خبر و دیدگاه

تلاش های جدید صلح یا دور باطل نشست های دوحه

 

خلیل زاد دور جدید سفر به کشور های جهان و منطقه را آغاز کرده تا دور جدید و هفتم گفت و گو ها با طالبان را تا ده روز دیگر در دوحه یا جرمنی برگزار کند. از تبصره های رسانه ها معلوم می شود، وی قصد دارد که بن بست موجود در این نشست را بشکند تا از یک طرف فرصت جدول زمان بندی خروج نیرو های امریکایی و از سویی هم زمینهء نشست حکومت با طالبان را فراهم کند. هرچند خلیل زاد ومقام های امریکایی از پیشرفت گفت و گو ها با طالبان سخن می گویند و بن بست در مذاکرات با طالبان را رد می کنند؛ اما ناظران بین المللی نشست ششم دوحه را بی نتیجه خوانده و این نشان دهندهء بن بست در مذاکرات است. از همین رو می گویند که خلیل زاد از جرمنی و اروپا خواسته تا به صلح افغانستان کمک کنند. بر همین اساس گفته هایی وجود دارد که قرار است نشست بعدی خلیل زاد با طالبان بجای دوحه در جرمنی برگزار شود که از حمایت مالی قطر برخوردار خواهد بود. این که چگونه این بار جرمنی بحیث میزبان گفت و گو های صلح افغانستان شده، شاید به دلیل بی طرفی و پیشینۀ روابط خوب اش با مردم افغانستان باشد. بعید نیست که انتخاب آلمان بحیث میزبان دور ششم نشست بیرابطه به آن نباشد؛ زیرا نشست بن در سال ۲۰۰۱ منجر به تشکیل حکومت پس از سقوط طالبان در کابل شد که عدم حضور طالبان و حزب حکمتیار از جمله کاستی های مهم این نشست خوانده شده که سبب ادامهء جنگ شد و حال تلاش دارند تا همچو خلا بار دیگر بوجود نیاید.

گفتنی است که محور نوزدهمین دور نشست کشور های عضو شانگهای را موضوع صلح افغانستان تشکیل می داد و رهبران کشور های عضو این پیمان هر کدام به استقرار صلح در افغانستان تاکید کردند. رییس‌جمهور غنی، می‌گوید که بدون شکل‌گیری یک اجماع منطقه‌یی دربارۀ صلح، رسیدن به یک توافق با طالبان زمان‌گیر خواهد بود. به همین گونه مودی خواستار برگزاری کنفرانس جهانی برای مبارزه با هراس‌افگنی شد. وی در یک توییت گفت که با آقای غنی در بیشکیک ملاقات خوبی داشت که محور گفت وگو های شان را تقویت و تحکیم بیشتر  روابط دوستی میان هند و افغانستان تشکیل می داد و از تلاش همیشگی هندوستان  برای  حمایت صلح و رفاه مردم افغانستان سخن گفت. ولادیمیر پوتین، رییس‌جمهور روسیه در ان نشست گفت، مسکو با شماری از کشورها مشمول ایالات متحدۀ امریکا، در روند صلح افغانستان هم‌کاری می‌کند و امیدوار است که تلاش‌های صلح افغانستان به نتیجه برسد. وی افزود، امریکا در افغانستان با فشار روبه‌رو است و مسکو برای رسیده‌گی به بحران در این کشور با واشنگتن همکاری نزدیک دارد. همزمان با این، استخبارات روسیه،از فعالیت پنج‌هزار جنگ‌جوی خارجی زیرچتر گروه داعش در افغانستان ابراز نگرانی کرد. نگرانی‌هایی که امریکا نیز بر آن اذعان دارد. حسن روحانی در این نشست خواهان بسیج همگانی کشورهای منظقه و جهان برای صلح افغانستان شد و عمران خان نخست وزیر پاکستان از صلح به ملکیت مردم افغانستان اعلام پشتیبانی کرد. این در حالی است که مراکز و رهبران تروریستان در پاکستان موجود است. این که عمران خان چقدر توانسته این حرف های خود را مسؤولانه گفته و در داخل پاکستان در رابطه به از بین بردن کمپ های تروریستان و سرنوشت رهبران آنان به اجماع رسیده باشد، هنوز زود است که روی آن داوری کرد؛ زیرا افسار بازی های کلان استراتیژیک در پاکستان به دست نظامیان این کشور است و حرف نخست را آنان می زنند.

همچنان یک روز بعد از نشست بشکیک، رییس اجراییۀ افغانستان در پنجمین نشست تعامل و اعتماد سازی در آسیا (سیکا) در شهر دوشنبۀ تاجیکستان نیز بر همکاری‌ کشورهای منطقه و جهان در مبارزه با هراس‌افگنی تأکید کرد و گفت که هراس‌افگنان باید از دست یافتن به پناه‌گاه‌های امن و وسایل فعالیت‌های دهشت‌افگنانه محروم شوند. هرچند وی به کشور خاصی اشاره نکرد و اما مخاطبان خود را فهماند. دراین نشست رهبران و نماینده گان ۲۴ کشور حضور داشتند که از جمله پوتین رئیس جمهور روسیه، اردوغان رئیس جمهور ترکیه، ژی رئیس جمهور چین و روحانی رئیس جمهور ایران حضور داشتند که این نشان دهندۀ اهمیت این نشست می باشد. این رهبران در سخنرانی های شان به صلح و ثبات در افغانستان تاکید کردند و هر یک نگرانی های شان را در پیوند به تروریزم در منطقه ابراز نمودند.

همزمان با نشست عضو کشور های شانگهای در قرغزستان خانم الیس ویلز، معاون وزارت خارجۀ امریکا امور آسیای جنوبی و مرکزی با اشاره به این که خلیل زاد به پیشرفت هایی در روند صلح افغانستان دست یافته است، می گوید، ایالات متحده در حال بررسی برنامه اقتصادی پس از توافق صلح با طالبان در افغانستان است. وی در حالی برای صلح افغانستان ابراز امیدواری کرده که جنرال فرانک مکینزی که قرار است، به زودی کارش را بحیث فرماندۀ مرکزی ارتش امریکا آغاز کند، هشدار داده‌است که داعش می‌خواهد از افغانستان بر ایالات متحده حمله کند. وی این سخنان را یک سفر هشت روزه در قطر، عراق و عربستان سعودی، بیان کرده‌است. در همین حال نهاد اقتصاد و صلح در امریکا با پخش گزارش سالانه این نهاد درباره صلح در جهان افغانستان را ناامن ترین کشور در جهان خوانده و گفته که میزان اعتماد مردم به نیروهای امنیتی افغانستان در مقایسه با پنج سال گذشته رو به کاهش بوده است.

این در حالی است که هنوز دشواری های زیادی بر سر راۀ صلح افغانستان قرار دارد.  چنانکه خلیل زاد می گوید، در پیوند به صلح افغانستان اجماع بین المللی بوجود آمده و تلاش ها برای ایجاد اجماع منطقه یی ادامه دارد. آقای غنی هم اجماع منطقه یی را مهم خوانده و در نشست بشکیک گفت، بدون اجماع منطقه یی رسیدن صلح در افغانستان زمانگیر است. خلیل زاد با توجه به اهمیت اجماع منطقه یی در دور جدید سفر خود تا کنون دوبار به اسلام آباد و کابل سفر کرده و برای ایجاد اجماع منطقه یی با مقام ها در اسلام آباد و کابل گفت و گو کرده است. گفتنی است که پیش از این آقایان غنی و عمران خان در حاشیهء نشست مکه گفت و گو های مفصلی انجام دادند که حاکی از چرخش سیاست های راهبردی اسلام آباد در رابطه به کابل می باشد. در این نشست عمران خان از ایجاد نظر واحد میان حکومت ملکی و نظامی آن کشور خبر داده و قرار است، در آیندۀ نزدیک هیأت همه جانبه آقای غنی را در سفر به اسلام آباد همراهی کند تا در نشست اسلام آباد روی مسایل مختلف بحث و تصمیم های جدید اتخاذ شود. در این میان آنچه مایهء نگرانی است، وعده خلافی های پاکستان است و حال دیده شود که این چرخش واقعی است و یا خیر. در همین حال خلیل زاد نقش پاکستان را در صلح افغانستان تعیین کننده خوانده و حتا بهبود روابط کابل و اسلام آباد را کلید صلح خوانده است و از همین رو رفت و برگشت هایش میان کابل و اسلام آباد افزایش یافته است تا گرۀ کور روابط میان کابل و اسلام آباد را بگشاید. معلوم می شود که خلیل زاد نیز بدین باور شده که قطع حمایت اسلام آباد از طالبان بر تصمیم های طالبان و سرنوشت جنگ تاثیر فیصله کن دارد. هرچند خلیل زاد در مورد اجماع ملی در داخل چیزی نگفت و اما حالا که دولت در این حصه ناکام شده و از تلاش ها و دید و بازدید های او با رهبران حکومت و سیاستگران افغانستان و شخصیت های ملی فهمیده می شود که او می کوشد تا در سطح داخل هم اجماع را بوجود آورد تا فرصت برای تشکیل یک هیأت مذاکره کننده متشکل از افراد دولتی و سیاستگران نیز بوجود آید.

بی میلی حکومت در پیوند به تلاش های خلیل زاد و نشست دوحه به حاشیه راندن آن از نشست های دوحه و بی میلی امریکایی ها به کابل است. این بی میلی امریکا کابل را نگران کرده است که گویا امریکا با طالبان در صدد معامله است. هرچند خلیل زاد به گونۀ آشکار از تشکیل حکومت موقت سخن نگفته است، اما چنین احتمالی را رد هم نکرده است و در ضمن طرف های بین المللی و کشور های منطقه هم بر آن نظر منفی ندارند. نگرانی ها حکومت افغانستان در پیوند به گفت و گو های دوحه در همین موضوع  ریشه دارد. هرچند رئیس جمهور غنی در این اواخر در نشستی در ارگ با شماری سیاستگران از کاهش اختلاف های کابل و واشنگتن در پیوند به صلح سخن گفت؛ اما باز هم کابل نگران است که مبادا امریکا در غیاب کابل مانند گذشته به گونه یی وارد معامله با پاکستان شود. اظهارات حمدالله محب مشاور امنیت ملی کشور در امریکا مبنی بر مداخۀ خلیل زاد و بهره برداری هایش از صلح افغانستان به سود وی که با واکنش تند امریکایی ها رو به رو شد، ناشی از نگرانی های کابل بود.

در این میان بزرگ نمایی طالبان و کوچک نمایی داعش مایهء نگرانی کابل و کشور های منطقه بویژه روسیه است. سفر ملابرادر به دعوت مقام های چینی به این کشور و سفر دیگرش به جرمنی نشان دهندهء آشکار این ادعا است و قراراست که در مورد صلح افغانستان نشستی در ناروی انجام شود و اما طالبان به دلیل حضور امرالله صالح و سلام رحیمی این نشت را تحریم کرده اند. از سویی هم چینایی ها خواهان میزبانی نشست صلح افغانستان شده اند و سفیر چین در کابل با حمدالله محب نیز این موضوع را در میان گذاشت؛ اما شماری ها به دلیل نزدیکی چین با پاکستان نشست چین را موثر نمی دانند. چین که در این اواخر علاقمند به صلح افغانستان شده، در پیوند به فعالیت های داعش در منطقه بویژه در افغانستان نگران است. از سویی هم با موجی از مخالفت های ایغور ها قرار دارد و با ایجاد کمپ های اجباری برای آنها تحت انتقاد شدید جهانیان قرار دارد. نگرانی های چینایی ها زمانی افزایش یافته که مقام های امریکایی می گویند، صلح با طالبان معنای پایان جنگ افغانستان را ندارد. این اظهارات گمانه زنی هایی را دامن زده که گویا داعش پروژهء آینده برای ادامه جنگ امریکا برای پیشگیری از برتری جویی های اقتصادی روسیه و چین است. حکومت افغانستان نیز از ناحیهء فعالیت داعش نگران است و بدین باور است که افسار طالب و داعش بدست نظامیان پاکستان می باشد و کابل کنارآمدن با اسلام آباد را پایان جنگ در افغانستان می خواند. مردم افغانستان بدین باور اندکه با بسته شدن لانه های تروریستی در پاکستان و برچیده شدن گلیم شورا های پشاور و کویته و کراچی و غیره زمینهء فعالیت تمام گروه های تروریستی به شمول داعش را در افغانستان از بین می رود؛ زیرا داعش شاخه یی از شبکهء حقانی شناخته شده که با سایر شبکهء داعش همکار است. پاکستان حبههء عقبی تروریستان است و بسته شدن لانه های تروریستی در این کشور ضربهء کشنده بر داعش نیز می باشد؛ اما با تاسف که امریکا این موصوع را تا کنون دست کم گرفته و این سبب شده که از سوی روسیه متهم به حمایت از داعش شود. تلاش های جدید کابل برای بهبود مناسبات با اسلام آباد این گمانه زنی ها را تقویت کرده که کابل کلید صلح را در دست اسلام آباد و طالبان را ابزاری در دست نظامیان پاکستان می داند.

از این رو آقای غنی تلاش های مستقل را به راه افگنده تا در حاشیهء تلاش های خلیل زاد از طریق توافق با اسلام آباد راهء جدید را برای صلح باز کند؛ زیرا طالبان وابسته به نظامیان پاکستان است و در واقع بلندگوی آنان در نشست های دوحه با امریکایی ها اند. از این رو کابل ساده ترین راهء رسیدن به صلح را کنار آمدن با پاکستان و ترغیب این کشور برای تجدید سیاست های راهبردی اش در افغانستان تلقی می کند. دلیل شکست گفت و گو های کابل و اسلام آباد ۱۹ مرتبه در زمان آقای کرزی و چند مرتبه هم در زمان حکومت آقای غنی دلیل آشکار تغییر ناپذیری استراتیژی پاکستان در پیوند به افغانستان بوده است. از این رو کابل در صدد ترغیب اسلام آباد برای تغییر سیاست های راهبردی اش در مورد افغانستان و حتا رفع نگرانی های اسلام آباد در رابطه به هند می باشد. دلیل این روبکرد کابل آشکار است؛ زیرا تروریزم ابزار بهره برداری های راهبردی کشور های منطقه و جهان است که افغانستان را به میدان جنگ نیابتی و رقابت کشور های منطقه و جهان بدل کرده است. هرچند طالبان ادعای امارت اسلامی دارند و در ظاهر به آن تاکید دارند؛ اما این خواست طالبان زیر پوشش ایده ئولوژی ریشهء استخباراتی دارد که با توجه به احساسات دینی و مذهبی در افغانستان و منطقه از سوی نظامیان پاکستان به خورد طالبان داده شده است. در این بازی سیاستگران داخلی که هر کدام به نحوی وابسته به کشور های خارجی اند و به نحوی خود را در این بازی در رکاب کشور های خارجی تلقی می دارند که این نه تنها سبب پیچیده شدن جنگ شده؛ بلکه مبارزه با تروریزم را نیز به چالش کشیده، براجماع داخلی صدمه  وارد کرده است و هم مواضع متضاد و متناقض را در برابر مبارزه با تروریزم بوجود آورده است. این سبب شده تا هر گونه موضع گیری از سوی هر سیاستگری در داخل و تصمیم گیری کشور های بیرونی، این گمانه زنی ها را بوجود آورد که در آخرین تحلیل مردم افغانستان قربانی این بازی اند. حال این پرسش مطرح می شود که مردم چه باید کنند تا بدور از نفوذ و سیاست های زمامداران و سیاستگران راهی را به سوی نجات خود نقب بزنند، امری که خیلی دشوار است و هرچند در حرف خیلی ساده است و اما با توجه به پبچیده گی جنگ رسیدن به آن در عمل دشوار به نظر می رسد. از این رو پیمودن دراز راه  صلح افغانستان دشوارتر از آن است که نتیجهء زودهنگام آن را در نشست های شتاب آلود دوحه و جا های دیگر جست و جو کرد. این زمانی ممکن است که نخست از همه اجماع ملی در داخل بوجود آید تا در بستر اجماع منطقه یی و جهانی منافع متضاد کشور های منطقه و جهان به منافع متوازن و عادلانۀ آنان در افغانستان بدل شود و تا در فضای بده و بستان سیاسی پیمودن کورهء راهء صلح ممکن شود. دیده شود که این بار تلاش های خلیل زاد چه دستاورد های جدید را در پی خواهد داشت. یا اینکه احتمال دارد، باز شدن باب تازهء مذاکرات میان کابل و اسلام آباد نقشهء راهء جدید صلح را بوجود خواهد آورد که منجر به شکستن بن بست و اشتراک حکومت در نشست های آیندۀ با امریکایی ها و طالبان نیز خواهد شد. بعید نیست که اختلاف میان کابل و واشنگتن در پیوند به پروسهء صلح سبب شده که کابل با توجه به نزدیکی پاکستان با گروه های تروریستی تلاش دارد تا باب تازهء صلح با اسلام آباد را موازی با تلاش های خلیل زاد بگشاید. از این که کابل از ایجاد اجماع ملی  در داخل کوتاه آمده و حکومت افغانستان فکر می کند که خلیل زاد با امتیاز قایل شدن به طالبان این حکومت را به حاشیه رانده است و از این رو نگران است که گویا امریکا در صدد معامله با طالبان در تبانی با پاکستان است. اظهارات در این اوخر که خواهان همکاری امریکا پس از توافق صلح شده اند، نیز مایۀ نگرانی خوانده شده است. از این رو آقای غنی یک گام پیش نهاده تا با ترغیب اسلام آباد باب جدیدی را برای صلح بگشاید. این در حالی است که پاکستان هم در پیوند به سیاست های امریکا نسبت به این کشور چندان خوش بین نیست و شاید کابل با توجه به این موضوع در صدد نزدیکی با اسلام آباد شده است.

در این میان گمانه زنی هایی وجود دارد که معادله بندی های بالا را در پیوند به صلح زیر پوشش برده و باور های دیگری را در پیوند به صلح در افکار شماری از آگاهان می دهد. آنانی که در پیوند به سیاست های امریکا در منطقه به دیدهء شک می نگرند و مدعی اند که امریکا به بهای گزاف و تحمل خسارات هنگفت مالی بیشتر از ۸۴۰ میلیارد دالر و از دست دادن بیشتر از ۲۵۰۰ سرباز وارد افغانستان شده است. بنابراین هرگز تمایل برای خروج نیروهایش از افغانستان ندارد؛ زیرا که هدف امریکا پیش گیری از برتری جویی های اقتصادی چین و امتیاز طلبی های نظامی روسیه است. بنا بر این امریکا بصورت قطع می خواهد، از طریق افغانستان تروریستان را وارد کشور های آسیای میانه و ایالت سینکیانگ در ترکستان شرقی نماید تا با درگیر کردن کشور های یادشده در جنگ با تروریزم فرصت های پیشرفت و توسعهء اقتصادی را از آنان بگیرد. امریکا اکنون درگیر شدید ترین و بی پیشینه ترین جنگ تجارتی با چین است و نسبت به فروش راکت های ۴۰۰ s – روسیه به ایران و ترکیه که چتر دفاعی امریکا را به خطر رو به رو کرده، خیلی نگران است. امریکا با تقویت کردهای سوریه و عراق اختلافات شدیدی با ترکیه پیدا کرده است. ترکیه در شمال سوریه خواهان نفوذ تا سی کیلومتر در داخل سوریه برای ایجاد منطقه امن است تا از نفوذ کردها و به وجود امدن یک سیستم خود مختار در کردستان پیش گیری کند؛ اما امریکا تا کنون اجازۀ پنج کیلومتر را برای ترکیه داده است. از سویی هم امریکا در پی حمله زمینی و هوایی ترکیه بر مواضع کردها در شمال عراق، به اعزام قوت های نظامی بیشتربه منطقه دست زده است که ترکیه با آن مخالف است. امریکا ترکیه را تهدید کرده که در صورت خرید راکت های اس –  ۴۰۰ از روسیه از تحویلی طیاره های اف – ۳۵ به ترکیه امتناع می ورزد. اردوغان گفته است که خرید راکت های روسی هیچگاهی خطری را متوجۀ سیستم دفاع موشکی امریکا و ناتو نخواهد ساخت؛ اما امریکا مدعی است که ورود این موشک ها به ترکیه سبب تقویت سیستم دفاع موشکی روسیه و ترکیه می شود.

از سویی هم چین که اکنون دومین اقتصاد جهان است و قرار است تا پانزده سال بعد جایگاهء نخستین اقتصاد جهان را احراز کند. آگاهان با اشاره به اهداف راهبردی امریکا برضد چین و روسیه، نگرانی های هردو کشور را در رابطه به گروه داعش موجه پنداشته و دلیل سخت گیری های حکومت چین بر ایغور ها و گسترش نفوذ روسیه به قلمرو های سنتی امریکا را دلیل نگرانی های هردو کشور می خوانند. این در حالی است که طالبان نخستین شرط پیشرفت مذاکرات با امریکا را تعیین جدول زمانی خروج نیرو های امریکایی از افغانستان مطرح کرده اند. عده یی با توجه به وابستگی های شدید طالبان به پاکستان، روسیه و ایران مدعی اند که این خواست طالبان در واقع خواست کشور های یاد شده است تا با خروج نیرو های امریکایی از افغانستان خاطر جمع شوند. در حالی که امریکا خواهان حضور خود پس از توافق صلح است و بعید است که به نشان دادن چراغ سبز از سوی طالبان به امریکا باورمند بود. از نظر کشور های یادشده حضور امریکا در منطقه فرصت تقویت فعالیت گروهء داعش را میسر می سازد. هرچند اظهارات اخیر پوتین مبنی بر خوش بینی هایش برای همکاری با امریکا جهت حل موضوع افغانستان حکایت از موجودیت فضای اعتماد میان دو کشور دارد؛ اما زود است که به این سخنان سیاسی پوتین خوش بین بود و نشست مشترک روسیه، چین و امریکا را فال نیک گرفت. آگاهان این نشست ها را به دیدهء شک نگریسته و از آن بجای فرصت برای حل بحران های اقتصادی و کاهش تنش در منطقه و بالاخره کمک به صلح افغانستان، برعکس از آن به عنوان چانه زنی ها بر سر رسیدن به اهداف کلان راهبردی شان در سطح منطقه و جهان یادآور شده اند. بنابراین تا زمانی که مشکلات بینابینی کشور های قدرتمند جهان و کشور های منطقه بویژه تنش میان امریکا با چین و روسیه از یک سو و از سویی هم میان هند و پاکستان حل نشود، هرگز ممکن نیست تا معضل افغانستان حل شود. دست ندادن مودی با عمران خان در نشست قزاقستان از آن پرده برداشت. مودی پاکستان را حامی تروریزم می داند. این در حالی است که هر دو کشور متهم به جنگ نیابتی در افغانستان اند؛ از همین رو است که معضل افغانستان گرهء ناگسستنی با سیاست های استراتیژیک کشور های جهان و کشور های منطقه دارد. از این رو است که شماری تلاش های صلح خلیل زاد را دور باطل تفسیر کرده اند.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا