خبر و دیدگاه

استقلال و قهرمان آن

بخش دوم
چی چیز امیر را به قهرمان و الگوی قابل پیروی برای گرایش های فاشیستی تبدیل کرده است؟
درواقع روشهای سیاسی و فکری از امیر عبدالرحمن، تا اشرف غنی احمدزی نقاط مشترک و مشابه زیادی برای دولت سازی، ملت سازی، فرهنگ سازی، تاریخ سازی و هویت سازی داشته ودارد. امیر امان الله خان برای گرایش های فاشیستی، تمامیت خواهی وحذف جوامع واقوام غیر پشتون از تمامی عرصه های حیات ملی نهاد سازی کرد. امیر یک گویش محلی را« نیکه » همه زبانهای دنیا دانست و آنرا یگانه زبان ملی در کشور اعلام کرد و بدینسان تمام زبانهای رایج در کشور را غیر ملی و بیگانه خواند و زبان گشن بیخ و و اسطه بین جوامع برادر( پارسی دری ) ّرا با آنکه زبان رسمی باقی ماند، اما نا ملی دانست . حق تملک برحاکمیت برای یک قوم بومی! به رسمیت شناخته شد. افغانها ( پشتونها) نیاکان تمام اقوام پنداشته شدند و این مساله راهکار تئوریک وتاریخی « ملت افغان » را ساخت و نا اصل ها باید درین هویت، تاریخ و فرهنگ استحاله می پذیرفتند.
امیر جرگه و لویه جرگه را برای دور زدن اراده سیاسی مردم رایج ساخت و اشتراک کنندگان جرگه های امیر هم بیشتر از قبایل پشتون هند برتانوی بودند. امیر به این نیرنگ حل وفصل تمام حیات سیاسی و ملی و صلح وجنگ را به این نهاد قبیله یی واگذار کرد، که از فرهنگ قبیله ای جامعه برادر پشتون بر می خاست و برایش حیثیت ملی داده شد و اکنون گرایش های فاشیستی آنرا به مظهر اراده ملت؟! بدل کرده اند. جرگه بازی به جای انتخابات و همه پرسی همگانی ( ریفراندم) به عنوان اصل منشا ومرجع قدرت و حل وفصل تمامی مسایل ملی به رسمیت شناخته شد، که تا کنون به گرده ای مردم تحمیل شده است. استفاده نامشروع ازجرگه های قبایلی دوران عصر حجر در حیات سیاسی وملی، دموکراسی، مدنیت گرایی، دگر اندیشی، آزاد اندیشی و احترام به اصل تساوی حقوق مردم و ضابطه های حقوق بشری را خشکاند و کشور را در منجلاب و باتلاق قبیله گرایی وقوم گرایی درگیر کرد، که سالهاست درین لجنزار گیر کرده است.
امیر که با به رسمیت شناختن خط مرزی دیورند، سرزمین اصلی پشتونها را به انگلیس گذاشت، در صدد برآمد تا اینسوی مرز را پشتونیزه کند و ترکیب اجتماعی نفوس را به نفع قوم خود تغییربدهد. از همین رو « نظامنامه ناقلین» را طرح واجرایی کرد. این پروژه در واقع انتقال پشتونهای هند را به مناطق غیر پشتون نشین در جغرافیه افغانستان مطمح نظر اساسی قرار داده بود. درتمام این نظام نامه کسی یک بسوه زمین به غیر پشتونی توزیع نکرد و حتی برای هزاره ها که جد امیر از قندهار تا وردک زمینهای آنان را به قبایل پشتون توزیع کرده بود، از نظام نامه ناقلین بی بهره ماندند.
در واقع همه نماد های ملی در زمان امیر تجدد گرا و نواندیش! قومی شدند و به این حساب یک استراتیژی مدون یک قومی سازی حاکمیت، سیاست، اقتصاد، فرهنگ، تاریخ، هویت و ارزشهای اجتماعی شکل گرفت، که گرایشهای فاشیستی در وجود خلیل زاد، کرزی، احمدزی، حکمتیار، اتمر وسایر مهره های تند رو وکند رو فاشیستی با پیشکش کردن برنامه « سقاوی دوم» دنبال تحقق آن اند. سیاست تداوم غنی و داد وفریاد برای قهرمان سازی، الگو برداری ونماد سازی از امان الله و استقلال! از همین استراتیژی بر میخیزد و آرمانهای نا تمام امان الله و اجرایی کردن آن توسط مغز متعفن قبیله یی، در واقع حذف غیر پشتونها از تمامی عرصه های حیات ملی وسیاسی در کشور را در برمیگیرد.
تحرک سیاسی برای صلح درون قبیله ای، استفاده و الگو برداری تیم فاشیستی غنی از امیر عبدالرحمن، امان الله خان، نادر خان وخلف شان نتنها اینکه مصرف انتخاباتی دارد، بلکه دقیقا برای اتحاد سیاسی و اجتماعی گروه های فاشیستی و تروریستی برای سرکوب غیر خودیها مد نظر است. شعار های اتحاد « لرها وبرها»، تحریک گرایش های قومی، تشدید نفاق اجتماعی و قومی و پنداندن رگه قبیله یی تنهابرای صلح میان قبیله یی و کودتای انتخاباتی نیست، بلکه اهداف فراتر ازان را تعقیب میکند و دعوای گرایشهای فاشیستی اینست که همه چیز درین کشور باید به یک جامعه تعلق داشته باشد. در حالیکه دیگران بودند که انگلیس را در دوجنگ شکست نظامی دادند و اما در عرصه سیاسی و نظام سازی شکست خوردند.
حاکمیت طراز فاشیستی غنی از کدام استقلال حرف میزند؟ کشور زیر اشغال و صرف صدها میلیون افغانی برای تجلیل از استقلال و قهرمان سازی امیری که فرار کرد ودر گوشه ای خزید و هزاران تن را به کشتن داد و سرانجام برای به دست آوردن عین المال! تسلیم شد؟! کشوری که حتی نیازمندیهای اولیه اش را نمیتواند برآورده کند، نمیتواند مستقل باشد. حاکمیت قومی احمدزی از کدام استقلال دم میزند، که قیمومیت صلح وجنگش به دست دیگران است و در پستو خانه های شیخ های خلیج فارس و پاکستان حل وفصل میشود. کشوری که در زیر پای بزرگترین سردمدار سرمایه داری و پادوهای منطقه یی آن لمیده است و توسط یک شبکه جاسوسی وابسته اداره ورهبری میشود، استقلالش جز در باور حلقه های مزدور و سر سپرده امریکایی، انگلیسی و پاکستانی، حقانیت ندارد ویاوه سرایی بیش نیست.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا