خبر و دیدگاه

کشته شدن ناکامورا به مثابۀ به صدا درآمدن آژیر خطر جدید

 

کشته شدن ناکامورا و پرده افتادن از سیمای نظامیان جنایت کار پاکستان

کشته شدن ناکامورا از عمق و گسترده گی توطئه منطقه یی و جهانی در افغانستان پرده بر می دارد و بیانگر این حقیقت است که جنگ افغانستان فراتر از مبارزه با تروریزم پر و بال می گشاید و مبارزه با تروریزم روپوشی برای توطئه های خطرناک بین المللی از سوی قدرت های بزرگ بر مردم افغانستان تحمیل شده که قربانی آن مردم افغانستان است. هرگاه چنین نباشد، حمله به جان مردی که در سن ۸۵ سالگی کمر برای خدمتگزاری به مردم نیازمندی بسته بود که هم وطنان و هم کیشان آنان آن همه را در بدل غارت و خودفروشی از آنان گرفته بود. در این تردیدی نیست که داکتر ناکامورا مشهور به کاکامراد به بخاطر فعالیت هایش برای ساخت و ساز بندهای آبیاری و توسعه زراعت و کشت للمی و سرسبز و شاداب سازی ننگرهار بوسیلۀ مزدوران آی اس آی پاکستان کشته شد. این شبکه جهنمی از چهل سال بدین سو مصروف تخریب پروژه های اقتصادی و آبی افغانستان است تا افغانستان بحیث یک کشور مصرفی بازار فروش پاکستان باشد. از این رو پاکستان بیشترین فشار را برای نابودی برنامه های کلان آبی افغانستان در مسیر دریا هایی مانند دریای کابل و دریای کنر بیشتر حفظ کرده که به این کشور سرازیر می شوند.

 هدف اصلی پاکستان ایجاد موانع در برابر پروژه های اقتصادی بویژه در بخش بند وانهار در افغانستان است. چنان که در دوران جهاد هم بار ها تلاش کرد  تا بند های سروبی، ماهیپر، درونته و نغلو تخریب کند، اما موفق نگردید. هدفش از آن ریختن آب های افغانستان بدون استفاده به پاکستان بود و است. بنا بر این گفته می توان که کشتن ناکامورا بحیث یک کمک کنندۀ مهم شهروندان جلال آباد در حوزه زراعت نه تنها یک جنایت که یک خیانت ملی است و عاملین این کشتار خاینان ملی و دشمنان مردم افغانستان هستند. این خائنین و جانیان به دستور آی اس آی کسی را به قتل رساندند که از ۱۳ سال بدین سو مصروف ساخت و ساز بند های کوچک آبیاری در افغانستان بود و زمینه آبیاری ده ها جریب زمین را در ننگرهار میسر کرده بود و با توجه به خدمات بشری اش چنان وی نزد مردم محبوبیت پیدا کرده بود که او را کاکا مراد می گفتند. این خدمات بشری کاکا مراد خشم نظامیان جنایتکار پاکستانی را برانگیخت و دستور قتل او را صادر کردند و بوسیله مزدوران به ظاهر شهروندان افغانستان وی را کشتند. جا دارد تا کشور های افغانستان و جاپان سندی را بدست آورند که نقش آی اس آی را در این کشتار بیرحمانه به اثبات برساند و این موضوع را به مراجع بین المللی ارائه کنند تا نظامیان پاکستانی بحیث رهبران و طراحان اصلی تروریزم تحت تعزیرات سیاسی و اقتصادی قرار گرفته و مجازات شوند. کامورا به پاس خدماتش به افغانستان مقام افتخاری شهروند اافغانستان را بدست آورده بود و جا دارد که از او بحیث یک دوست خوب افغانستان قدردانی شود و طی مراسم خوبی به خاک سپرده شود  و در جای مناسبی دفن شود تا نسل های آینده بدانند که کی ها دوستان راستین مردم افغانستان بوده اند. 

کشته شدن ناکامورا به دستور شبکه جهنمی آی اس آی ثابت کرد که دشمنان افغانستان در سطح کشور های منطقه و جهان در تبانی با مزدوران بومی آنان دست به دست هم داده اند تا افغانستان را ویران کنند و نه تنها شخصیت های خوب و نخبگان راستین و وطن دوست آن را حذف فزیکی کنند یا به حاشیه بکشند،  فرصت ها را از آنان بگیرند و تجرید شان کنند. به این هم بسنده نکرده و حتا آنانی را بکشند که مردم افغانستان را کمک می کنند و زمینه را برای بهتر زنده گی کردن برای آنان میسر می سازند. کشته شدن ناکامورا کسی که زنده گی خود را وقف ساخت و ساز بندهای آبی و کانال های آبی در ننگرهای کرده بود و کار صمیمانه و صادقانه او درننگرهار سبب شده بود تا او در قلب های محروم ترین قشر ننگرهاری جای بزرگ پیدا کرده و او را به کاکا مراد شهروندان ننگرهار بدل کرده بود، آشکار است که در قتل او دستان پلید آی اس آی دخیل است و حامیان تروریزم نه از کاکا مراد بل از فعالیت های انسان دوستانه او هراس داشتند. ناکامورا با جاری ساختن هر قطره آب در دل کشت زار های للمی گویی بر قلب های کینه توز زمامداران پاکستان تیر را رها می کرد. پاکستان از چهل سال بدین سو در تبانی با قدرت های شیطانی یکی برای رسیدن به عمق استراتیژی و دیگری برای اهداف راهبردی جنگ نیابتی و ویرانگری را در افغانستان به راه افگنده اند تا این کشور چنان درگیر جنگ شود که هرگز فرصت استفاده از آب های خود را پیدا نکند. چنان که در این برنامۀ شیطانی خود از چهل سال بدین موفق است و توانسته تا با استقاده از نوکرانی به نام های طالب و غیر طالب این کشور به خاک و خون بکشد. آی اس آی ناکامورا را کشت تا مزارع ننگرهار آبیاری و سرسبز نشود و این ولایت به دشتهای خشک و تفتیده بدل شود. ترور ناکامورا درس بزرگ وطن دوستی را برای مردم افغانستان حتی طالبان تروریست نیز داد تا طناب برده گی نظامیان پاکستان را از گردن های خود دور کنند. و بازاندیشی نمایند به توطئه دسیسه گران منطقه یی و جهانی متمرکز شوند که همه برای نابودی افغانستان یک هدف را دنبال می کنند. نشانه گرفتن قلب داکتر تیتسو ناکامارا در واقع نشان گرفتن سینۀ تمامی مدیران موسسه های مدد رسان است که با وجود تمامی دشواری ها مصروف برنامه های مدد رسانی در این کشور اند که به نحوی از رقابت های قدرت های منطقه یی و جهانی در پیوند به جنگ افغانستان پرده بر می دارد. حال زمان آن رسیده که طالبان ترک برده گی آی اس آی را نموده، به آغوش کشور بازگشته و برضد دشمنان مردم و کشور خود متحد و یک دست شوند. 

این پرسش هنور بی پاسخ مانده است که بر رغم تهدید های امنیتی نسبت به ناکامورا، در حصۀ  تامین امنیت او کم توجهی شده و تروریستان فرصت یافتند تا با استفاده از این خلا او را به قتل برسانند. در این میان بی توجهی شهروندان ننگرهار در پیوند به امنیت این فرشتۀ زنده گی بخش برای آنان نابخشودنی است که چگونه برای تامین امنیت او تدابیر جدی اتخاذ نکردند، آنان از نیات زشت پاکستان در رابطه به او آگاه بودن و در گذشته هم حوادثی همچون ترور و اختطاف رخ داده بود که دست آی اس آی در آن دخیل بود. مرگ او در واقع باعث شرمنده گی تمامی شهروندان با شرف افغانستان است که نتوانستند تا امنیت کاکا مراد خود را به خوب وجه تامین کنند و شکار خفاشان آی اس آی آن گردید. واکنش طالبان در پیوند به نپذیرفتن ترور او گواۀ روشن بر دست داشتن آی اس آی و سایر شبکه های خطرناک است که نشانگر این است که این قتل فراتر از ترورریزم و مبارزه با تروریزم است. این مسآله حتا گمانه  زنی هایی را خلق می کنند که دستان مرموزی را در این قتل نشانه می رود که به شدت در صدد آن اند تا این کشور به میدان جنگ تمام عیار مبدل شود و حتا روحیۀ بازساز و امید به زنده گی در میان مردم آن کشته شود. با این حال در عقب قتل کاکا مراد دستان شبکه های استخباراتی منطقه یی و فرامنطقه یی قرار دارد که از سال ها بدین سو در ناامنی های افغانستان دخیل هستند. 

پس در کشتن این انسان شریف که خود را بر ریسمان در چاه فرو می نمود تا قطرۀ آبی به مزرعه دهقان تشنه لب ننگرهاری بریزد، چه اهداف می تواند نهفته باشد. اگر گناهش ریختن آب در کام تخم گندم تشنه این سرزمین، بود و پس عاملین کشتار آن بدتر از شیطان و خبیث تر از حیوان اند. کشته شدن او حرف های تازه و راز های جدید آنسوی جنگ افغانستان را برملا کرده است که مبارزه با ترورژزم ابزاری برای اهداف راهبردی قدرت های جهانی در تبانی با کشور های منطقه بویژه پاکستان و درگام دوم ایران و روسیه  است. هرگاه هدف اساسی جنگ افغانستان مبارزه با تروریزم می بود، به یقین که این جوگ سال ها پیش پایان می یافت و امروز افغانستان به نبردگاهء بیشتر از بیست گروه تروریستی بدل نمی شد. آنگاه که امریکا اراده داشت و شاید برنامه چنین بود، در ظرف چهل روز هیمنه و طنطنه طالب را جمع کرد و همه را در تبانی با پاکستان بوسیله طیاره ها منتقل به پشاور و کراچی نمود. اما چگونه شده که این گروه اجیر تروریستی اکنون چنان قدرتمند ساخته و مطرح شده که بزرگ ترین پایتخت های دنیا به محور گفت و گو های سیاسی آنان بدل شده و امریکا از آن استقبال می کند. این بازی های گرگ و میش و گاه بر سم و گاه بر نعل نشان می دهد که کاسه زیر نیم کاسه است و مبارزه با تروریزم فریبی بیش و خاک افگندن بر چشمان مردم افغانستان و جهانیان است. هرگاه چنین نباشد، ناکامورا کشده نمی شد و قتل های زنجیره یی و هدفمند صورت نمی گیرد. هدف قرار دادن مردی که تمامی دغدغه اش سبز ساختن کشت زار های خشک و بی آب افغانستان است، چه پبامی می تواند، داشته باشد، جز پبام نابودی و ویرانی افغانستان. با تاسف که افغانستان به بزنگاه رقابت های خطرناک تبدیل شده و ده ها گروه تروریستی در کنار طالبان بوسیله حلقات مشکوک و کشور ها و شبکه های درگیر در جنگ افغانستان در این کشور فعال اند و هر کدام از آدرس طالب اهداف خود را نشانه می روند که هدف گیری ناکامورا هم از آنجمله است. در عقب کشته شدن ناکامورا دستان مرموز خطرناک تر از تروریزم است که هدفش نابودی افغانستان و بسته شدن تمامی موسسات خیریه و کمک کننده به افغانستان است و عامل این همه بدبختی ها حضور نیرو های خارجی است که افغانستان را به کشور بدون در و دروازه بدل کرده است و هر کسی می تواند سوار با طیاره های خاص وارد این کشور شود و به مثابهء فرمان روای کل آشکار شود و حتا مرد شماره یک را هم احضار کند. این کشور عمدی به جغرافیای موهوم بدل شده تا تروریستان به ساده گی بتوانند به هر جا حمله کنند و هر کسی را بکشند و آزادانه فعالیت سیاسی هم کنند. قتل ناکامورا هشدار تازه یی به مردم افغانستان بویژه به زمامداران و سیاستگران کشور است که باید از خواب غفلت بیدار شوند و منافع شخصی و گروهی و قومی خود را کنار گذاشته و اندکی برای افغانستان و منافع ملی و اقتدار ملی آن بیندیشند. تا زمانی که این گونه نفاق سازمان یافته در این کشور حاکم باشد و به یقین گرفتن گرفتن این سرزمین پایان ندارد. مثلی که دیروز روس آمد و بعد امریکا و تردیدی نیست که فردا اشغالگر با انرژی ترژ وارد کارزار این کشور خواهد شد. سیاستگران و زمامداران ما باید از مرگ ناکامورا چیز های تازه یی را آموخته باشند و اندکی تکان بخورند و به تصمیم های جدیدی دست یازند ورنه کار ار کار خواهد بیشتر گذشت و آنگاه ندامت سودی نخواهد داشت. در آن صورت زمامداران ما هم مانند رهبران جهادی کله های خویش را بر سوگ ندامت خواهند کوبید و به فرصت های از دست رفته اشک ها خواهند ریخت و سودی در پی نخواهد داشت. مرگ ناکامورا بیانگر این واقعیت است که زمامداران و سیاستگران از فراز اسپ های هوس آلود فرود آیند و دست به دست هم داده و برای نحات افغانستان از فاجعه کنونی دست به دست هم بدهند. فکر کتم که عمق و گسترده گی فاجعه در موجی از توطئه های خطرناک و توهم آور و فریب آلود آن قدر بزرگ است که دعوا بر سر تخت و تاج کابل خیلی ناچیز است و این بیشتر به دعوای جنگ بر سر پای شستن را در حالی دارد که کسی آماده برای قطع پا های ما است و ما بر سر شستن و مسح آن در جنگیم. همه باید از خدا بترسند و بیش از این این ملت را قربانی عطش افزون طلبی و قدرت خواهی و منافع شخصی خود نسازند و به خود آیند و فکر آن کودک یتیم و آن کودک افتاده در زیر آماج گلوله ها را نمایند و برای خنثی کردن توطئه های خطرناک که بر ضد این ملت در حال ساختن و عملی شدن است، دست به کار شوند. نشود روزی به زودی فرا رسد که نقد هم از دست برود و فرصت برای نسیه هم باقی نماند .یاهو

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا