قانون

مرثیه یی برای قانون !

دلم به حالت میسوزد
که درچنگال حلقۀ گـــرگان
اینگـونه اسیر وناتوانت ساخته اند.
ودربازارمکارۀ این روسپیان سیاسی
بند بند محتــوایت را
با دستبرد وقیحانه به گروگان گرفته اند
تاازادامۀ سلطۀ ننگین
بازهم برگـــردۀ ملت
آسیاب خون را جاری نگهدارند .
قانون !!
صلابت واقتدارت درتمثیل ارادۀ مردم
درپاسداری ازحق انسان
وصیانت ازجغرافیای عدالت
رکنی است عظیم وسرنوشت ساز
اما درحرمسرای فحاشی شب بازان ارگ
ودرخانۀ ملت، این تالار توحش غارتگران
آنجا که مقدسات ملی
به لجن زار روسپیان مافیائی
عرض وجود کرده است
به ابزاری تبدیلت کرده اند
که چون سنگ پری بررویت پا گذارند
وازگند مردابهای خود
بی هیچ دغدغه یی عبورکنند.

قصۀ روزگارت ،
خونبهای ملتی را درخود گــــره میزند
که هر دجال قدرت دزدانه درکمینت نشست
ودزدانه به حراجت گرفت.
گاه درحراج اشغال گــران
گاه ثروتی رایگان دراختیار دولت سالاران
وگاه دستاویزتحریف وخیانت
درحکم قاضی القضات آلوده دامان
که درتداوم سلطۀ یهودیان
درسرزمین خـــــــــراسان
مهرذلت برچسپ میـــزند.
قانون !!
دلم به حالت میسوزد .

جــون ۲۰۱۹
فرانکفورت