه گذاشته اند … !!
    لطفاً اصل نوشته ى مرا در فیسبوک ( افغانستان در مسیر تاریخ ) و فیسبوکِ ( میر غلام محمد غبار ) مطالعه فرمایید .

    ٣ – در موردِ فحاشى هاى تان نسبت به من و از اینکه من شیّاد هستم یا جنابِ لعلزاد و نوچه هایش مانندِ شما !!! و امثالِ شما ، من چیزى نمى نویسم ، چون شما ها در حدى نیستید که فحاشى هاى شما در موردِ من ارزشى داشته باشد ، زیرا اگر شما و امثال شما از من به نیکى یاد کنید باید بروم و خود را حلق آویز کنم .

    در پایان باید بگویم که خیانت هاى جناب لعلزاد و امثالِ او مانندِ شما ها بصورتِ مستند در جلد سومِ کتابِ ( افغانستان در مسیر تاریخ ) که در حالِ تکمیل شدن است و به همین زودى ها به چاپ خواهد رسید ، ثبتِ تاریخِ کشور گردیده تا مردم از جنایات و خیانت هاى بیشرمانه ى تان آگاه شوند و فریبِ خدعه هاى شما ها را نخورند .

    در موردِ فحاشى هاى تان نسبت بمن هم باید خدمتِ شما و جنابِ لعلزاد عرض کنم که :

    ( حال متکلم از کلامش پیداست
    از کوزه همان برون تراود که در اوست )

    انجنیر امیر فروغ ( مهندس شاه امیر فروغ )
    ٢۶ فبرورى ٢٠٢٠

  8. محترم دنیا غبار

    من نویسنده و صاحب هیچ اثری نیستم. آثار نویسندگان را می خوانم. از نکات مهم آن ها یاداشت می گیرم. تاریخ هم گاهی در کنار دیگر مضامین درس می دهم. اما شما در جوابیه غیر منطقی و کوچه بازاری تحقیرآمیزِ مهندس شاه امیر فروغ، می بخشید انجنیر امیر فروغ، که پاسخ رکیک، ناموجه، غیرمنطقی و با زبان اوباشگرایانه علیه نقد پروفیسور عبدالخالق لعلزاد ارائه و زیر نام شما چنین نوشته شده آمده: ((این هم مقاله ى قبلى من که در جوابِ لاطائلاتِ ٢٣ دسامبر سال ٢٠١٣ میلادى نامبرده نوشته بودم)). اگر اصل مقاله از شما نیست، پس چرا این جمله را نوشته اید؟!
    شما که خود هم نویسنده، هم شاعر، هم نقاش، هم طبیب و هم هرکاره در عرصه تاریخ و فرهنگ هستید، پس چرا علیه پروفیسور لعلزاد زیر نام انجنیر امیر فروغ (مهندس شاه امیر فروغ یا همان امیر فروغ) این نوشته را در سایت وزین جاویدان به دست نشر سپرده اید؟!

    از سبک نوشته های فارسی تان در سایت ها چنین معلوم است که همه نوشته های تان از عین روش نگارشی و عین سبک بحث سفسطایی برخوردار است که نوشته های مهندس شاه امیر فروغ از آن روش و سبک برخوردار هستند. نکته مبهم این است که یا مهندس شاه امیر فروغ همه این نوشته ها را زیر نام شما می نویسد یا برعکس شما همه نوشته های دفاعیه علیه و تعرض بر ناقدان آثار غبار را زیر نام انجنیر امیر فروغ می نویسید. یکی از شما دو بر سر دیگر ماست یا شیره می مالد. من باور نمی کنم که دختر غبار بزرگ با چنین زبان، روش و سبک پائین و مبتذل چنین نوشته های به ثبوت رسیدگان را نوشته باشد.

    دکتر دنیا غبار، شما باید این نکته را هرگز فراموش نکنید که آدمک های دوست نمایی مانند مهندس شاه امیر فروغ یا انجنیر امیر فروغ از نام تان، احساسات تان، موقف تان، خشم تان، نظریات تان و … زیر نام دفاع از میر غلام محمد غبار و آثارش تیشه به ریشه هویت، شهرت و شخصیت آن زنده یاد و شما و بقیه خانواده محترم تان نزنند. هوش کنید که چنین مار های آستین زیر نام دوست و مشوق افکار نادرست و عقده های حقارت خود را تحت نام شما ننویسند. غبار بزرگ مردی در راه مبارزات خود بود. آثارش نه وحی الهی و نه هم صد فیصد غیر قابل قبول است. اما این مهندس شاه امیر فروغ را که ما می شناسیم یک شیاد و مکار است که شما را بازیچه دست خود ساخته است. ما کسانی چون او را می شناسیم که سعی می کنند با بازماندگان شخصیت های نامور افغانستان نزدکی، دوستی و پیوند خانوادگی نمایند تا بازار خود را بین مردم بیخبر گرم سازند و عقده های حقارت تاریخی خود را از این طریق التیام بخشند.
    اما سخن چند با مهندس شاه امیر فروغ یا همان انجنیر امیر فروغ!

    شمای نروماده برای ما کاملاً معلوم الحال هستید که با چرند های سر تا پا پر از عقده های حقارت تاریخی خود زیر نام دفاع از غبار بزرگ به اعتبار، شخصیت و حیثیت خانوادگی دکتر دنیا غبار لطمه می زنید. من فکر می کنم که شاید و به احتمال زیاد دکتر دنیا غبار این نوشته را به سایت جاویدان نفرستاده و شما خود زیر نام ایشان این جعل کاری را کرده اید و حالا می خواهید خطای آشکار تان را ماست مالی کنید.

    در سایت افغان موج در باره شما چنین نوشته شده: ((من بار ها به مقالات آقای مهندس شاه امیر فروغ در سایت های انترنتی بر خوردم و هر بار به نسبت بی محتوی بودن نوشته هایش، بعد از مرور چند پرگراف از ادامۀ آن صرف نظر کردم. زیرا نوشته هایش بیشتر به درامه سازی شباهت دارد و همه اش خود بینی، تهمت و افتراء به دیگران است . اما درین اواخر که او نوشتۀ خود را به نام مورخ شهیر کشور زنده یاد میر غلام محمد غبار بهانه ساخته است کمی پیش رفتم. دیدم جالب و جالبتر میشود و این محترم برای معرفی یک چهرۀ نامدار کشور ما شعر خود را و همچنان تحقیقات!! خود را به رخ مردم میکشد و حتی با وصف دهها اشتباه املایی و انشایی بر دیگران خرده میگیرد)).
    حالا شمای به دروغ غبار شناس چگونه می توانید قلم نقد صاحب نظران افغانستان را در باره خود بزرگ بینی و خود مطرح کردن تان زیر نام غبار بزرگ رد کنید؟

    شما به سگی می مانید که زیر سایه شتر راه می رود و خود را بزرگ می بیند.
    در این جای شکی نیست که برای تاریخ شناسان و تاریخ نگاران بسیاری از بخش های آثار غبار بزرگ قابل غور و نقد است. اما شما کجا و نقدِ نقد پروفیسور لعلزاد کجا؟

    من از دکتر دنیا غبار درخواست می کنم که بیش از این بازی نیرنگ های فتنه انگیزانه و توطئه گرانۀ افراد مشکوکی چون مهندس شاه امیر فروغ را نخورد و به نویسندگان و ناقدین آثار پدر خویش هیچ نتازد و هرگز زیر بار بازی های چنین افراد عقده مند و تشنه ی شهرت نرود.

    داکتر دنیا غبار!
    زنده یاد غبار بزرگ با همه کمی ها و کاستی های آثارش سنگ تهداب روش مبارزات فرهنگی را در خور جهان بینی و آرمان هایش برای نسل های بعدی افغانستان به ارث مانده است. شما نه باید با همدستی مهندس شاه امیر فروغ ها زیر بنای این سنگ تهداب را با نوشته ای غیرمنطقی خالی کنید. این سخنانم را آویزۀ گوش های شنوا و باز خویش کنید.
    ما امروزه در داخل و خارج از افغانستان شاهد محافل بیدل شناسی و مولانا شناسی هستیم و می بینیم که چه افراد زیر نام بیدل شناس چه چرند های را زیر نام عرفان و جهان بینی بیدل به خورد حاضرین در آن محافل می دهند. اگر امروز بیدل زنده می بود به روی این افراد خاک پاش می کرد و می گفت که ای وای بر شما که تحت نام بیدل شناسی و تبصره و تفسیر اشعار من محافل زنکه بازی و شراب خوری و دود کردن و دین ستیزی بر پا کرده اید! شرم بر شما ناکسان و شیاطینی انسان نما.

    اگر مارکس امروز زنده شود به روی خلقی، پرچمی، شعله یی، ستمی، قبر لنین و استالین و مائو و تیتو و پلپوت و تروتسکی و کاسترو و … تف می کرد و می گفت که ای وای بر شما مرتجعین، خاینین و جنایتکاران که زیر نام من و نظریاتم چه جنایت ها و خیانت های بر خانواده بشر روا نداشته اید؟

    از این رو با تایید نوشته خردور من هم باورمندم که شما نه باید روح غبار بزرگ را با نوشته های خود یا با کمک گرفتن از نوشته های مغرضینی مانند انجنیر امیر فروغ آزرده کنید.

    من و دوستانم پروفیسور لعلزاد را از نزدیک دیده ایم و با نوشته های پربار شان آشنا هستیم. بهتر است که شما روزی با ایشان بنشینید و رو در رو با هم تبادل نظر کنید تا از وسعت نظر های علمی شان مستفید شوید.

  9. محترم دنیا غبار

    من نویسنده و صاحب هیچ اثری نیستم. آثار نویسندگان را می خوانم. از نکات مهم آن ها یاداشت می گیرم. تاریخ هم گاهی در کنار دیگر مضامین درس می دهم. اما شما در جوابیه غیر منطقی و کوچه بازاری تحقیرآمیز مهندس شاه امیر فروغ، می بخشید انجنیر امیر فروغ، که پاسخ رکیک، ناموجه، غیرمنطقی و با زبان اوباشگرایانه علیه نقد پروفیسور عبدالخالق لعلزاد ارائه و زیر نام شما چنین نوشته شده آمده: ((این هم مقاله ى قبلى من که در جوابِ لاطائلاتِ ٢٣ دسامبر سال ٢٠١٣ میلادى نامبرده نوشته بودم)). اگر اصل مقاله از شما نیست، پس چرا این جمله را نوشته اید؟!
    شما که خود هم نویسنده، هم شاعر، هم نقاش، هم طبیب و هم هرگاره در عرصه تاریخ و فرهنگ هستید، پس چرا علیه پروفیسور لعلزاد زیر نام انجنیر امیر فروغ (مهندس شاه امیر فروغ یا همان امیر فروغ) این نوشته را در سایت وزین جاویدان به دست نشر سپرده اید؟!
    از سبک نوشته های فارسی تان در سایت ها چنین معلوم است که همه نوشته های تان از عین روش نگارشی و عین سبک بحث سفسطایی برخوردار است که نوشته های مهندس شاه امیر فاروغ از آن روش و سبک برخوردار هستند. نکته مبهم این است که یا مهندس شاه امیر فروغ همه این نوشته ها را زیر نام شما می نویسد یا برعکس شما همه نوشته های دفاعیه علیه و تعرض بر ناقدان آثار غبار را زیر نام انجنیر امیر فروغ می نویسید. یکی از شما دو بر سر دیگر ماست یا شیره می مالد. من باور نمی کنم که دختر غبار بزرگ با چنین زبان، روش و سبک پائین و مبتذل چنین نوشته های به ثبوت رسیدگان را نوشته باشد.
    دکتر دنیا غبار، شما باید این نکته را هرگز فراموش نکنید که آدمک های دوست نمایی مانند مهندس شاه امیر فروغ یا انجنیر امیر فروغ از نام تان، احساسات تان، موقف تان، خشم تان، نظریات تان و … زیر نام دفاع از میر غلام محد غبار و آثارش تیشه به ریشه هویت، شهرت و شخصیت آن زنده یاد و شما و بقیه خانواده محترم تان نزنند. هوش کنید که چنین مار های آستین زیر نام دوست و مشوق افکار نادرست و عقده های حقارت خود را تحت نام شما ننویسند. غبار بزرگ مردی در راه مبارزات خود بود. آثارش نه وحی الهی و نه هم صد فیصد غیر قابل قبول است. اما این مهندس شاه امیر فروغ را که ما می شناسیم یک شیاد و مکار است که شما را بازیچه دست خود ساخته است. ما کسانی چون او را می شناسیم که سعی می کنند با بازماندگان شخصیت های نامور افغانستان نزدکی، دوستی و پیوند خانوادگی نمایند تا بازار خود را بین مردم بیخبر گرم سازند و عقده های حقارت تاریخی خود را از این طریق التیام بخشند.
    اما سخن چند با مهندس شاه امیر فروغ یا همان انجنیر امیر فروغ
    شمای نروماده برای ما کاملاً معلوم الحال هستید که با چرند های سر تا پا پر از عقده های حقارت تاریخی خود زیر نام دفاع از غبار بزرگ به اعتبار، شخصیت و حیثیت خانوادگی دکتر دنیا غبار لطمه می زنید. من فکر می کنم که شاید و به احتمال زیاد دکتر دنیا غبار این نوشته را به سایت جاویدان نفرستاده و شما خود زیر نام ایشان این جعل کاری را کرده اید و حالا می خواهید خطای آشکار تان را ماست مالی کنید.
    در سایت افغان موج در باره شما چنین نوشته شده: ((من بار ها به مقالات آقای مهندس شاه امیر فروغ در سایت های انترنتی بر خوردم و هر بار به نسبت بی محتوی بودن نوشته هایش، بعد از مرور چند پرگراف از ادامۀ آن صرف نظر کردم. زیرا نوشته هایش بیشتر به درامه سازی شباهت دارد و همه اش خود بینی، تهمت و افتراء به دیگران است . اما درین اواخر که او نوشتۀ خود را به نام مورخ شهیر کشور زنده یاد میر غلام محمد غبار بهانه ساخته است کمی پیش رفتم. دیدم جالب و جالبتر میشود و این محترم برای معرفی یک چهرۀ نامدار کشور ما شعر خود را و همچنان تحقیقات!! خود را به رخ مردم میکشد و حتی با وصف دهها اشتباه املایی و انشایی بر دیگران خرده میگیرد.))
    حالا شمای به دروغ غبار شناس چگونه می توانید قلم نقد صاحب نظران افغانستان را در باره خود بزرگ بینی و خود مطرح کردن تان زیر نام غبار بزرگ رد کنید. شما به سگی می مانید که زیر سایه شتر راه می رود و خود را بزرگ می بیند.
    در این جای شکی نیست که برای تاریخ شناسان و تاریخ نگاران بسیاری از بخش های آثار غبار بزرگ قابل غور و نقد است. اما شما کجا و نقدِ نقد پروفیسور لعلزاد کجا؟
    من از دکتر دنیا غبار درخواست می کنم که بیش از این بازی نیرنگ های فتنه انگیزانه و توطئه گرانۀ افراد مشکوکی چون مهندس شاه امیر فروغ را نخورد و به نویسندگان و ناقدین آثار پدر خویش هیچ نتازد و هرگز زیر بار بازی های چنین افراد عقده مند و تشنه ی شهرت نرود.
    داکتر دنیا غبار
    زنده یاد غبار بزرگ با همه کمی ها و کاستی های آثارش سنگ تهداب روش مبارزات فرهنگی را در خور جهان بینی و آرمان هایش برای نسل های بعدی افغانستان به ارث مانده است. شما نه باید با همدستی مهندس شاه امیر فروغ ها زیر بنای این سنگ تهداب را با نوشته ای غیرمنطقی خالی کنید. این سخنانم را آویزۀ گوش های شنوا و باز خویش کنید.
    ما امروزه در داخل و خارج از افغانستان شاهد محافل بیدل شناسی و مولانا شناسی هستم و می بینیم که چه افراد زیر نام بیدل شناس چه چرند های را زیر نام عرفان و جهان بینی بیدل به خورد حاضرین در آن محافل می دهند. اگر امروز بیدل زنده می بود به روی این افراد خاک پاش می کرد و می گفت که ای وای بر شما که تحت نام بیدل شناسی و تبصره و تفسیر اشعار من محافل زنکه بازی و شراب خوری و دود کردن و دین ستیزی بر پا کرده اید! شرم بر شما ناکسان و شیاطینی انسان نما.
    اگر مارکس امروز زنده شود به روی خلقی، پرچمی، شعله یی، ستمی، قبر لنین و استالین و مائو و تیتو و پلپوت و تروتسکی و کاسترو و … تف می کرد و می گفت که ای وای بر شما مرتجعین، خاینین و جنایتکاران که زیر نام من و نظریاتم چه جنایت ها و خیانت های بر خانواده بشر روا داشته اید.
    از این رو با تایید نوشته خردور من هم باورمندم که شما نه باید روح غبار بزرگ را با نوشته های خود یا با کمک گرفتن از نوشته های مغرضینی مانند انجنیر امیر فروغ آزرده کنید.

    من و دوستانم پروفیسور لعلزاد را از نزدیک دیده ایم و بانوشته های پربار شان آشنا هستیم. بهتر است که شما روزی با ایشان بنشینید و رو در رو با هم تبادل نطر کنید تا از وسعت نظر های عملی شان مستفید شوید.

    با عرض حرمت.

    مرحمت زیاد

    امان الدین بی غبار

  10. جناب امان الدین خانِ بى غبار !

    هرچند مشخص است که کى هستید و چرا از اسم مستعار استفاده میکنید ، باز هم در جواب تان مى نویسم که اینجانب ( انجنیر امیر فروغ ) نویسنده ى مقاله میباشم و این نوشته را در فیسبوکم به نشر رسانده ام .

    محترمه دنیا غبار که دوستِ فیسبوکى من میباشند ، با خواندنِ این نوشته از من خواستند که به ایشان اجازه بدهم ، نوشته ام را براى نشر به وبسایت ” جاودان ” بفرستند .

    خدمتِ ایشان عرض کردم هرچند میدانم که وبسایت هایى مانندِ جاودان ، افغان جرمن و کابل پرس وابسته اند و من هیچوقت نوشته هایم را جهت نشر به این وبسایت ها نمى فرستم ، ولى نسبت به احترامى که به شما دارم ، میتوانید این نوشته را جهت نشر به وبسایت ” جاودان ” یا هر وبسایتى که میخواهید ، ارسال نمایید .

    ایشان این کار را کردند و به مدیریت وبسایت جاودان چنین نوشتند :

    ( محترم مدیریت نجیب روزنامه جاودان،
    من، دنیا غبار، دختر شادروان میرغلام محمد غبار، ‌باید برای حفظ کرامت حقایق تاریخی و جواب لازمه ، به یک اجیر سیاسی و حامی تخریب ملی افغانستان 
    یک نوشته مستند دانشمند شریف و گرانقدر محترم انجنیر امیر فروغ را به اجازه ایشان به شما میفرستم که در روزنامه وزین جاودان بحیث جواب به نوشته خاینانه آقای لعلزاد قرار قانون نشر فرمایید.
      با احترام و اعتماد به حقانی بودن روزنامه راستمند «جاودان» و متکی بر قوانین ژورنالیستی،
    داکتر دنیا غبار ) و در ذیل آن نوشته ى مرا ضمیمه کرده کرده به وبسایتِ ” جاودان ” ارسال کردند .

    متأسفانه مسؤلین وبسایت جاودان ضمنِ سانسورِ قسمت هایى از نوشته ام ، به دلایلى که خود میدانند ، مقدمه ى محترمه دنیا غبار را هم حذف کرده و فقط در صدرِ نوشته ى من ، اسم ( دنیا غبار ) را درج کرده و نوشته را به دست نشر سپرده اند ، در حالى که مدیریتِ وبسایتِ جاودان خوب میداند که این کار خلافِ قانونِ مطبوعات است .

  11. محترمه خانم داکتر دنیا غبار درود بر شما.

    اگر شما نویسنده گویا مقاله ی نشر شده در این صفحه هستید، پس چرا در پایان این مقاله نام انجنیر امیر فروغ درج است؟

    آیا شما مرد یا زن هستید؟

  12. محترم دنیا غبار

    شما که ادعای باسواد بودن را سر می دهید و با زبان کوچه و باز و نوع افغان-جرمن ها به استاد عبدالخالق لعلزاد تازیده اید بر اساس چه دلیل مستند اثبات کرده می توانید که امیر حبیب الله پدر امیر امان الله خان و محمد طرزی و امیر امان الله خان و میر غلام محمد غبار و دیگر منادیان مشروطه عضو فراماسون نبوده اند؟

    تازه یک عده از شهروندان افغانستان در رخنامه و سطح رسانه ها و نامه های خصوصی خود اسنادی را در باره فراماسون بودن این افراد و افراد دیگر در عصر حاضر دست به دست نشر می کنند.

    شادروان میر غلام محمد غبار یک انسانی جایزالحطا بود. کتاب افغانستان در مسیر تاریخ هیچ اعتبار تاریخی مستند ندارد. اصلاً مرحوم غبار تاریخ نویس نبود. چرا آن مرحومی را در گور می لرزانید. من کتاب های آن مرحومی را “تخیلات غبار در مسیر افکار و اهداف باطل” نامیده ام. هر انسانی با شعور و خردورز خوب می داند که مرحوم غبار از چه منابعی گلچین در راستای اهداف خاص خود در جعل تاریخ برای افغانستان در مسیر باور های چپی خویش به کار گرفته است.

    جعل تاریخ یکی از روند های رایج پس از سلطنت امیر شیر علی خان در افغانستان بوده است که مرحوم غبار سرتاج چنین خیانت ملی علیه اقوام بومی سرزمین آبایی ما شمرده می شود.

    آیا شما می توانید با در دست داشتن سند دانشگاهی خویش برای ما نسل مترقی ثابت کنید که همین نام افغانستان چگونه، توسط کی ها، در چه مقطع تاریخی، چرا و روی چه منظوری جعل شد؟

    به تاریخ نامه هرات هم اگر مراجعه کنید، متوجه می شوید که طرز نگارش آن تاریخ جعلی هم محشری است که نمی توان با خردورزی از نحوه نگارش آن گذشت!

    اگر مرحوم حبیب پته خزانه را جعل کرد، مرحوم غبار آشکار خزانه را جعل کرد. مرحوم غبار در باره مادر احمد شاه ابدالی چه نگاشته و منابع معتبر تاریخی مستند و مکتوب شده ی وی در باره همه ادعا هایش در باره مادر احمد شاه ابدالی چه بوده است؟

    مرحوم میر غلام محمد غبار هرگز یک تاریخدان و تاریخ نویس حرفوی نبوده است، اما او یک جعلکار تاریخ افغانستان به معنی واقعی کلمه بود. بدتر از همه غبار کتاب افغانستان در مسیر تاریخ را از بر اساس برداشت چپی نوعی مارکسیستی خود نوشته است که این را تاریخدان ها و تاریخ نویسان حرفوی خیانت نابخشودنی در عرصه تاریخ نگاری می شمارند.

    لطفاً در متن و پاورقی هر صفحه افغانستان در مسیر تاریخ نظر اندازید و به صورت مستند بنویسید که مرحوم غبار برای به کرسی نشاندن ادعا های واهی و جعلی خود در قبال وقایع تاریخی گذشته سرزمین ما از چند منبع معتبر و قابل دسترس استفاده کرده است؟

    آیا متوجه هستید که اقوام فعلی ساکن افغانستان هرگز پنج هزار سال پیش در همین قلمرو موجود ما با همین نام ها و فرهنگ ها و آیین ها نمی زیستند و اقوام دیگری در این سرزمین بود و باش داشتند؟

    باز بیان می دارم که من شادروان میر غلام محمد غبار را هرگز به صفت یک تاریخ دان، تاریخ نویس و تحلیل گر حرفوی، صادق و منصف تاریخ افغانستان نمی شناسم، چون آن مرحومی با تمسک به جعلیات مرحوم علی احمد کهزاد، مرحوم عبدالحی حبیبی و ده ها جعل کار تاریخ کشور فقط داستان جعل کرده و به خورد جوانان ناآگاه چپی داد و غیر چپی داده است. مرحوم میر غلام محمد غبار بازیچه دست فراماسون های پشتون تبار افغانستان شده بود و اینجا است که شما باید متوجه جان مطلب گردید و من نمی خواهم بیش از این پرده درایی کنم!

    بفرمایید همین کتاب افغانستان در مسیر تاریخ را با کمال صداقت و بدون جعلکاری به زبان های انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی، اسپانیوی، عربی، ترکی، هندی، اردو، روسی، جاپانی، ماندرین چینی و اندونیزیایی ترجمه کنید و سپس آن ترجمه ها را برای نقد علمی از منظر تاریخ نگاری به دانشگاه های معتبر کشور های بفرستید که این زبان ها در آن ها رایج هستند تا روسیه شود هر که در او غش است.

    اما اگر شادروان میر غلام محمد غبار یک شخصیت ملی بود یا شمرده می شود، پس شما نه می باید با تمسک به فرهنگ چپی های مرتجع نسبت به این که آن مرحومی یکی از اقارب شما است علیه ناقدین کتاب ها و نظریاتش موقف خصمانه بگیرید و با زبان زشت به تهمت زدن و توهین کردن روی آورید. خود مرحوم غبار می دانست که روزی کسانی آثارش را به صورت دقیق نقد و پخته پرانک خواهد کرد. اما ای کاش آن مرحمی در وصیت نامه ی به بازماندگان خود تفهیم می کرد که از برای بیان و آشکار شدن حق هرگز نقادان و مخالفان آثارم را توهین و تحقیر نکنید وبر آن ها به ناحق برچسپ این و آن را نزنید.

    آیا اگر مرحوم غبار در بین ما می بود و این نوشته نادرست و زشت شما را می خواند چه واکنشی در برابر شما نشان می داد؟

    چرا روش های نگارش جلد اول و جلد دوم افغانستان در مسیر تاریخ کاملاً با هم فرق می کنند؟

    چرا مرحوم غبار در کتاب افغانستان در مسیر تاریخ واژه های زبان انگلیسی را به کار برده است؟ مگر زبان ما معادل آن واژه ها را نداشت؟

    چرا مرحوم غبار در نگارش هشتصد و سی و دو صفحه جلد اول افغانستان در مسیر تاریخ از یکصد و هشت مرجع یا منبعی استفاده کرده که اکثر آن ها سوال برانگیز و غیرقابل اعتبار علمی هستند؟

    آیا می توانید به صورت مستند و مکتوب بیان کنید که مرحوم غبار در جلد دوم افغانستان در مسیر تاریخ از چند مرجع و منبع معتبر و قابل قبول تاریخ نویسان حرفوی بر اساس معیار های پذیرفته شده ی دانشگاهی استفاده کرده است؟

    آیا فرق شما با خلقی ها، پرچمی ها، خادی ها، طالبان و گلبدین حکمتیار در عرصه بیان و تحمل حقایق و واقعیت های مستند تاریخی و نقد آثار گذشتگان و حاضرین شان در چه است؟

    نکته آخر این که به جز پرچمی ها، شعله یی ها و ستمی های دو آتشه دیگر کی مدافع پر پروپاقرص افغانستان در مسیر تاریخ است؟

    شما قرضدار ملت در عرضه پوزش خواهی از استاد عبدالخالق لعلزاد و خوانندگان آثار مرحوم میر غلام محمد غبار هستید.

    راست است که از آتش خاکستر می ماند.

    غبار بزرگ کجا و شمای زشت بیان کجا؟!

  13. جناب مسؤل وبسایت !

    به نظر شما سانسور نوشتهء کسى که مقاله اى براى نشر خدمت تان مى فرستد ، کار درستى است ؟ چرا با گذاشتن چند تا نقطه ( … ) حرف هاى نویسنده مقاله را سانسور کرده اید ؟ آگفته هاى نویسنده چه بود ؟ لطفاً مقاله را کامل نشر کنید تا ما هم بدانیم که نامبرده چه نوشته است .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا