خبر و دیدگاه

خیمه شب بازی های مذاکرات با طالبان

 

 

 

این یادداشت را صادقانه نوشته ام امیدوارم حوصله مطالعه آنرا داشته باشید!

با براندازی سلطه طالبان ، تصور عمومی بر این بود که افغانستان مرحله بحرانی خود را پشت سر نهاده است دیگر شاهد بحران فراگیر تر هرگز نخواهد شد. این تصور زمانی قوت گرفت که هم خواست و اراده داخلی و هم خواست و اراده جهانی بسوی ایجاد ثبات و امنیت در کشور ما معطوف گردید کار ها شروع شد. 

تصویب قانون اساسی ، انجام سه دور انتخابات ریاست جمهوری و سه دور انتخابات پارلمانی، شکل گیری و ایجاد ساختار های سیاسی و نظامی، امنیتی و اقتصادی فاکتور های موثر بودند که خوش بینی عمومی را نسبت به عبور از دوران بحران به مرحله ثبات و سازندگی را پر رنگ می ساخت . به همین دلیل مردم نه تنها از نظام سیاسی نوپای همان وقت حمایت بی دریغ می نمودند ، بلکه تعدادی از مهاجرین که سالها ترک وطن نموده به وطن بازگشتند . بسیاری از افراد مسلح و وابسته به گروه های مختلف، از جنگ دست کشیدند، عده ای زیادی از سرمایه داران داخلی و خارجی جهت سرمایه گذاری در افغانستان اقدام نمودند. رنگ و رخ زندگی هر روز جلوه تازه تر و فروغ روشنتری بخود می گرفت . جوش و خروش و امیدواری های فزاینده و غیر قابل توصیف در سیمای مردم مشاهده می شد، وضعیت پس از سقوط طالبان به اندازه ای خوش بینانه و مثبت بود که شاید در چندین دهه اخیر بی سابقه بوده باشد. اما متاسفانه حالات موجود  کار را بجای رسانده که گویا همه اینها خواب دولت و نظام مستعجلی بیش نبوده است. 

حالا موجی از نا آرامی ها و نارضایتی ها دامنگیر ما گردیده و بخش های از سرزمین ما در دست مخالفین است بسیاری از مناطق کشور دوست داشتنی ما امنیت و ثبات نسبی خود را از دست داده میرود. روزانه ده ها هموطن ما جان های شیرین خود را از دست میدهند انتحار انفجار و ده ها جنایت دیگر مردم ما را با گذشت هر روز خورد و خمیر میسازد ناتوانی های مدیریتی و شرارت پیشگی دشمنان مردم افغانستان باعث گردیده تا، افکار عمومی در داخل و خارج ، خواست و اراده همگانی داخلی و بین المللی کاملا سیر معکوس بخود بگیرد . آنچه که اینک در کشور میگذرد ، هیچ نشانه و علامتی از موجودیت یک نظام سیاسی پایدار و حکومت مردمی حکایت نمی کند . مردم نه تنها امنیت جانی و مالی ندارند ، بلکه روز به روز در چنبره و کلافه سردرگم فساد اداری ، تشتت سیاسی ، فقر و بیکاری، نا امنی نا بسامانی اقتصادی بی هویتی فرهنگی ، مسخ شدن عقاید و باور ها در حال گم شدن و انحطاط می باشند . 
در شرایط کنونی دیگر کسی از آرمان ها و ایده های فردای روشن سخن نمی گوید ، شور و انگیزه ای برای فعالیت و تلاش باقی نمانده است ، امید ها و انتظارات برای فردا در روان مردم و چشم انداز جهانیان مرده است ، کشور جنگ زده افغانستان به مانند چاه ویل و ویرانه ای وحشتناک تبدیل گردیده است که استوار ساختن آن با سیاست های اعمال شده جاری و عملکرد های نادرست کنونی غیر ممکن می نماید .

 امروز حتی خود بازیگران و کارگردانان بین المللی و داخلی ، تصمیم گیرندگان قدرت به این موضوعات معترف اند که دوران گذار و یا مرحله عبور از بحران در افغانستان طی چندین سال گذشته به ناکامی انجامیده و اینک در شرایط اضطرار قرار دارند.

اگر این اعتراف را بشکافیم و مورد ارزیابی قرار دهیم ، در خواهیم یافت که افغانستان در عبور از بحران و رسیدن به ثبات دچار بحرانی عمیق تر شده است. این بحران می تواند برای کشور و منطقه بسیار خطرناک تلقی شود . زیرا ناکامی در تثبیت اوضاع و زدودن خشونت و سرکوب تروریسم به مخالفین صلح و نیروهای آتش افروز جرات داده است تا دولت افغانستان را نادیده گرفته حتی حاضر نشوند با آن مذاکره کنند غرور گروه طالبان زمانی به اوج خود رسید که ابر قدرت جهانی یعنی امریکا به پیشگاه طالبان زانو زد و گفت هرچه میخواهید امریکا در خدمت شماست امر کنید.  از سوی دیگر آنچه که مایه تشویش و نگرانی من است امریکایی‌ها و گروه طالبان صلح را  بین خود میخواهند نه برای مردم افغانستان صلح بدون حضور و نقش فعال مردم افغانستان هرگز صلح پایدار و دوامدار نخواهد بود صلح که مردم و دولت افغانستان نادیده گرفته شوند می‌تواند منجر به جنگ های خونین زیادتر داخلی شود. توافقنامه بدون سهم گرفتن دولت افغانستان و مردم افغانستان هرگز ارزش‌محور نبوده بلکه تصمیم غیر منطقی نا عاقبت اندیشانه است  که موجب خود کامه گی جسارت ، بی پروایی ، خشونت طلبی گروه طالبان را ازدیاد بخشیده بیشتر دست به نا امنی های بیشتر زده و آیینه منطقه و کشور را تاریک نمایند. از مذاکرات آقای خلیلزاد با طالبان بدون اشتراک دولت و مردم افغانستان امید و انتظار مردم و جهانیان از مبارزه صادقانه مقامات امریکایی با تروریسم قطع گردیده و همه این مسایل که امریکا میگفت ما بخاطر سرکوبی تروریزم به افغانستان آمده ایم همه و همه چون یک خیمه شب بازی دیگر چیزی بوده نمیتواند .

بدون تردید در آشوب و بحران جدید که در اثر مذاکرات نا عاقبت اندیشانه پشت در های بسته امریکا با طالبان عملی میگردد، بیش از همه توده های مردم افغانستان و کشور های منطقه صدمه خواهند دید . با همچو مذاکرات آتش معرکه پایان ناپذیر خواهد شد جان صدها انسان مظلوم و بی پناه را بکام خود فرو خواهد برد . انسان های بی شماری هم چون گذشتگان از نعمت رفاه ، آسایش ، ترقی ، صحت ، علم و  برای زمان طولانی و نامعلوم محروم خواهند گشت امیدوارم مسئولین دولت افغانستان این حقیقت را بدانند.

 

احمد سعیدی

احمد سعیدی نویسنده و تحلیلگر امور سیاسی افغانستان می باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا