شعر

دو رخ و چار نگاه…

دزد ها مشوره دارند که شب نزدیک است
امشب از سایر شبها، سیه و تاریک است

هرکسی را که زظلمی، تو بسازی آگاه
پاسخش، باشد و اما و چرا و لیک است

چه سپهدار، چه عسکر، چه وزیر و چه رییس
گاه پشتون و گهی، قصهء او تاجیک است

فیر در گوش مقیمان شب و کوچهء فقر
جای آهنگ خوش و زمزمه و موزیک است

دامنِ بزرگری، با دو رخ و چار نگاه
پر ز گندم و جوِ ، تفرقه و تفکیک است

نه حکومت، نه سپاهی، نه کشیک و گزمه
حافظ این همه کس، دزد و شبِ تاریک است

 

۶ / ۳ / ۱۳۹۸ خورشیدی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا