دین اسلام یک أصول دارد و آن عبارت از توحید است. توحید یعنی خدا یکی است، انسان یک انسان است، جهان هستی یک است، و علم یکی است. مرجع همه چیز خدا ست و به خدا بر می گردد انا الیه راجعون. هیچ چیز از هم جدا نیست. همه نظام خلقت با هم یک بافت دارد. همان DNA که در نباتات است در وجود انسان و حیوان است. هیچ چیز به باطل خلق نشده است. همه مخلوقات، نباتات، حیوانات، حشرات، همه و همه در خدمت همدیگر اند. انسان جز همین خلقت است و خلقت جز انسان است. بدین ترتیب انسان یک موجود طبیعی است. به اساس توحید قانون خدا و قانون طبیعت هر دو یکی است. دو قانون نیست و فقط یک قانون خلقت است.
انسان آزاد خلق شده است. دین تحمیل نمیشود. حضرات بزرگوار اسلام حضرت علی ( رض) و حضرت عمر ( رض) گفته اند که خدا انسان را آزاد آفریده شما به کدام حق ایشان را برده می سأزید. انسان یک موجود خود مختار است. اگر به خطا می رود به زیان خود رفته است و اگر به راه راست رفته است به سود خود اوست. هیچ کس مسول گناه کسی دیگر نیست.
ستون دین عبادت خداست. هر کار نیک که انسان انجام میدهد عبادت کرده است. یک لبخند عبادت است. انسان موجود با کرامت است و این کرامت در اخلاق او نهفته است.
بنیاد دین علم است. هر چیز درین دنیا أحاطه علمی دارد. آموختن علم برای مرد و زن فرض است. انسان باید همه چیز را از عینک علم بیبیند.
زنان و مردان از نگاه مدنی با هم مساوی هستند. هیچ مردی بر زنی و هیچ زنی بر مردی برتری ندارد مگر تقوی و بعد دانش. زنان عین حقوق مدنی را دارند که مردان دارند.
محور اساسی دین عشق و محبت نه تنها به انسان بلکه همه خلقت است. برادری و خواهری در دین دو نوع است. یکی در دین و دوم در خلقت. همه مخلوقات خداست و تنها آنانیکه توحید را دانسته اند و کار های نیک میکنند به خدا نزدیک هستند. قضاوت ایمان مردم به دست خداست نه مردم. هیچ کس حق ندارد کسی را به کفر و گناه محکوم کند مگر به شرط مراتب قانونی. آزادی انسان در تفکر اوست. عقل جوهر انسانیت است. هیچ کس حق ندارد تا آزادی بیان و کلام یک شخص را بگیرد. اسلام دین اخلاق و قانون و مدنیت است. تنها قانون بالای یک شخص در صورت ارتکاب جرم تصمیم میگیرد. مردم حق تجاوز ، توهین و تحقیر یک شخص را ندارند. اسلام دین عدالت است و عدالت یعنی توازن. در همه امور باید با توازن و تعادل بود. ازدواج حق قانونی و مدنی هر انسان است. هیچ کس حق ندارد تا دختر باکره و زن بیوه را بدون اجازه اش در نکاح کسی داخل کند. نکاح صغیر غیر قانونی است. نکاح سنت است و آموختن علم فرض است. هر مسلمان دختر و پسر در خور توان خود باید بیاموزند. بیسوادی ، نادانی و متکی به دیگران بی غیرتی است. طلاق در اسلام فرض است. زن و مرد حق دارند تا نکاح شان را فسخ کنند در صورتیکه زندگی شان به پیش نه می رود. گناه در اسلام یکی به خود است و دیگر آن به مردم . گناه به مردم جزای آن سنگین است. پیش خدا ایمان محور اساسی انسانیت است و خداوند همه را ایمان نصیب کند.
