خبر و دیدگاه

تاًملی در مورد جبهه صلح کرزی

در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۹، تیم فاشیستی خلیل زاد، کرزی ، احمدزی، اتمر و… برای حفظ اقتدار قومی و سلطه بر حاکمیت سیاسی، بین هم به تقسیم وظایف پرداختند: خلیلزاد در نقش میانجی صلح امریکایی ظاهر شد و با خوش خور کردن و قباهت زدایی از طالبان در افکار عامه بین المللی تا برگشتاندن امارت اسلامی طالبان پیش رفت. خلیل زادی که به گفتۀ حواریونش ضد سیاستهای پاکستان بود، یک شبه تغییر موضع داد و برای برگشتاندن طالبان وحفظ قدرت قومی وقبیله ای به دامن پاکستان افتاد، تا به کمک پاکستان بتواند طالبان را به قدرت برگرداند، که در دقیقه نود، ظاهراً تلاشهای او دچار پس لرزه وتوقف شد؛
کرزی یکی از حلقه رهبری طالبان با سفرهای پیوسته ای دوره ای به روسیه، چین، ایران، هند و کشور های خلیج فارس، تلاش کرد از طالبان ابهام زدایی کند و آنهارا از جایگاه یک سازمان تروریستی یک شبه به دوست این کشورها تبدیل کند و بدینسان موانع منطقه یی و بین المللی را از سر راه برگشت امارت اسلامی و به رسمیت شناختن آنها پیشا پیش بردارد. موازی به آن کرزی توانست در جبهه داخلی مخالف طالبان نیز انشقاق ودرز ایجاد کند و بدین گونه موانع داخلی را برای برگشت دوباره آنها کمرنگ کند. کرزی موفق شد تا برخی از رهبران ارشد جمعیت اسلامی و فرماندهان مقاومت و عده از دلقکها و جاسوسان پاکستان را به پای بوسی، زیارت و بیعت سیاسی به طالبان به ماسکو واسلام آباد ببرد؛
حنیف اتمر همزمان با تشکیل تیم های انتخاباتی عده ای از رهبران مقاومت و اعضای ارشد جمعیت اسلامی را با وعده های نسیه و سته بازی به تیم خود کشاند و در هنگامی که کمپاین انتخاباتی شروع میشد، پا از وعده های داده شده پس کرد و آنهار در میدان سیاست یتیم گذاشت و اما توانست از تشکیل یک تیم نیرومند انتخاباتی در برابر اشرف غنی احمدزی جلوگیری کند و خود به بلند گوی طالبان و پاکستان مبدل شد.
اشرف غنی احمدزی به مشوره ای خلیل زاد وکرزی با چهره دیگر داخل کارازارهای انتخاباتی شد و علی الظاهر به حفظ جمهوریت، دستآوردها و آزادیهای مصرحه در قانون اساسی پافشاری کرد، اما رفتار مخفیانه او در رفتن به کمپ دیوید برای دست بوسی طالبان نشان داد، که او بیشتر از دیگران مشتاق برگشتاندن و شراکت در قدرت با آنها است. غنی با این شعار های فریبنده بخشی از نیروهای ضد طالبان را در شمالی، شمال وغرب کشور شکار کرد و با استفاده از توزیع پولهای عربستان سعودی و گله دزدی از اداره تدارکات ملی بسیاری از فرماندهان مجاهدین را خریداری کرد. یاد مان باشد که خلیلزاد، کرزی، غنی، اتمر و… دولت سایه طالبان بودند و پس از تبدیل شدن دولت سایه به قدرت روی پرده از طالبان با تمام امکانات دولتی حمایت کردند و پول واسلحه در اختیار آنها گذاشتند.
هدف از تشکیل جبهه صلح کرزی در واقع حفظ قدرت قومی و برگشتاندن طالبان به قدرت است و کرزی با اکت وادای طرفداری از عبدالله در واقع این جبهه را بر ضد او سازمان داده است؛ زیرا شکست احمدزی در انتخابات پیشا پیش روشن است؛ اگر اشرف غنی از طریق یک کوتای انتخاباتی پییروز نشد، با خلق بحران نوبت کرزی میرسد که طالبان را برگرداند. این جبهه بیشتر فرماندهان مقاومت ورهبران ارشد جمعیت اسلامی را زیر نام بیطرفی و رفتن به سوی صلح! گرد آورده است که از متحدان طبیعی عبدالله بودند. ریزش به سوی جبهه صلح در واقع پایگاه اجتماعی وانتخاباتی عبدالله را تضعیف میکند و پیامد آن به سود احمدزی است. نشانه های روشنی وجود دارد، که جبهه صلح کرزی در خفا از غنی حمایت میکند؛ چنانچه: حاضر شدن تیم عطامحمد نور عضو تاثیر گذار جبهه صلح! در بلخ در کمپاین انتخاباتی اشرف غنی احمدزی، از ریاکاری و بیطرفی جبهه صلح پرده برمیدارد. سایر اعضای جبهه صلح! نیز روشهای همسان را درپیش گرفته اند. خلیلزاد، کرزی، احمدزی، اتمر ورهبران طالبان همه پشت وروی یک سکه اند.
در واقع سرهم بندی و ایجاد جبهه صلح کرزی با اشتراک پر رنگ فرماندهان واعضای ارشد جمعیت اسلامی در تقابل با عبدالله و در حمایت ضمنی از اشرف غنی احمدزی طراحی شده است و پس از انتخابات ایجاد حکومت مشترک طالبان ریش دار ونیکتایی دار پیامد محتوم آنست. این نیرنگها وحقه بازیهای فاشیستی تعدادی را در دام خود خواهی ها، قدرت پرستی ها و ثروت اندوزی هایی گرفتار کرده است، که در برگشت امارت طالبان همه برباد خواهد رفت. جبهه صلح در واقع همان جبهه سیاسی طالبان است، که میدانهای جنگ را با سیاست گره زده است و مردم باید هوشیار باشند ودر دام بازیهای گروه ها وگرایشات فاشیستی گیر نیفتند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا