خبر و دیدگاه

اناهیتا راتب زاد، الهه برابری و رهائی زن

 

هنگامی که تبعیض، نقض حقوق بشر و زن ستیزی در ساختار حاکمیت و مناسبات ستمگرانه ای کشورما حاکم بود، تاریک اندیشی و بنیاد گرائی  با ماهیت ضد انسانی خویش بیداد می کرد، سیمای زنی بمثابه ایمان و استقامت، نجات و پیروزی، مبارزه و نبرد، ممتاز و برجسته گردید و نامش بخاطر آزادی انسان زحمتکش و رهایی و برابری زن، در تاریخ میهن ما جاویدانه و ماندگار شد.

زمانیکه که ارتجاع و استکبار با تحقیر از زنان سخن می گفت و آنان را به مثابه مزدور و خدمت گزار می نگریست و حقی برای آنان قایل نبودند، صدای رسای زنی با پیام نوید بخش حق طلبی و عدالت جوئی و رهایی زن از استبداد در جامعه قرون وسطائی افغانستان بلند میشود، این صدا، فراخوانی برای نیل به صلح و آزادی، آوازی برای رهائی از شکنجه و ظلم، خروشی علیه شقاوت و خصم، صدای اناهیتا راتب زاد بود، زنی که عشق شورانگیز به انسان و انسانیت داشت و میخواست، تا نه تنها در افغانستان ریشه های شقاوت و جهالت از بیخ کنده شود، بلکه زنان جهان و منطقه از شرخشونت و از دستی هیولای استبداد و بنیاد گرایی نجات یابند و از حقوق فردی و اجتماعی برخودار شوند.

در چنین شرایط برای تحقق این فریاد دادخواهانه در عمل، ایجاد یک سازمان سیاسی و علنی با سرشت عمیق انقلابی از هر جهت احساس میشد، سازمانی که به میان زنان برود و آنان را برای مبارزات وسیع و پردامنه ای که با مشکلات هرروزی زندگی شان پیوند داشت آماده نماید، سازمانی که با درد های گوناگون و بیشمار زنان آشنا شده و تا آنجا یکه ممکن است راه مبارزه را به آنان نشان بدهد، وجود شرایط دشوار و خطر دایم و نظام ستم بار ضد مردمی و نهادهای سنتی و اخوانی های وحشی و قرون وسطائی که در مقابل هر عمل مترقی و فرهنگی سد می شدند کار را دشوار می ساخت، اما با همه این مشکلات، زنان مترقی و آگاه میهن ما به رهبری دوکتورس  اناهیتا راتب زاد در سال ١٩۶۵ اولین سازمان دموکراتیک زنان را ایجاد و نام آن”سازمان دموکراتیک زنان افغانستان” اعلان گردید.  

با ایجاد سازمان زنان، دوران جدیدی در کار با زنان آغاز شد. برای رسیدن به اهداف سازمان ضرورت بود تا به شناخت زنان در سرتاسر جامعه با تفاوت های محلی و سنتی و قومی آنها پرداخت و زنان را با این امر آشنا کرد که برای بدست آوردن حق خود باید پا به میدان مبارزه بگذارند و البته که این کاری آسانی نبود، جامعه افغانستان با عقب ماندگی های زیاد روبرو و با داشتن ملیت های مختلف که دارای آداب و رسوم مختلف بودند و از همه بدتر نداشتن سواد و زندگی برده وار زنان در چار دیوار خانه، نقش عقب گرایانه استعمار و ارتجاع سیاه، سرسختی مردسالاری موجب می شد تا برای پیاده نمودن برنامه های سازمان مشکلات ایجاد نماید، از سازمان دموکراتیک زنان افغانستان و از زنان مبارز آن این توقع میرفت که با آماده گی کامل، درک درست و نرمش و حوصله فراوان در این میدان مبارزه دست بکار شوند.

سازمان دموکراتیک زنان افغانستان، با تحلیل و تجزیه علمی از اجتماع سنتی و تاریک که بار کار را سنگین تر می ساخت و دست و پای کادر های این سازمان را بسته بود با حوصله فراوان، با صفا و صداقت، بدون چپ گرائی، زیاده روی ها و احساسات، مصمم اهداف خود را دنبال و مبارزه خویش را با تمام دشواری هایش موفقانه انجام می دادند، زیرا کوچکترین اشتباه با عث می شد که یک زن را به راحتی از خانه و کاشانه اش رانده و بالاتر از همه عزیز ترین چیزش را که کودک اوست، از او جدا سازد، زیرا درافغانستان مادران هیچ گونه حقی نداشتند، حتی حقی نسبت به آن کودکی که با تاروپود وجودش پرورش داده است و شور بختانه که تا هنوز هم همین وحشت پا برجا است.

اما سازمان قهرمان زنان افغانستان به رهبری بانوی فرزانه اناهیتا راتب زاد، با وجود قوانین کهنه و سنتهای عقب مانده اجتماعی و عدم امکانات لازم، در چنان شرایطی، از حقوق مادران و زنان زحمتکش افغان به دفاع برخواسته به یاری، همبستگی و همکاری با آنان می شتافت. 

زنده یاد اناهیتا راتب زاد در اولین کنفرانس سرتاسری زنان افغانستان گفتند: “سازمان ما دارای ماهیت اجتماعی و دموکراتیک می باشد و این بدان معنی است که در برگیرنده ای اقشار و گروه های مختلف زنان است، بخصوص آن زنانی که در برابر دین مقدس اسلام، رسوم  و عنعنات، اخلاق پسندیده ای مردم احترام بگذارند.

 -آن زنانی که دیگر نه تنها به خود و فامیل های خود، بلکه به توده های زحمتکش و رنج دیده ای وطن نیز بی اندیشند. 

 – آن زنانی که به فریاد های مادر وطن گوش فرا داده و پاسخ مثبت میدهند.

– آن زنانی که واقعا آماده خدمت به مردم و خواهان فدا کاری در جهت حفظ شرف و ناموس وطن باشند.

 – آن زنانی که بخاطر رنج ها و درد های مردم دردمند و بخاطر خوش بختی و سعادت شان خود را خوش بخت و سعادتمند احساس نمایند.

 -آن زنانی که خدمت به توده های مردم بلادیده و زجرکشیده ای ما را از بزرگ ترین افتخارات و مایه مباهات خود بدانند.

 -آن زنانی که بدون ترس و حراس با نیروی پیشتاز زمان، خود را همگام و هم آهنگ سازند و ایمان داشته باشند که در عقب ابر های تیره و سیاه، آفتابی روشن و پر جلالی تجلی دارد.

 -آن زنانی که به توده ها و پیروزی ها ایمان قطعی داشته باشند و بلاخره آن زنانی که تاریخ پرشکوه وطن را شکوه مندتر و حماسه های آنرا پرعظمت تر سازند”.

سازمان دموکراتیک زنان افغانستان به رهبری بزرگ زن میهن ما اناهیتا راتب زاد در طول چند سال کوتاهی توانست جای خود را در دل عده ای زیادی از زنان کشور ما باز کند، این سازمان با نفوذ و توانایی معنوی خویش و کوشش فراوان، ریشه و علل نابسامانی ها و بی حقی ها را برای زنان روشن  و چشمان آنان را بر حقایق باز کرد، یکی از مهم ترین وظایف سازمان زنان بالا بردن سطح آگاهی سیاسی و روشنگری در میان زنان بود و کادر های رزمنده ای این سازمان پر افتخار تا آن جای که امکانات محدود شان در سطح کشور اجازه میداد به یاری، همبستگی و همکاری توده های زنان در موارد معین عمل نموده و به درمان دردهای آنان می پرداخت.

باوجودیکه زن در عین حال مادر هم است و مادر بودن هزارمشکل خود را دارد، زنان افغان با استقامت و از خود گذری و شجاعت شگفت انگیزی بدور سازمان خویش حلقه زده و پا به میدان نبرد می گذاشتن، در گرما و سر ما و تحمل مشکلات، خویش را به جلسات سازمانی می رساندند تا از رویدادهای سیاسی و مسائل روز و سیاست جاری سازمان آگاه شوند و با دستِ پُر میان تودهای زن و هواداران سازمان برگردند، همچنان چه فراوان بودند زنان و دخترانی که در روزهای تجلیل از “هشتم مارچ” روزبین المللی زن، درحالیکه در های صنوف و دروازه دخولی مکاتب تعلیمی و تحصیلی از جانب مسوولین و به همکاری قوای امنیتی بسته و نگهداری می شد تا از اشتراک آنان در مظاهرات و تظاهرات هشتم مارچ جلوگیری نمایند، اما دختران جوان به مقابله ای نیروهای سرکوب گر بر خواسته و درهای مکاتب را باز و با مکاتب دیگر پیوسته با سردادن شعار های مترقی و مردمی بطرف میتینگ بزرگ و باشکوه که اکثرا در پارک زرنگار برگذار می شد حرکت می نمودند.

با پیروزی قیام مسلحانه هفت ثور که زنان میهن ما بمثابه وطن پرستان رزمنده یکجا با شوهران، برادران، پدران و فرزند ان خویش سهیم بودند، دوران طلایی برای زنان افغانستان آغاز شد.

شرکت فعال “سازمان دموکراتیک زنان افغانستان” در سیاست و دفاع از حقوق زن و مادر، به کار عادی جلسات و میتینگ های این سازمان تبدیل شده بود، زیرا زندگی جدا از سیاست نیست و بدون دخالت فعال در سیاست بنفع زنان که نیمی از پیکر جامعه هستن، نمی توان آنان را به کار خلاق و مبارزه ای برحق و عادلانه کشاند. 

 در سال ١٩٩٢ فعالیت علنی سازمان دموکراتیک زنان افغانستان مورد یورش و تهاجم گروپهای تروریستی مجاهدین  قرارگرفت. 

با تاسف که از آن تاریخ تا به امروز کشور ما دوران درد ناکی از تاریخ خود را می گذراند، رژیم های دست نشانده بنا به خصلت جهادی، طالبی و داعشی خویش، اصلا توجهی به حقوق زن و بهبود زندگی آنها ندارد، در زندگی زنان نه تنها از آسایش و رفاه خبری نیست، بلکه زنان وحشیانه استعمال می شوند، دولت های مزدور در بیست و هفت سال اخیر نه تنها به مادران و فرزندان شان کمک ننموده، بلکه مادری، با تحمل هزاران نوع درد و رنج کودک خود را بزرگ و جوان میکند، فقط در یک لحظه کوتاه عفریت جنگ، انتهار و انفجار، ظالمانه فرزندان شان را از آنها می گیرد، سالهاست که شیون مادران را در سوگ و قربانی فرزندان شان، پایانی نیست و هنوز پایان این جنگ کثیف که بالای غارت مال و جان مردم افغانستان و تقسیم ثروتهای ملی و تجاوز به آسیای میانه جریان دارد در ابهام و تاریکی نهفته است،

زنان افغانستان باید بدانند، تا افغانستان آزاد و دموکراتیک وجود نداشته باشد و خلقهای ما از قید اسارت تجاران ریش، لنگوته  رها نگردند، هیچگاهی به یک زندگی واقعی برای خود، فرزندان خود و خانواده خود نخواهند رسید، زنان باید آگاه باشند تا روزیکه مزدوران جهادی، طالبی و داعشی همچون خفاش بر آسمان میهن ما بال و پر گسترده اند و دولت مزدور و دست نشانده که ترکیبی از از این سه گروه تروریستی است حاکم باشد، درخشش آفتاب زندگی و آزادی کشور ما را روشن نخواهد کرد. به این ترتیب مبارزه برای کسب حقوق و آزادی های زنان، مبارزه با گروه های تروریستی جهادی، طالبی، داعشی و دولت مزدور و دست نشانده است، باید دست به دست یکدیگر داد و دوش به دوش هم بخاطر اعاده و احراز حق و حقوق خویش شجاعانه مبارزه کرد.

روح اناهیتا راتب زاد شاد و راهش پر رهرو باد.

نوشته های مشابه

‫۲ دیدگاه ها

  1. آقای گمال خان! من میدانم که نویسنده این مقاله شخصیت برازنده است و اینقدر خود را پائین نخواهد آورد که جواب جفنگ شما را بدهد، اما من میخواهم به چند نکته توجه شما را جلب نمایم.
    ۱ – مادر نویسنده ،مادر شما هم است.
    ۲- کاسه ای چینی که صدا می کند —— خود صفت خویش ادا می کند.
    ۳- اگر آنوقت یک برژینو بود، حالا شما از ۴۸ کشور برژینو آوردا اید.
    ۴ – شما اشرار های بی فرهنگ چه وقت آدم می شوید؟
    ۵ – اگر مجاهد هستید این شعر را تا به آخر بخوانید:
    وطن در کوره داغ و شما و دردی بی دردی — جهان در ماتم و شماو ریش جنبانی
    به چشم انتظار ما ز غفلت خاک افگندید — کنون می شرمد از نام شما خوک بیابانی
    کی کرده جز مجاهد قتل و غارت و کشتار — کی برده جز مجاهد مال مردم را به آسانی
    مجاهد نیست دزدو قاتل و رهزن و جانی —- کجا شد راه اسلام و چه شد دستور قرآنی
    کی می گیرد غنیمت در جهان مال مسلمان را — به خنجر کی برد پستان زن را مرد نصرانی
    به امر نفسی سرکش مانع حکم خدا گشتید — دریغا زین مسلمانی، دریغا زین مسلمانی
    ز لاحول شما ابلیس را هم خنده می آید —– که هر تار ریش تان بود صد دام شیطانی
    به فرقی ملتی راکت زدید از بی تمیزی ها — که دایم بر قدوم نحس تان کردند گل افشانی
    کجا شد جمعیت و کو وحدت و کیست اسلامی — که دارید یک جهان بت از نفاق کفری پنهانی
    برای غارت مردم کرده اید ای نا کسان وحدت — که با دا تا قیامت برشما نفرین یزدانی
    بدست خود کسی ویران نسازد خانه خویش را — همان از دستی نادانی، همان از دستی نادانی
    کنون مردم ثنایی وار می گیر یندو و می گویند — از این آئین بی دینان پشیمانی پشیمانی
    مجاهد نیست دزدو قاتل و رهزن جانی —— فغان از دستی نادانی، فغان از دستی نادانی.
    هر کسی را شغلی چنین نیست ملحد گفتنش — ز صد دانش و دانشمند بود بهتر، همان یک دزد اخوانی
    مجاهد نیست دزد و قاتل و رهزن و جانی —– ز اسلام دم زد و خود بسته زنجیر نادانی
    آرش

پاسخ دادن به آرش

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا