خبر و دیدگاه

رخداد فاجعه بار وبحرانزای یازدهم سپتمبر و توافقنامۀ بن

رخداد فاجعه بار وبحرانزای یازدهم سپتمبر و توافقنامۀ بن

قسمت اول

هرګونه بحث بر سر توافقنامۀ بن نه تنها بیرابطه به حادثۀ یازدهم سپتمبرنیست ؛ بلکه بر بخشی از پیامد های بعد از آن نیز سایه افگنده است.  رخداد یازدهم سپتمبر که با کوبیده شدن چهار طیاره بر آسمانخراشهای امریکا بزرگترین مرکز تجارتی این کشور را فرو ریخت. گویی جرقه یی بود که یک آن به صدا درآمد و سراسر  جهان را در نوردید . این حادثۀ کاخ نشینان سفید بویژه بوش را سخت تکان داد وخیلی شگفت زده گردانید. بوش فرمانروای آنروز کاخ سفید با احساسات تمام جنگ صلیبی دیگر را به زبان آورد ،  تروریزم را به اسلام نسبت داد ومسلمانان را تروریست خواند وبا استفاده از این ابزار ناروا احساسات امریکایی ها را بر ضد مسلمانان جهان تحریک کرد. تلفات ناشی از این حادثه بوش را چنان هیجانی گردانید که با سر دادن شعار مبارزه با تروریزم جهان را با خون مظلومین عالم رنگین نمود . 

 امریکا به بهانۀ حادثۀ یازدهم سپتمبر و نبرد جدیدی را بر ضد مردم افغانستان آغاز نمود و با به پرواز درآوردن   هواپیمای اف ۵۲ بم وریزش بم های سنگین بر مراکز مهم نظامی طالبان افگند افغانستان پس از چهل روز توانست تا طالبان را سقوط بدهد. بوش با انتقام گیری از  پیامد ها وخسارات این حادثۀ (۱)که در حدود ۵۵۵ ملیارد دالر ارزیابی شده است که ۱۹ جنگجوی القاعده که ۱۲ تن آنها اتباع سعودی بودند وبا کوبیدن چهار طیاره بر برج تجارتی جهان غلبۀ خون بر شمشیر را به اثبات رسانیدند و امریکا به انتقام این حادثه ۵.۱ ملیون عراقی را کشته یا زخمی و۴ ملیون عراقی را آواره نمود ؛ امادرافغانستان که هنوزهم این حادثه ادامه دارد، تلفات افرادملکی ازآغازحملۀ امریکابه به این کشورگراف بالایی رامی پیماید. 

بوش برای دستیابی به سرزمین های نفت خیز شرقی جنگ نوینی را درسطح گسترده بر ضد مردم افغانستان و عراق مشتعل گردانید. امریکا در این راستا اهداف بلند مدتی را دنبال مینمود ؛ اما خسارات ناشی از آن همراه با بحرانهای شدید اقتصادی چنان این کشور را به ورشکستگی های خطر ناک اقتصادی مواجه گردانیده است این کشور را به پرتگاۀ نابودی کشانده است. چنانکه روزنامۀ واشنگتن پست (۲) نوشته است: هزینه های جنگی امریکا درافغانستان تاسال ۲۰۱۸ به ۱.۷ تریلیون دالرمیرسد. “استف ام کوسیاک” نویسندۀ این تحقیق کانگرس نوشته است که امریکا۸۱۹.۶ملیارددالررابرای سال مالی ۲۰۰۸به منظورتامین مصارف جنگی درجنگ عراق وافغانستان به تصویب رسانیده است . سال مالی ۲۰۰۹ دولت امریکادرآخرسپتامبر۲۰۰۹ به پایان میرسد. دراین گزارش آمده است که مصارف جنگ برای حکومت امریکادرسال ۲۰۰۱ صرف ۱۷ ملیارددالرافزایش یافت  . زمانیکه طالبان ازافغانستان بیرون رانده شدند. این مصارف به ۹۳ میلیارددالرافزایش یافت وباشروع تهاجم امریکابه عراق درسال ۲۰۰۳ مصارف ارتش امریکادرسال ۲۰۰۸ سربه ۱۸۲ ملیارددالررسانید. و در گزارشی دیگر متخصص انجمن تشریک مساعی تخنیکی آلمان ( جی تی زید) (۳) درشروع سال ۲۰۰۷ مصارف جنک درافغانستان رااضافه ترازصدملیارددالرنشان دادند. هزینۀ هرسربازآلمانی رابرابربه ۴۰۰۰دالردرروزذکرکرده است که همین اکنون ۴۵۰۰سربازاین کشوردرافغانستان مستقراند. ازشروع سال ۲۰۰۲تااواسط سال ۲۰۰۶ هزینۀ جنگی امریکادرافغانستان و عراق برابربه ۵۸۲ ملیارددالررسیده است . درحالیکه تنها۳.۷ ملیارددالررابرای بازسازی افغانستان هزینه شده است.  . در حالیکه هزینه های نظامی امریکا هنوز هم بسنده نیست و در موزات استرتیژی های آن در حال تغییر است . چنانکه رابرت گیتس (۴) وزیزدفاع امریکا پیشنهاد۷۰ ملیارددالراضافی رابرای جنگ عراق وافغانستان نموده است  . درحالیکه بودجۀ قبلی آن درحدود۶۶ملیارددالرپیش بینی شده بود. واکنون به ۱۳۶ ملیارددالرمیرسد. این افزایش به اساس مصارف کنونی پیش بینی شده است . درصورتیکه وضعیت تغییرنماید ،  درمقداراین پول نیزتغییرات خواهدآمد . در این اواخر پنتاگون (۵) اعلام نمود که برای پیشبرد جنگ عراق و افغانستان به ۸۳ ملیارد دالر دیگر نیاز است. در این مبلغ ۷.۳ ملیارد هم شامل است که در این اواخر ۱۷هزار سرباز امریکایی به افغانستان می آیند. درحالیکه بوش بوش (۶) درسال ۲۰۰۰ بودجۀ نظامی امریکارا۳۲۳ ملیارددالرپیش بینی کرده بودکه این بودجه درسال ۲۰۰۸ به ۶۹۶ ملیارددالررسید . بدهی های دولت امریکادرسال ۲۰۰۰به ۵.۶ درصد ودرسال ۲۰۰۸ به ۱۰. ۵ درصدرسید . میزان حمایت ازبوش درسال ۲۰۰۰ به ۶۵درصد میرسید؛ ولی درسال ۲۰۰۸ به ۲۸ درصدکاهش یافت . 

اوباما (۷) در کانگرس  امریکا در حالی محمولۀ ۷۶۹ ملیارددالری را  بوسیلۀ سنای این کشور به تصویب رساند که تنها ازجمع جمهوریخواهان سه تن درمجلس سنای این کشوربه این محموله رای مثبت دادند. ۱۵۰ ملیارددالر دراین محموله برای تاسیسات زیربنایی درنظرگرفته شده است که درظرف دوسال آینده اضافه تراز۳.۵ ملیون شغل راحفظ ویا احیا وایجاد خواهد نمود. نماینده گان جمهوریخوا ادعا دارندکه این پول ها حیف ومیل خواهدشد وپاسخگوی بحکران مالی امریکانیست ومیگویندکه شاید سرازیرشدن پول دربانکها رهگشای بحران نباشد.  این در حالی است که هزینه های هنگفت نظامی امریکا را به بحران شدید اقتصادی ومالی روبرو نموده است و بحران مالی جامعۀ امریکایی رابصورت شدیدی زیرفشاراقتصادی قرارداده است . درماۀ دسمبردرحدود۷.۸ درصدبه شماربیکاران امریکایی افزوده است که ۵۲۴۰۰۰امریکایی شغل خودرادراین کشورازدست دادند. شماربیکاران امریکایی درسال ۲۰۰۸ به ۲.۶ ملیون تن رسید و به گزارش شبکۀ بی بی سی حدود ۶۰۰ هزار نفر دیگر در ماۀ جنوری گذشته  در آمریکا بیکار شدند.

آخرین آمار منتشر شده توسط دولت آمریکا حاکی از آن است که در اولین ماۀ  سال میلادی جاری ۵۹۸ هزار نفر در این کشور بیکار شده اند. هم اکنون نرخ میانگین بیکاری در آمریکا به ۷.۶ درصد رسیده است. این رقم در ماه دسامبر گذشته ۷.۲ بود.

این در حالیست که در برخی از ایالت های آمریکا مانند ایالت کالیفرنیا نرخ بیکاری از ۹ درصد هم فراتر رفته است. کارشناسان اقتصادی در آمریکا انتظار داشتند که نرخ بیکاری در ماه ژانویه ۷.۵ درصد باشد. آن ها افزایش بیکاری در این کشور را نشانه جدی بودن رکود اقتصادی آمریکا می دانند. بیکار شدن ۵۹۸ هزار نفر طی یک ماه در ۳۴ سال گذشته بی سابقه بوده است.

 دشواری های سیاسی و نظامی همراه با بحران های شدید اقتصادی و مالی  بالاخره اوباما را با چالش عجیبی در این کشور روبرو گردانیده است تا ناگزیر به ترک بخشی از اهداف دراز مدت خود درافغانستان  گردد. چنانکه به گزارش یونایتدپرس انترنشنل (۸)، پنتاگون گزارش جدیدی رابه امضای رابرت گیتس برای ارایه به کاخ سفیدآماده کرده است. دراین گزارش تاکیدشده است که امریکاباتقلیل دادن به اهدافش درافغانستان ، برقراری دموکراسی دراین کشوررادراولویت دوم قرارداده  وبه کمک اردوی پاکستان به تمرکزبیشتری روی هدف قراردادن مراکزالقاعده وطالبان درمناطق سرحدی پاکستان تاکیدکرده است. این گزارش وانمودکنندۀ تغییراسترتیژی امریکادرافغانستان است . ارقام بالا نشاندهندۀ  این واقعیت است که حادثۀ یازدهم سپتمبر با همه ابهامات اسرار آمیزش نه تنها فاجعۀ دردناک را برمردمان افغانستان وعراق تحمیل نموده است ؛ بلکه تراژیدی الم بار آن مردم امریکا را نیز زمینگیر کرده است که امروز هر خانوادۀ  چهار نفرۀ امریکایی ۱۲ هزار دالر بدهکار هستند. چنانکه اوباما (۹)گفت که محمولۀ ۷۰۰ ملیارددالری برای شکستن بحران مالی واقتصادی درامریکاناکافی بوده وشاید این مبلغ به یک تریلیون دالربرسدکه شامل غرامت به وال استریت وموسسات مالی واقتصادی بزرگترنمیشود. وی افزودکه همین اکنون هرخانوادۀ چهارنفرۀ  امریکایی ۱۲هزاردالرقرضداراست وکسربودجۀ امریکابه ۸۰۰ملیارددالرخواهدرسید. اودرتلاش است تادست کم برای ۳ملیون بیکاردرامریکاشغل بوجودآوردکه محمولۀ کمکی بیشترصرف این برنامه خواهدشد. 

هزینۀ هنگفت مبارزه با تروریزم امریکا را از نگاۀ اقتصادی و مالی زمینگیر نمود و کسر بودجۀ این کشور را به ۱۳۰۰ ملیارد رساند . بسیاری از بانک ها ، مراکز مالی، شرکت های بزرگ ، موسسات تولیدی و صنعتی و کمپنی های بزرگ موتر سازی چون فورد ، جنرال موتورو … خسارات زیادی را متحمل شدند که از دولت امریکا خواستار سی ملیارد دالر برای نجات از ورشکستگی های خود گردیدند که دولت تا حال برای آنها ۱۷ ملیارد دالر کمک نموده است . ورشکستگی های شدید اقتصادی از آنرو جامعۀ امریکا را فراگرفت که  این مبارزه ساحۀ وسیعی از قلمرو های اسلامی وفرا اسلامی را در جهان دربر گرفت . امریکا تنها درعراق و افغانستان مصارف زیاد نظامی را متحمل نگردید ؛ بلکه سالانه ۲۹۷ ملیون دالر برای نظامیان پاکستانی نیز می پردازد تا این کشور بتواند در مبارزه باتروریزم مصرف نماید. امادراین اواخرازجمله ۱۵۶ملیون دالرازپرداخت ۵۵ ملیون دالرآن اباورزیده است وتا اکنون بیشتر از ۸ ملیارد دالر برای پاکستان کمک های غیر نظامی نیز کرده است . به همین گونه کشور های دیگری هم که در مبارزه با تروبریزم خود را آسیب پذیر میدانند ، از امریکا کمک های مالی واقتصادی دریافت میدارند. این جدا از مصارف نظامی امریکا است که این کشور مبالغ هنگفتی را برای کشور های آسیای میانه چون ازبکستان ، قرغزستان ، تاجکستان وغیره پرداخته است وهنوز هم می پردازد. 

اختلاس ، کلاهبرداری، حقه بازی و استفاده جوی آنقدر دربین قرار دادی های امریکایی وشرکای  آنها زیاد است که به مثابۀ ستون پنجم ضربۀ شدید مالی را برپیکر مبارزه با تروریزم امریکایی وارد کرده است .   چنانکه اسوشیتت پرس به نقل از واشنگتن پست (۱۰)گزارشی را ازبخش تفتیش ونظارت کمیسیون سنای امریکا پخش نمود که هزاران میل سلاح های مختلف امریکایی درافغانستان ناپدید شده است . این کزارش ازمفقودی ۲۴۲۰۰۰تفنگ وتفنگچه  وتجهیزات مختلف ذکرکرده است که ازسال ۲۰۰۴- ۲۰۰۸ به افغانستان سپرده شده است. از این جمله ۸۷هزار آن مفقود گردیده است که ۴۱ هزار آن دراردوی افغانستان ثبت و۴۶ هزار آن ثبت نگردیده است . این جدا از۱۳۵۰۰۰سلاحی است که بوسیلۀ ۲۱ کشوراتحادیۀ اروپایی وهم پیمانان آن چون مصر، هنگری ، سلوانیاو رومانیا به افغانستان ارسال شده است.  دولت امریکا ابراز نگرانی کرده است که بدلیل افزایش فساد وشدت ضعف درحکومت کابل سلاح های یادشده بفروش رسانیده شده باشند. عظیمی سخن گوی وزارت دفاع گفت که هر سلاحی که بوسیلۀ ناتووامریکا به اردوی افغانستان سپرده شده است ، درسلاحکوت های افغانستان موجود هستند ، صرف شماری ازآنها موجودنیست که در اثنای جنگ از اردوسی ملی درمیدان جنگ باقیمانده است. براساس این گزارش سازمان ملل بعد ازسال ۲۰۰۳ درحدور۱۰۰ملیون دالررابرای خلع سلاح هزینه کرده بود تاازرسیدن سلاح بدست گروه های غیرقانون جلوگیری شود. بدون آنکه بیشتر رو ی چون وچند این تاراج پیچیده شود ، اینقدر گفته میتوان که در کنار یک سلسله حیف ومیل های دیگر در عقب بخش عظیمی از این مفقودی ها دستان قرار دادی ها وشرکت های آنها نهفته است که درتبانی با قاچاقبران سلاح این برنامه را سازماندهی کرده اند. 

بازیهای امریکا در مبارزه با تروریزم  چنان مرموز وپیچیده است که مصارف سرسام آور نظامی این کشور در  اشکال مختلف ، نه تنها دراز راۀ مبارزه با تروریزم را کوتاه ننموده است  ، بلکه به گونه یی در تداوم آن نیز کمک کرده است . و درشماری موارد پل های عبوری را نیز ازعقب خود برداشته است و یا در عقب خود مار هایی را جابجا نموده است که در اولین بازگشت خودش را به قربانی میگیرند . چنانکه  حمیدگل (۱۱)درمصاحبه باروزنامۀ ندای ملت گفت : بعدازیازدهم سپتمبرامریکانیرورها خاص رادرقبایل ایجادکرده است که همۀ آنهادرلباس محلی اند. وی به نقل ازخبرنیویارک تایمزگفت که امریکابیشترازپنجاگروپ رادرقبایل پاکستان جابجاکرده است. وی درپاسخ سوالی گفت که بیت الله مسعود، دروزیرستان جنوبی ، مولوی نذیر، گل بهادرطالبان اصلی اند؛ ولی طالبان هستندکه روزانه جوال جوال پول برای شان میرسد، سلاح برای آنهامیرسدوهلیکوپترهابرای آنهامی آید

مبارزه با تروریزم که زیر شعار دفاع ازحقوق بشر آغاز شد . در بسیاری موارد پیامد های آن چنان فاجعه بار گردید که شکنجه ها وبد رفتاری های  افسران امریکایی در زندانهای ابوغریب بغداد ، گوانتاناموی کیوبا، بگرام افغانستان وده ها زندان مخفی دیگر امریکا در کشورهای دیگر دفاع از حقوق بشر امریکایی را زیر سوال برد و دفاع از حقوق بشر سکویی  برای پرش سیاست های امریکایی قرار گرفت . چنانکه به گزارش آی سی  جی (۱۲) تحقیقات جهانی سه ساله در بارۀ  تروریزم نشان میدهد که امریکا و بریتانیا مردم را بدون محاکمه به اتهام تروریستی  دستگیر مینمایند . در حالیکه این کشور ها از رهبران دفاع ازحقوق بشر هستند ؛ اما اکنون از جمع کشورهایی اند که حقوق بشر را مراعات نمی نمایند.. این گزارش حکومت های بزرگ لیبرال دموکرات چون امریکا و بریتانیا را به انتقاد گرفته است که درمبارزه با تروریزم تخطی هایی  را درعرصۀ حقوق بشر مرتکب شده اند و از همین رو تاکید کردهاست که باید در مبارزه با تروریزم باید تجدید نظر صورت بگیرد و شماری از قوانین آن از بین برده شود .  

امریکا دراین مبارزه چنان راۀ افراط را پیمودکه از طرف بسیار دانشمندان وروزنامه نگاران غربی مورد انتقاد شدید قرار گرفت . اینها حتا عملیات های انتحاری  های در عراق وافغانستان برحق دانسته و گفته اند که این مردم در برابر خشونت امریکا جز این راهی ندارند . چنانکه شرق الاوسط به نقل از سیمورهارش (۱۳) روزنامه نگاربرجستۀ امریکایی که درسال ۱۹۶۹ باپردده برداری ازقتل عام مردم مای لای ویتنام به وسیلۀ سربازان امریکایی  ، توانست تادرسال ۱۹۷۰ حایزۀ بین المللی پولیتزرراازآن خودنماید واولین کسی که افتصاح زندان ابوغریب رابه جهانیان افشاکرد، می گویدکه اواولین عکس هارازداخل امریکابدست آوردم ؛ زیراکه بدست آوردن آنهادربیرون ازسیستم امریکاممکن نبود .  وی جنگ امریکادرویتنام رایک اشتباۀ تاکتیکی ودرنهایت جنگی نامیدکه فقط به جنایت وقتل عام ختم شدوکشتارمردم بیگناۀ ویتنام رااحمقانه خواند؛ ولی جنگ عراق راجنگ استراتیژیک عنوان نمودکه امریکاناخواسته دربرابرآن قرارگرفت ومسلمانان ومردمان منطقه حق دارندازامریکامنتفرباشندوافزودکه رفتارهای بیرحمانۀ سربازان امریکایی  درزندانهای ابوغریب عراق ، گوانتاناموامریکا، بگرام افغانستان وجاهای دیگرجهان سبب شدتااین مردمان بادشمنی های بیشتری برضدامریکاییهاسوق شوندواقدامات تروریستی جوانان عرب ودیگرکشورهادربرابرامریکاییهاامری متوقع است ، نه خلاف انتظار. وی گفت که درصورتیکه بابوش ملاقات نماید . این سوال هاراازاوخواهدپرسید. من میخواهم بدانم که بوش کارکرده است ؟ بدانم که چگونه بارسانه هاروبرشد؟ اوچه طورباکنگرواردومقابله کردوازهمه افرادی ترسووبزدل ساخت ؟ چراهیچ وقت مردم سعی نکردند، دربرابرخواسته های نامعقول اوایستاده گی کنند. ودرآخردرموردسوریه گفت که سوریه جالش های بسیاری داردکه به طورحتم روزی بیان میشود. 

تخطی های امریکا همراه با بمباردمانهای کور هوایی در مبارزه با تروریزم چنان تلفات افراد بیگناه را بالا برد که نگرانی های زیادی را درسطح حامیان امریکا نیز برانگیخته است . چنانکه  میلی بند وزیرخارجۀ بریتانیا درمقاله یی درگاردین (۱۴)جنگ علیه تروریزم رااشتباه خوانده است وافزوده است که غرب نمیتواندباجنگ وکشتارهای پیش رومقابله کند. وی اشاره به حادثۀ یازدهم سپتمبرورویداداخیردرممبی نموده وگفته است که بعدازحادثۀ یازدهم سپتمبرهمه نیروهابرای مقابله باتروریزم سوق داده شدودرآخرین تحلیل استفاده اززوررابرای سرکوبی تروریست هاراسوال برانگیزخوانده است مفهوم “جنگ علیۀ تروریزم” رامفهومی اشتباه وگمراه کننده خواند. وی باآنکه این مقابله راحتمی ولازمی میشمارد؛ ولی چگونگی این مقابله راموردسوال قرارداده است که چگونه بایدمقابله صورت بگیرد. ایدۀ جنگ علیه ترورتصوریک دشمن واحدوفراملی که درهیآت اسامه بن لادن والقاعده متجسم شده راایجادمیکند؛ اماواقعیت این است که هویت وانگیزۀ گروه های تروریستی ناهمگون ومتمایزازیکدیگراست . لشکرطیبه ریشه درپاکستان داردوهدف وآرمان اش کشمیراست  . حزب الله مدعی است که نمایندۀ مقاومت دربرابراشغالگری بلندی های جولان است . خواست هاومطالبات گروه های شورشی شیعه وسنی بی شمارومتفاوت است. این گروه ها آنقدر از یکدیگر متفاوت اند که هدف وآرمان جنبش های اروپایی درسال دهۀ ۷۰ میلادی مانند”آی آرای” (ارتش آزادی بخش آیرلیند) ، “بایدرماینهوف” و”اناگ( گروۀ جدایی طلب باسک) متفاوت است .  

در حالیکه دعوت به شرکت در”جنگ علیه ترور” دعوت به برداشتن سلاح بود، تلاشی بودبرای ایجادهمبستگی برای مقابله بایک دشمن مشترک ؛ امااساس وبنیادهمبستگی بین مردمان وملت هابایدبرمبنای این که کی هستیم وارزش های مشترک مان چیست ، باشد و نه بر این پایه که علیه چه کسی هستیم . تروریست هازمانی موفق خواهندبودکه موجب ترس وکینه جویی کشوری شوند، زمانی که بذراختلاف وخصومت بپاشند؛ وقتی که کشوری رامجبورکنندتابابهترین پاسخ آن است که مرعوب نشویم .

تلاش های ناکام امریکا زیر نام  مبارزه با تروریزم انتقادات زیادی را در سطح جهانی به همراه داشته است و همواره از طرف شماری مقامات غربی و مقامات کشورهای شرقی به نقد گرفته شده است  . چنانکه سفیرروسیه (۱۵)درکابل گفت وگویی گفت  : امریکادرافغانستان تنها بازبان اسلحه صحبت میکند. درحالیکه وضعیت هرروزدراین کشورپیچیده ترمیشودوتلفات سربازان خارجی دراین کشوربیشترازعراق است.  وی افزود که زمامداران غرب درفکرافغانهانیستندودلچسپی ناتوهم روزتاروزضعیفترمیشود. وی به ادامه گفت درصورتیکه امریکاافغانستان رارهانماید ، برای هند، روسیه وچین اوضاع دراین کشورآماده میشود. وی اضافه نمودکه  درحال حاضردرحدود۸۰ تن انتحاری درداخل شهرآمادۀ عملیات اند. وحتا شماری را واداشته است تا این مبارزه را بصورت کامل نفی نمایند و برآن و راهکار آن خط بطلان بکشند . چنانکه روزنامۀ کنبراتایمز(۱۶) به نقل از روزبیوکلی ، پروفیسورحقوق دردانشگاۀ “نیوسوت ویلز”استرالیا اشاره به حوادث گوناگون جهانی ازجمله زخدادهای ترافیکی نموده وازتلفات ده ملیون انسان درجنگ اول و۵۰  ملیون انسان درجنگ دوم جهانی یاد آورشده واین تلفات رابا۵۰۰۰۰ تن ، ناشی ازمبارزه باتروریزم مقایسه کرده است ومیگویدکه تعقیب جنایتکاران وجانیان درعراق وافغانستان رانمی توان جنگ نامید . نظربه تحقیقات موسسۀ بروکینگ جنگ ۱۱سپتمبربا اشغال مناطق ویاگرفتاری افراد به پیروزی نمی رسد، این جنگ زمانی به پایان  میرسد که غرب وجوامع اسلامی همدیگررادرمقابل همدیگرنه ؛ بلکه درهمکاری باهم ودرجهت رسیدن به هدف مشترک ببینند. به عبارت دیگرکلید جنگ برضدتروریزم درحوزۀ برداشت وبینش است و درسبقت جویی برای عدالت که اسلام منادی آن است ، غرب باید برای تامین عدالت متعصبانه ترعمل نماید

این نویسنده استدلال مینماید که هرگاه هدف امریکا از مبارزه با تروریزم رهایی  انسان از زیر بار ذلت ها و دشواریه ووحشت آفرینی ها باشد و در محراق دید آن رساندن انسان به برج بلند خوشبختی ها است بهتر بود تا قبل از همه مبارزه با حوادث ترافیکی را آغاز مینمود ؛ زیرا تلفات رویداد های ترافیکی به مراتب بیشتر از تلفات هراس افگنی  و حتا خطرناکتر و بزرگتر از آن است . 

از آنچه گفته آمد آشکار میشود که  سناریوی دردبار یازدهم سپتمبر به کار گردانی بوش رییس جمهور پیشین امریکا با آنکه صفحۀ جدید؛ اما خونباری  را در تاریخ سیاسی جهان رونما گردانید و زیر عنون داعیۀ دفاع از دموکراسی ، آزادی وحقوق بشر جنگ بیرحمانه ونابرابری را برضد ملتهای عراق وافغانستان مشتعل نمود . تلفات وخسارات این جنگ آنقدر گرانسنگ بود که  ورشکستگی های بزرگ اقتصادی و مالی ، کسر بودجۀ بی سابقه و سقوط بزرگترین شرکتهای تولیدی وصنعتی بویژه در بخش خانه برای وال ستریت ژورنال پیامد های ناگواری را به بار آورد که نشاندهندۀ گمانه زنیهای خام و عجولانۀ بوش از عاقبت این جنگ خانمانسوز است. از اثر سیاست های جنگ طلبانۀ بوش و بی توجهی او نسبت به توسعه و نقویت امور زیربنایی اجتماعی  و اقتصادی امروز هزاران امریکایی با بسته شدن صد ها فابریکه شغل خود را از دست داده اند ، ده ها هزار امریکایی ناگزیر شدند تا خانه هایشان را از دست بدهند و سطح مصارف داخلی در این کشور به میزان بی سابقه یی پایین آمده است . این در حالی است که هنوز بحران مالی واقتصادی سخت بر فضای جامعۀ امریکا سایه افگنده است و مردم این کشور خیلی نگران و وحشت زده  به آینده های خود نگاه مینمایند . با توجه به نگرانی رو به افزایش این کشور است که اوباما در اولین سخنرانی خود در پالمان این کشور بیشتر روی این بحران ترکیز نمود واز مردم این کشور خواست تا نگرانی را از دست داده وبا همکاری با دولت با کار خستگی ناپذیر تلاش نمایند تا بصورت مشترک براین بحران فایق آین . ورشکستگی اقتصادی و کسر بودجه در امریکا آنقدر سنگین است که اوباما در هنگام سخنرانی خود با اشاره به خروج نیروهای امریکایی در ظرف ۱۹ ماه از عراق ، برای مردم این کشور امید واری داد که شاید او بتواند تا اواخر دورۀ ریاست جمهوری اش موفق به از بین بردن  نیمی از کسر بودجۀ این کشور شود . 

کارنامه های بوش یک بار دیگر بر سنت های الهی در هستی صحه گذاشت که خانۀ ظلم بالاخره ویران است ، هر ستمگاری راه بسوی لجنزار تاریخ داشته و نابودی آن یک امر حتمی است . و به این سخن بیشتر صحه گذاشت که غلبه خون بر شمشیر این درس بزرگ راهیان کربلای هر زمانی برحق بوده و بالاخره دیوار های آهنین وعبور ناپذیر ستم تاب شمشیر های عاشقانه و  جانبازانۀ حسینیان زمان را ندارد . کوبیدن آسمانخراشهای امریکایی بوسیلۀ طیاره ها با همه ابهامات و ترفند های سیاسی که خیلی ناگفته ها هنوز در پشت پردۀ آن پنهان است ، این را به اثبات رساند که هیچ مانعی در برابر ارادۀ آهنین و نفوذ پذیر انسان وجود ندارد ، هرگاه انسانی اراده کند ، حقا که ارادۀ او هر ناشکننده ییرا شکننده عبور پذیر میسازد و این گفتۀ سارتر را به خاطر می آورد که گفته است : هرگاه شل مادر زادی اراده نماید که در مسابقۀ دوش قهرمان  شود ، در این شکی نیست که او قهرمان شود . 

قسمت دوم

 

رخداد فاجعه بار وبحرانزای یازدهم سپتمبر و توافقنامۀ بن

توافقنامۀ  بن به مثابۀ رخداد فاجعه بار و بحرانزا بود که  در عرض یک تراژیدی دردناک و در طول یک استرتیژی آزمندانه و جا طلبانه و در تداوم یک توطیۀ خیلی خطرناکتر از گذشته ها تحت رهبری امریکا در تبانی  با شماری از افغانهای فرصت طلب در پایتخت آلمان شکل گرفت . این توافقنامۀ کودک معیوبی را ماند که در بستر گرم رخداد یازدهم سپتمبر بصورت شتابزده وخلاف طبیعی زاده شد که بعدها نه تنها برای درمان و رفع معیوبیت آن کاری صورت نگرفت ؛ بلکه آن بخشی از اعضای سالم آن که به تعبیر غربی ها  مظهر دموکراسی ، آزادی های بیان وحقوق بشری تلقی میشد ، نیزدرست پرورده نشد ؛ بلکه اعضای سالم آن نیز به بیماری مزمنی دچار گردید که زیر سایۀ اختاپوت فساد سخت ضجه میکشد و برای همیش بار دوش مردم افغانستان گردیده است . ای کاش که این کودک زاده نمیشد و اگر زاده شده بود معیوب نمیبود و چه بهتر که برای همیش در بطن حوادث عقیم میماند.

 این معاهده تحت نظارت سازمان ملل متحد در زیر چتر دو گرایش یکی جبهۀ شمال ودیگری هم  پروسۀ فبرس و پشاور به امضا رسید . حضور نیرومند جبهۀ شمال و بی تفاوتی ها و دو دستگی ها بین پروسۀ قبرس در رابطه یه نقش شاه و کمرنگ بودن اشتراک کننده گان پشاور که نمایانگر دو گرایش متضاد بود،  سبب شد جبهۀ شمال تمام دستاورد های ناقص بن را ببلعند و پروسۀ قبرس آرام راۀ خود را جدا نمود و با عدم حضور خود درقدرت بی تفاوتی خویش را نسبت به این معاهده ابراز کرد. جبهۀ شمال خیلی شتابزده تراز سایرین بدور از رقبای خود یعنی طالبان وحزب اسلامی به رهبری حکمتیار برای تائید آن پش قدمتر از دیگران عمل کردند و فکر کردند که تابو قدرت بروی آنها شکسته است ،  بدور از هرگونه مزاحمت بر سکوی قدرت تمکین خواهند نمود و غنیمت شمردن نقد ، نسیه را از کف افگندند. در حالیکه نمیدانستند ، هدف اصلی این معاهد در مشورۀ نزدیک امریکاییها با پاکستانی ها خلع سلاح افغانستان به تجهیز هفتاد هزار نیرو های مجهز با سلاحهای خفیف بود و است .   

درهرحال توافقنامۀ بن در چندین مرحله در افغانستان به اجرا در آمد که تاسیس ادارۀ موقت برای شش ماه ، تشکیل لویۀ جرگه برای تاسیس  حکومت انتقالی برای دوسال، تشکیل لویه جرگه برای تصویب قانون اساسی وبعد هم انتخابات ریاست جمهوری وشش ماه بعد هم انتخابات پارلمانی  به مثابۀ آخرین مرحله از مطالبات توافقنامۀ بن بود که یکی پی دیگر هر چند بعد از دو بار تاخیر برخلاف پیش بینی آن توافقات در افغانستان به اجرا درآمد. 

 اثرات  دو گرایش متضاد  درمحتوای توافقنامۀ کنفرانس بن و پروسۀ بعدی آن  از جمله درترکیب ادارۀ مؤقت و حکومت انتقالی ،ترکیب لویه جرکه ها وتصامیم و اسناد تصویب شده بوسیلۀ آنها ؛ مانند  قانون اساسی و سرانجام ساختار و ترکیب دولت کنونی افغانستان ، مایه های بحران زا یی اند که امواج توفندۀ آن روزتا روز از عمق به سطح بالا آمده و کشتی توفانی نظام را با ناخدای فاسد و ضعیف آن  به غرق شدن تهدید مینماید. 

گرچه این معاهده با پشتیبانی وحمایت مستقیم جامعۀ بین المللی امضا گردید و مفاد آن با سهمگیری برخی از افراد جهادی ، لیبرال ها وشاه طلبان  در ترکیب ادارۀ موقت وحکومت انتقالی وبالاخره دولت کنونی به اجرا درآمد ؛ ولی این دستگاه ها ناتوانتر از آن بودند که از بار چنین مسؤولیت بزرگ بدر میشدند و بالاخره در عمل وسایل سیاسی یی نبودند و یستند که توانسته باشند و یا بتوانند وظایف سپرده شدۀ خود را با موفقیت اجرا نموده و یا اکنون اجرا نمایند. آشکار است که علل آن در سنگ بنای کجی بود که بنیانگذاران این توافقنامه بدان توجه نکردند .  ناتوانیهای آنها در عدم تاسیس حکومتی مرکزی ونیرومند از جمله کاستی هایی است که جامعۀ مارا امروز سخت به چالش کشانده است . با آنکه به اساس توافق بن سیستم حاکمیت مرکزی در آن امری مسلم وحتمی پذیرفته شده بود. 

این معاهده  سرنوشت مردم افغانستان را درقمار سیاسی و نظامی غرب گذاشت  که زیر سیطرۀ امریکا افغانستان را به صحنۀ رقابت های سیاسی و نظامی کشور های اروپایی وامریکایی به رهبری امریکا وناتو و از سویی هم این کشور بار دیگر صحنۀ رقابت های امریکا و روسیه  مبدل گردانید که در این میان نمیتوان سکوت چین را در برابر حضور نیرو های امریکایی در افغانستان وموضعگیری های پیدا وپنهان “گاه برسم وگاه بر نعل” ایران را در دوچهره نادیده گرفت و از خشم درونی آنها در قبال این مسأله چشم پوشی کرد که  به نحوی کشور های منطقه مانند هند ، ایران ، روسیه ، چین وکشور های آسیای میانه را نیز بر سر مسألۀ افغانستان به رقابت یکدیگر کاشانید و دراین میان رقابت پاکستان وهند از یک سو از سویی هم رقابت پاکستان وایران برسر یافتن بازار های پر در آمد  در آسیای میانه برجسته تر است که از گذشته ها بدینسو به نحوی با منافع امریکا نیز گره خورده است وسبب سازش های پشت پرده میان” آی اس آی” و”سی آی ای ” نیزشده است و در واقع سیاست های مشترک هر دو کشور را به گونه یی خط میدهد که توجیه کنندۀ عمق استرتیژی پاکستان نیز است . این در حالی است که کار شناسان سیاسی درگذشته ها  متوجه آن شده بودند ، این سیاست را در منطقه زیانبار خوانده و امریکا را به برکناری از همچو پالیسی ها توصیه کرد ه اند . چنانکه پل فیتزالیند والیزابت گولد(۱) نویسنده گان کتاب ” تاریخ نامریی : افغانستان قصۀ ناگفته ” که درجنوری آینده منتشرخواهدشد، دریک تحلیل ضرورت تغییردرپالیسی امریکاراجع به افغانستان راحیاتی خوانده اند. حادثۀ ممبی رانیزدنبالۀ سیاست های امریکایی دانسته اندکه درپیروی ازسیاست های بریتانیادررابطه به آسیای مرکزی وجنوب آسیاشکل گرفته است . امریکابنابرهمین پالیسی بنیادگرایی دردوطرف خط دیورندرابرضدشوروی سابق تقویه نمود. این سیاست اززمانی آغازشدکه “نرال اوتورن”یک افسرانگلیسی آی اس آی پاکستان رابه هدف ایجادبی ثباتی درافغانستان وهندبوجودآورد. همین استرتیژی سبب سقوط امان الله شاۀ جوان افغان شدکه بریتانیادولت قوی ومدرن اوراکه باعث بیدار ملتهای آسیامیشد، به ضررخودمیدانست وبرهمین اصل امریکانیزمخالف تقویۀ اردوی افغانستان جهت استحکام موقفش درامتدادخط دیورندبود. این تحلیلگران درآخرتصمیم امریکارامبنی برشمولیت چهارافسرپاکستانی به شمول حمیدگل درلست تروریست هاچرخش سیاسی یی میداندکه گویاامریکامیخواهدخودراازدنباله روی سیاست های بریتانیایی وپالیسی های زمان جنگ سردرهایی ببخشد. درغیراینصورت افغانستان مجبوراست که بسوی چین ، روسیه وهند دست همکاری وروابط درازنماید. وی باور دارد که حادثۀ اخیرممبی نتیجۀ پالیسی امریکااست که درپیروی ازپالیسی بریتانیادررابطه باآسیای مرکزی وجنوب آسیاشکل گرفته است ، انگیسها ایجاددولت قوی بوسیلۀ امان الله خان رابه ضررمنافع خوددرهندمیدانست وامریکا هم مخالف پلان تقویۀ اردوی افغانستان جهت  استحکام موقفش درامتدادخط دیورند بود. یکی از اشتباهات مهم امریکا در توافقات بن همین نکته است که بحران را درافغانستان تشدید بخشید.  

به هر حال معاهده بن تحت رهبری امریکا در میان شور وشعف شماری از سیاستمداران ناعاقبت اندیش قدرت طلب ودنباله رو سیاست های امریکا در افغانستان شکل گرفت . شماری هااین معاهده را کلید حل اوضاع افغانستان میدانستند و مدعی بودند که این یگانه راۀ حل افغانستان است . شماری ها درجبهۀ متحد ملی چون استاد ربانی  که مخالفت خود رابا این معاهده نشان داد ، به برای آن بود که این معاهده را درجهات گوناگونش ناقص میخواند و دغدغۀ پیشامد های خطرناکتر را در قبال این موافقتنامه در خود داشت ؛ بلکه این معاهده را از دریچۀ از دست دادن قدرت خود به نقد گرفته بود و شاید هم پیامد کنونی را در کشور پیش بینی نمیکرد. ممکن همین نافهمی ها بود که طراحان اصلی این معاهده را سخت تحت تاثیر آورد و چنان شگفت زده عمل کردند که گویی دست با دست امریکا دادند وکار طالبان را یکسره حساب نموده بودند که بعد ها زمانی به این اشتباه پی بردند که زمان دیر شده است . جنانکه لخضرابراهیمی(۲) سابق نمایندۀ خاص سرمنشی ملل متحددرافغانستان وعضومهم کنفرانس بن درمصاحبه یی بارادیوآزادی پیرامون نقص وکمبودیهای این کنفرانس گفته است که باوجودآماده گیهای طالبان برای اشتراک دراین کنفرانس  شانسن اشتراک آنها همزمان بابرگزاری این کنفرانس میسرنبود . ازیکسو جبهۀ متحدملی خواهان حضورحریفی نیرومند چون طالبان درقدرت نبودند وازسویی هم روسیه ، امریکا، هندو  ایران فکرمیکردندکه دیگرطالبان ازبین رفته اند. ازسویی دیگر حضوربازنده وخاموش پاکستان بنابرعدم حضوردوستان نزدیک آنها، مخالفت جبهۀ متحدوپررنگ بودن نقش ایران در این کنفرانس ، ازجمله عواملی بودندکه دست بدست هم دادند تاناکارآیی این کنفرانس راسرعت بیشتردادند.درکنارعوامل یادشده  وضعیت متحول پاکستان درموازات تحولات داخلی ، منطقه یی وبین المللی وسریع حرکت کردن زمان راکه هرآن هزینۀ بیشترمیخواهد ازجمله عواملی برشمرد که کنفرانس بن رابیشترزیرسوال برده است. وی افزودکه او برای پرشدن خلای این کنفرانس درسال ۲۰۰۳پیشنهادکرد تاکنفرانس دوم بن برگزارشود؛ ولی کاری  صورت نگرفت . به باور او غرب برای پایان دادن جنگ درافغانستان مایوس کننده عمل کرده است ، ملل متحد منافع مردم افغانستان را فراموش کرده است . در حالیکه جنگ با تروریزم بی معنااست ، حتااسترتیژی جدیدی هم برای حل اساسی اوضاع افغانستان درکارنیست ، درواقع تاحال استرتیژی یی وجودنداشته است ؛ تنها یک استرتیژی و جودداردکه همانا صادقانه عمل نمودن جامعۀ جهانی برای حل مشکلات افغانهااست ، استراتیژی هاییکه دربروکسل ، واشنگتن وجاهای دیگردرست میشوند ، حلال مشکلات افغانهانیست ، بویژه حالاکه زمان برای صلح درافغانستان بسیاردیرشده است وبسیارچیزها تغییرنموده است واوضاع به سوی خطرناکی به پیش میرود . 

از حامیان دیگر معاهدۀ بن اشرف غنی احمدزی وزیر دورۀ ادارۀ موقت و کاندیدریاست جمهوری آینده نیز میتوان یاد آور شد که علیرغم این اظهاراتش  که درگفت وگویی با روزنامۀ اندپندنت (۳)بریتانیایی گفته است ،  درافغانستان زمانی ثبات بوجودخواهدآمدکه امریکاییهاوناتوازامکانات ووسایل خوددراین کشوراستفادۀ خوب نمایندومهمترازهمه اینکه مردم افغانستان علاقمندتامین صلح وعدالت اند. وی به ادامه افزوده است که افغانستان دولت ناکامی است که به صلح مارشال نیازدارد. البته به گونه ییکه این تجربه را بریتانیا درسال ۱۹۵۰ درمالیزیا و فرانسه در سال ۱۹۶۰ درالجزایر به کاربرد. وی به ادامه علاوه کردکه بن یک بارفرصت رابرای حل منازعات چندین دهۀ  اخیر درکشورفراهم کرد؛ ولی این شانس بنابرناتوانی افغانهابرای حل مشکلات داخلی شان ازدست رفت وهم جامعۀ جهانی برای ایجادحکومت کارادراین کشورکوتاه آمد. این عوامل دست بدست هم دادوافغانستان رابه کشوری ناکام وفاسدمبدل کرد.

وی (۴)بعد از کاندید شدن به مقام ریاست جمهوری اقغانستان ، به عنوان برگ سبز به پیشگاۀ ملت افغان  درنشستی اربرگزاری گفتمان عمومی واجماع ملی سخن راندوموافقتنامۀ بن رابه نقدگرفت وحکومت حامدکرزی رابه فسادگسترده متهم نمود. این معاهده به هر میزانی که ضرب شمشیر طالبان برنیرو های امریکایی کارگرتر افتاد وفساد درادارۀ کرزی رو به گسترش نهاد ، هرچه بیشتر مورد نقد قرار گرفت و تعجب آور اینکه بیشتر از طرف موافقان آن مورد ناکارآیی وشک وتردید قرار گرفت . چنانکه یک دپلومات سابقۀ افغانستان وحید وحیدالله که خود را ازطراحان بن میخواند طی اظهاراتی با تلویزیون آریانا معاهدۀ بن را به نقد گرفته و طرح جدیدی را ارایه داده است که در بر دارندۀ لویۀ جرگۀ بعدی است . 

معاهدۀ بن درکنار اشتباهات آشکارش دربارۀ  حل اساسی اوضاع افغانستان با دست کم گرفتن نیروی طالبان و دیگرمخالفان این قرارداد ، در نظر نگیری حساسیت های منطقه یی در قبال حضور نیرو های خارجی در افغانستان نیز از جمله اشتباهات آشکار آن بود که افغانستان را گرمتر ازگذشته تخته مشق سیاست های کشور های جهان گردانید . 

به اساس این معاهده  ورود نیرو های های غرب به رهبری  امریکا زیر نام مبارزه با تروریزم مشروعیت پیدا کرد و امریکا جنگ خطرناک وفرسایشی را بر ضد القاعده وطالبان براه افگند و توانست تا تجاوز آشکار وانتقامجویانۀ خود را زیر حمایت نامنهاد ملل متحد رنگ قانونی بدهد. در حالیکه در اول آشکار گردید که با انتخاب کرزی با داشتن دو رای وعقب زدن سیرت با داشتن ۱۲ رای چه اهدافی در پشت این معاهده وجود دارد واز ماهیت امریکایی آن بصورت کامل پرده برداشت و این واقعیت را برملا گردانید که در عقب این معاهده تمویل کننده گان اصلی طالبان یعنی کمپنی یونیکال( این کمپنی چند صد ملیون دالر رابرای حمایت از نظام طالبان برای آنها پرداخت)  و کارمندان آن چون خلیل زاد ، حامد کرزی قرار دارد. با آنکه بروی این معاهده برچسپ ملل متحد زده شد ؛ ولی هیچگاهی بروی شانه های سربازان نیرو های بین المللی حافظ صلح چون سایر کشور ها مانند سودان ، کشور های بالکان ، بولویا ویوتوپیا نشان سازمان ملل متحد دیده نشده است . درحالیکه رهبری این نیرو ها را ناتو به عهده دارد ورهبری بخش مبارزه با تروریزم را امریکا بدست دارد. همین اکنون ده هزار نیرو های امریکایی در صفوف نیرو های امنیت وهمکاری ملل متحد ومتباقی نیرو های آن برای مبارزه با تروریزم بسیج شده اند. 

با ورود نیرو های غربی در افغانستان شدت و حدت هراس سیطرۀ  طالبانی شماری از کشورهای همسایۀ افغانستان به استثنای پاکستان را چنان تحت شعاع در آورد که حتابا کنار گذاشتن مخالفت های قبلی با غرب بر سر ورود نیرو های آنها دراین کشور برسم توافق سر جنبانیدند؛ اما دیری نگذشت که با بازگشت  ۲۰۰ سرباز روسی از میدان هوایی بگرام به کشور شان سکوت روسیه به نحوی شکسته شد که بعد ها بازتاب کم رنگی در موضعگیری های سیاسی کشور های همسایۀ افغانستان در قبال این کشور داشت ؛ زیرا کشور های همسایۀ افغانستان دریافتند که امریکا میخواهد ، آنها را از صحنۀ فعال سیاسی افغانستان تجرید نماید و تلاش های تجرید گرانۀ امریکا به میزانی پیشرفت که حتا مصرف اموال ایرانی را از طریق شماری قرار دادیهای خود در افغانستان ممنوع قرار داد و حتا مانع عقد قرار داد هایی گردید که  ایرانی ها دست اندر کار آن بودند. این گونه حرکت های جاطلبانۀ امریکایی بصورت عموم پرده از حسن نظر همسایه های افغانستان در مورد این کشور برداشت که از نبرد مشترک با طالبان والقاعده سرچشمه گرفته بود. پس از آن رقابت های منطقه یی کم کم جان تازه گرفت وتصمیم امریکا مبنی بر نصب راکتهای بالستیکی سیستم دفاعی در پولیند وچکسلواکیا به آن دامن زد و این تصمیم امریکا الکسی انیسیموف مشاورامنیت روسیه (۵)را واداشت تا  طی سخنانی نصب راکتهای سیستم دفاعی رادرخاک پولیند وچکسلواکیاخطری برای امینت کشورش وبلاروس بخواند وافزودحالاکه امریکادرافغانستان  شکست خورده است ، درصددبرهم زدن وناقراری امنیت درجهان است . امریکادربرابرشکست خوددافغانستان جهان راناقرارمیسازد، ویسا، شمارۀ ۷۹۶ بعد تر رقابت های نظامی بین روسیه وامریکا بالاگرفت وروسیه از مخالفت خود با تصمیم امریکا مبنی بر نصب راکتهای سیستم دفاعی اندکی هم فرو نکاست و حتا این مسألۀ انتخابات ریاست جمهوری در امریکا را نیز تحت شعاع درآورد وبحیث یک موضوع مهم نقش تعیین کننده را برای  برقراری مناسبات نیک بین هردو کشور پیدا کرد . بعد از حسن نظر نشان دادن روسیه مبنی بر اجازه دادن اکمالات تجهیزات غیرنظامی از خاک این کشور برای ناتو . چنانکه  سرگئی لاروف وزیر خارجۀ روسیه گفت : برای همکاری با غرب درافغانستان تمایل داریم . وی افزود قراراست ، نیروهای روسی در امر تامین خدمات واکمالات برای نیروهای بین المللی حاضر در افغانستان کمک کنند .  

بعد از این امریکایی ها هم برسم نشان دادن چراغ سبز برای روسیه اعلام کردند . چنانکه  اوباما (۶)گفت : هرگاه روسیه حاضرشود تا امریکا ازدر توافق با این کشور پیش آید ، دراینصورت امریکابرنامۀ نصب سیستم دفاعی راکتهای بالیستیکی در اروپا فسخ نماید. وی بعد تر علیرغم نگرانی های رابرت گیتس وزیر دفاع اش  که در گفت و گو با روزنامۀ وزگلاس (۷)، برنامۀ امریکا  برای بهبود روابط با روسیه را مورد تایید قرار داد  و درضمن این کشور را در قضیۀ افغانستان و کمپ ماناس متهم به برخورد دوگانه نمود. 

 گفت که او مسألۀ نصب راکتهای سیستم دفاعی در اروپای شرقی را مورد مطالعه دارد تا هنوز در این مورد تصمیم جدی اتخاذ نشده است . این واکنش اوباما بیرابطه به توافق روسیه برای انتقال محموله های غیر نظامی ناتو از خاک این کشور نیست . با آنکه هنوز این بازی ها سر نخ درازی در پیش دارد وهنوز کلافۀ سردر گمی را ماند که نمیتوان روی این حرف ها قضاوت آهنین نمود ؛ ولی  این حرف ها یک چیز را برملا میسازند که حضور نیرو های خارجی در افغانستان برای بسیاری از کشور های منطقه بویزه ایران ، روسیه وچین به مثابۀ خارچشمی است که تحمل آن برای آنها چندان خوشایند نیست ؛ زیرا نگاه های لطف آمیز امریکا بر پاکستان حضور نیرو های این کشور را در افغانستان برای هند نیز چالش آفرین گردانیده است . 

این معاهده نه تنها افغانستان را میدان رقابت کشور های گوناگون در جهان قرار داد ، منازعۀ منطقه ییرا دامن زد ، کشور های منطقه را با چالش های تازه یی روبرو گردانید ، رقابت های سیاسی و نظامی را به گونه های مختلفی در میان کشور های منطقه دامن زد و بصورت عموم گراف تشنج ناشی از هراس افگنی را در سراسر جهان بالابرد ؛ بلکه این کشور را زیر ساطور ادارۀ موقت ، انتقالی وریاستی  چنان به فاجعه و بحران دردناک کشانیده است که نتیجۀ آن جز نظامی فاسد و ناکارا با مدیریتی نهایت ضعیف تحت زعامت حکمروای بدگزینه ییکه در هر گزینه اش برای نصب افراد در مقامات بلند دولتی جز تکراری افتضاحبار از افراد فاسد و چپاولگر چیز دیگری را نمیتوان سراغ نمود. گویی در این کشور قحط الرجالی حاکم است و تنها افرادی میتوانند ، ادارۀ این کشور را به پیش ببرند که اراده های آنها در دست مراکز قدرتی در واشنگتن ، لندن ، پاریس وغیره است . اینها بر مصداق گودی های کوکی به فرمان آنها عمل مینمایند وهر آن تن به فرمان به مثابۀ بلند گوها عمل مینمایند ؛  اما حیف وهراران افسوس که چه فرمانبری درد باری آنهم به قیمت حیات ملتی ونابودن هستی مادی و معنوی مردم آن تمام میشود . 

 هرروزیکه اززمامداری فاسد وادارۀ ناتوان وافتضاح بارکرزی  میگذرد . مردم درمیان وعده های از صبح تا شامش خود را بیشتر گم مینمایند و دلهره  مصضطرب لحظه شماری میکنند که شاید او ازکار نامه های ناکام خود اندکی ابراز ندامت نماید . در  حالیکه او نه تنهاابراز ندامت نمیکند و با اجرای کار ناپسندی در عرصۀ حکومت داری برای ایجاد ادارۀ سالمتروخوبتر نقطۀ پایانی را بر کارنامه های غلط واشتباه آلود گذشتۀ خود نیز نمیگذارد و  برای جبران رسوایی های گذشته دست کم کاری را به پیش نمیبرد ؛ بلکه با اتخاذ تصامیم عجولانه ومقرری های ناعاقبت اندیشانۀ افراد ناسالم درپست های بلند دولتی بربار اشتباهات وکوتاهی های خود نیز می افزاید. 

سرکلافۀ سردرگم فسادچنان از گذشته تا امروز چنان ارکان مهم  دولت حامدکرزی را فراگرفته است که گویی سر نخ آن ازارگ جمهوری کابل بازمیشود. ازاین گفته هاپیدا است که دربسترقدرت کابل ازراس تااهرم چه حق سکوت گیریهاوحق سکوت دهی هایی معامله برسرقدرت وجودداشته وهنوزهم وجوددارد. درست زمانی این معامله بهم میخورد منافع شخصی هر کدام اصطکاک پیدا مینماید. بی یند وباری چنان سرتاپا حکومت او را فرا گرفته است که حتا سیاستمداران غربی وامریکایی را سخت به چالش کشانیده است  که بالاخره دست های خویش را در کمر ها سخت محکم نمایند ، چشمان خویش را سخت ببندند و برگوشهای خود پببه گذاشته و ناگزیرانه فریاد برآورند که در افغانستان این کشور دیوان سالار نظام مردم سالاری رویایی بیش نیست و به این بهانه از یکسو کرزی را برائت داده واز سویی هم بر شکست ها وکم کاری های دیوان سالارانۀ خود در این کشور پرده بکشند . چنانکه روزنامۀ واشنگتن تایمز ۸حرف های جانبدارانۀ سنای امریکا را برای مردم سالاری درافغانستان در کشوری دیوان سالار که در هر ولایت آن دیوان سالاری بصورت مستقل حکم میرانند ، به نشر رسانیده  است وبا توجه به این مسأله برای این گفته جای گزافی نمانده است که کرزی را شماری ها حاکم کابل میخوانند . رخداد های هفت سال گذشته به هر نحوی که مورد بازنگری قرار بگیرند ، سر نخ هر دشواری یی بالاخره به معاهدۀ بن میرسد که باز هم پرده از کوتاهی ها وکاستی های این معاهده در عرصه های گوناگون برمیتابد. 

ناکارایی این معاهده  برای حل اساسی اوضاع افغانستان علل وعوامل زیادی دارد که سر نخ آن را در سیاست های  آزمندانۀ غرب میتوان جستجو کرد که چگونه آرزوی ملتی را قربانی استرتیژی های خطرناک و آزمندانۀ خود نموده اند. بیرابطه نخواهد بود ، اگر حرف های تودن هوفر (۸) نمایندۀ سابق حزب دموکرات مسیحی آلمان را در اینجانقل نماییم تا سیمان سیاست های واقعی غرب از روی این معاهده  آشکار گردد. وی ضمن اشتباه خواندن استرتیژی کنونی اوباما مبنی بر اعزام سربازان بیشتر به افغانستان ، این تصمیم  او را به معنای جنگ برای استعمار خوانده است و هم علل اصلی رشد تروبزم در منطقه وجهان را ناشی از سیاست های چنگجویانۀ غرب  خوانده است . وی افزوده است که موقعیت استرتیژیک و جیو پولیتیک افغانستان این کشور را ازاهمیت بسزایی بهره مند گردانیده است که  در طول تاریخ مورد توجۀ مهاجمین بزرگ تاریخ بوده است ؛ زیرا از طریق این کشور میتوان نظارت بر کشورهای هند، ایران ، روسیه وپاکستان را زیر نظرداشت.  از این گفته پیدا است که غرب در دراز راۀ دشوار معاهدۀ بن که در آنزمان خیلی ساده انگارانه به آن نگریسته شده بود . از این پیش بینی خیلی عاجز مانده بودند که بدانند ، بالاخره  نه تنها جنگ با طالبان ساده نیست ؛ بلکه صلح با آنها دشوارتر ازجنگ است . غرب بی توجه به پیامد های مبارزه باتروریزم رویا های بزرگی را در سرپروریده بود که هدف اصلی آنها سیطره یافتن به قلمروهای آب گرم هند وفراتر از آن تا قایم کردن سیطره بر قلمروهای وسیعی که خاور میانۀ بزرگ خواند شده است. 

بعید نیست که غرب  افغانستان را اولین قربانی این معاهده حساب کرده  و این کشور را سکوی خوب و با دقتی برای طرح برنامه های استراتیژیک خود انتخاب کرده بود  ؛ ولی بیخبر از آنکه از زمین ناهموار این توافقنامه خلاف انتظار آنها چنان درختان خشن و زمختی سر بیرون مینمایند که با دندان های خارایین  خود غرب را با همه ساز وبرگ نظامی تا دندان مسلحش به ساده گی می بلعد . ضرب شمشیر طالبان حتا چرخش های شگفت آوری را در سیاست های غرب رونما میسازد که به بهانۀ افزایش فساد در حکومت کابل ، هبوط ونزول  آنها را از حکومت مرکزی نیرومند مردم سالار تا حکومت غیر متمرکز محلی وخان سالار به نمایش گذاشته است . چنانکه   انترنشنل هرالد تریبیون(۹) در شمارۀ ۲۲ فبروری خود چنین نوشته است : حالا با اوباما است که ازحکومت مرکزی افغانستان حمایت مینماید ویا ازحکومت های محلی که این سیاست به نحوی برمیگردد به راهبردهای نظام ملوک الطوایفی یا خان خانی در تاریخ و نشاندهندۀ یک  چرخش شگفت انگیز از نظام متمرکز مردم سالار تا یک نظام غیر متمرکز خان سالار در افغانستان است . 

از این هم بیشتر نبرد سخت وتسلیم ناپذیر طالبان  چنان درد سر بی سرانجامی برای ناتو و امریکا ایجاد نموده است  که در بحبوحۀ بحران آسایش معنوی که از ویژه گی های ساختاری حامعۀ غرب از قبل است ، وسوسۀ هراس افگنی رفاۀ مادی آنها را نیز اکنون زیر سوال برده است .  

 بجا بود اگر غرب وزمامداران کابل وحامیان بین المللی معاهدۀ بن پیش از این که کارد کند این معاهده به استخوان ملت مظلوم افغانستان میرسید و بحران سیاسی  و نظامی در کشور به عمق کنونی اش قد بر نمیداشت . مواد این معاهده را مورد بازنگری قرار میدادند و حتا با تهور فکری بی سابقه یی تا سرحد درخواست لویۀ جرگۀ دیگر و ایجاد تغییرات در شماری فصل ها وبند های قانون اساسی راه را برای ادارۀ جدیدی فراهم میکردند که از عهدۀ وفاق ملی بر آمده میتوانست و زمینه را برای اجماع ملی آماده میکرد ؛ البته اجماعی که حضور تمامی مخالفان و موافقان در آن پررنگ میبود. این اداره توانایی میداشت تا طالبان وسایر مخالفان دولت  را با پذیرش انعطاف های بدون قید وشرط وبیرون از سیطرۀ خارجی ها به محور مذاکرۀ مشترک می کشاند. در آنصورت هرگاه مشکل مهم حضور نیرو های خارجی میبود ، با خروج کامل آنها از این کشور ، بایست این مانع را نیز از سر راۀ صلح برمیداشت . شکی نیست که دراین حال منافع شماری بهم میخورد ؛ ولی تامین صلح و استقرار ثبات برتر از هر چیزی است که باید برای آن قربانی داد ؛ اما آنهاییکه از منافع شخصی خود نمی گذشتند ، بهتر بود که آنها راقربانی صلح سراسری ، تامین منافع ملی ووحدت ملی مینمود. کاری که نشد وحال دیر شده است و اما هنوزهم که هنوز است . ناگزیر باید تلاش کرد که تا بالاخره  دراز راۀ صلح وثبات درکشور دق الباب را دق الباب نمود.  

 

منابع و رویکرد ها ( قسمت اول ): 

 

۱-  یازدۀ سپتمبرتاهنوزدرافغانستان ادامه دارد، آرمان ملی ، شمارۀ ۱۲۸۸

۲-   بودجۀ جنگ امریکابررسی شود،  ۸صبح ، شمارۀ ۴۶۷

۳-  هیج نوع راۀ حل نظامی درهندوکش وجودندارد، ویسا، شمارۀ ۷۹۷

۴-  رادیوآزادی ، ۷جنوری ، اخبارعصر

۵-  ویسا، شمارۀ ۸۴۴ 

۶-  بوش میرودامابعدازآن چه خواهدشد، پیمان ملی  ، شمارۀ ۱۹۶

۷-   رادیوآزادی ، ۱۴ فبروری ، اخبار صبح

۸-  امریکااهدافش رادرافغانستان نقلیل بدهد، ویسا، شمارۀ ۸۳۰؛ پیمان ملی ، شمارۀ ۲۶۱

۹-  رادیوآزادی ، ۹ جنوری ، اخبارصبح

۱۰-  رادیوآزادی ، ۱۴ فبروری ، اخبار صبح  

۱۱- شماری طالبان راستین اند، شماری امریکای که هلیکوپترهابرای آنهاسلاح می آورند. ویسا، شمارۀ ۸۰۱

۱۲-  امریکا او بریتانیا له محاکمی پرته خلک په ترهگری نیسی ، ویسا، شمارۀ ۸۴۵

۱۳-  بعدازیازدهم سپتمبرهمه فرق کردیم! ،  اراده ، شمارۀ ۱۴۵۲

۱۴-  جنگ علیه تروراشتباه است، ۸ صبح ، شمارۀ ۴۸۳

۱۵-  امریکادرافغانستان تنها بازبان اسلحه صحبت میکند، ویسا ، شمارۀ ۶۸۰

۱۶-   روزبیوکلی  ، ترجمۀ ای جی ، تعقیب جنایتکاران وجانیان درعراق وافغانستان رانمی توان جنگ نامید؛  مجاهد، شمارۀ ۲۸ ، سوم قوس ۱۳۸۷

 

منابع ورویکرد ها ( قسمت دوم ) : 

 

۱–  پل فیتزالیند والیزابت گولد، تاریخ نامریی : افغانستان قصۀ ناگفته ؛ روش فعلی امریکادرمنطقه افغانستان رابطرف روسیه وچین می کشاند ،  ویسا، شمارۀ ۷۹۱

۲-  رادیوآزادی ، ۱۸ دسمبر، اخبارصبح ؛ شماری جناح هامخالف اشتراک طالبان درپروسۀ بن بودند، ویسا، شمارۀ ۷۹۰. 

۳-  افغانستان دولت ناکام است وبه برنامۀ مارشال نیازدارد،  اراده ، شمارۀ ۱۴۵۱؛ ویسا، شمارۀ ۸۰۰

۴-  اراده ، شمارۀ ۱۴۵۰ 

۵-  برای همکاری با غرب درافغانستان تمایل داریم، ویسا، شمارۀ ۸۳۹

۶-  رادیوآزادی ، ۱۴ فبروری ، اخبار صبح  

۷-   رادیوآزادی ، ۲۰ فبروری، اخبار صبح ؛  ویسا، شمارۀ ۸۴۲  

۸-  واشنگتن تایمز، رادیوآزادی ، ۱۹ فبروری ،  اخبار صبح 

۹-  غرب باعث رشد تروریزم شده است ، پیام مجاهد ، شمارۀ ۶۲۰ 

۱۰-  رادیوآزادی ، ۲۳ فبروری ، اخبار صبح

۱۰۹

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا