خبر و دیدگاه

یک تیر و چند فاخته

( اقدام غیر مترقبه و مرموز اشرف غنى )
اشرف غنى در یک اقدام بى پیشینه دو تن از وفادارانش را بدون ارائه دلیل از وزارتهاى دفاع و داخله برکنار و دو تن از منتقدانش را بجاى آنها مقرر نمود. این تصمیم از سوى بسیارى بعلت ضد طالب و مخالف پاکستان بودن، امرالله صالح و اسدالله خالد، استقبال گردید.
اما قبل از همه باید دید که انگیزه غنى از برکنارى بهرامى و برمک و نیت و غرضش از تقرر امرالله و اسدالله چیست ؟
جریان پُر شتاب مذاکرات خلیلزاد و شمارش معکوس انتخابات، نه تنها اوضاع سیاسى کشور را در محراق توجه جریانات سیاسى داخل، کشور هاى منطقه و قدرتهاى جهانى قرار داده، بلکه تحرکات سیاسى، نظامى، استخباراتى و ادارى را نیز در مقیاس کشور، سرعت بخشیده.
برخى از تحلیلگران اقدام اخیر ارگ را واکنش منفى بر ضد تکروى و انحصار طلبى امریکا و نماینده اش خلیلزاد در روند مذاکره با طالبان و پاسخى به برخورد توهین آمیز، نسبت به هیئت ارگ در ابوظبى تلقى نموده، چنین استدلال مى کنند که غنى با رویکار آوردن دو چهره ضد طالب و پاکستان در پى سبوتاژ و تخریب جریان مذاکرات است. کما اینکه همزمان با شروع گفتگو هاى نماینده گان امریکا و طالبان، میزان عملیات هاى شبانه و حملات هوایى از سوى دولت بر ضد طالبان با پیمانه کم سابقه ى تشدید یافته و همچنان ادامه دارد. اما این گونه داورى ناشى از خوشباورى سطحى نگرانه و قضاوت بر اساس ظاهر تحولات است.
عده ى دیگر چنین اعتقاد دارند که خلیلزاد و غنى در یک بازى دوگانه ( بچه خوب و بچه بد ) بمثابه دو تیغ قیچى، مزورانه سعى دارند تا زمینه را براى اغفال و کشاندن طالبان به گفتگو و نهایتاً به تفاهم مساعد سازند و هیج اختلاف نظرى میان شان در کار نیست. این دسته از تحلیلگران چنین مى پندارند که اعلان خروج ۵٠ درصدى سربازان امریکایى بخواست طالبان و موافقت دولت افغانستان صورت گرفته. اگر ارگ مخالفتى با مساعى خلیلزاد مى داشت، انس حقانى را با هفت تن از زندانیان بلند پایه طالبان که در اختیار ارگ بود، رها نمى نمود. ضمناً غنى با امتیاز دهى و استخدام دو چهره مخالفِ گفتگو با طالبان، با این اقدامش، زهر آنها را خنثى نموده، نه تنها با پالیسى ارک همگام و همنوا نموده بلکه در آینده نزدیک اقدامات عملى تفاهمات را بالوسیله همین آقایان زمینه سازى و تطبیق خواهد نمود. این تحلیل و ارزیابى نیز چندان مؤجه نمى نماید و عمدتاً بر پایه بدبینى و تئورى توطئه استوار است.
بعضى دیگر توپ را در میدان انتخابات انداخته، باور دارند که تقرر ایندو، ربطى به مذاکره با طالبان نداشته بلکه بخشى از بازى انتخاباتى است. طوریکه غنى با حذف دو مهره کلیدى اتمر که عنقریب استانکزى نیز به آنها خواهد پیوست، و گزینش دو شخص مطرح از اردوگاه جمعیت و شوراى حراست، نه تنها سوء ظن و بدگمانى معامله گرى هاى پنهانى را در فضاى مخدوش اپوزیسیون تزریق نموده بلکه بر گسترده کردن دامنه ائتلاف خود نیز افزوده است.
فراموش نکنیم که غنى با ظاهر عوامفریب و ساده لوحش، از پیروان واقعى ماکیاول در افغانستان است که قواعد بازى هاى سیاسى را خوب مى داند. ائتلاف ها و اختلافهایش، تهاجم ها و انعطاف هایش، معامله ها و مقابله هایش، در این مدت نشان داده، هر گاه مصالحش اقتضاء نماید، بدون ملاحظه و مدارا و همچون شیر درنده بر حریفش غُریده و تاخته است.  و هنگامى هم که منافعش ایجاب کرده، از بدقولى و عقبگرد روباه صفتانه شرم و اباء نداشته. او همه سیه کارى ها و عهد شکنى هایش را با چهره حق بجانب، دلسوزانه و در راستاى منافع علیاى کشور توجیه مى نماید.
و اما اینکه چرا این دو رئیس اسبق امنیت ملى، بویژه امرالله صالح با آنهمه درایت و تجربه ى که هوادارانش بر مى شمرند و با اینهمه اعتراض و انتقاد از ارگ، براى کرسى سه ماهه، آنهم در چنین اوضاع ملتهب و بحرانى ایکه امکان کار مثبت و سازنده ى هم میسر نیست، به چنین معامله ى دست یازیده و تن داده و خود را بطور آسان و ارزان در اختیار غنى قرار داده تا در مسیر اهداف خودش هزینه نماید و مضافاً خود را از قرار گرفتن در تکت هاى انتخاباتى و بازى هاى آینده محروم نموده، منظور و هدفش چیست ؟
مطئمناً اینها نیز بى گدار به آب نزده و نسنجیده به ارگ نپیوسته اند. نخست اینکه چنین اقدامى یک شبه صورت نگرفته و مسلماً ثمره انتقادات و اعتراضات رسانه ى نبوده بلکه نتیجه رفت و آمد هاى مکرر و گفتگو هاى متواتر شبانه و محرمانه در ارگ بوده است.
 با تشتت و افتراقى که در جبهه ى سیاسى اپوزیسیون به نظر مى رسد و با عنایت و اشراف صالح از بازى ها و برنامه هاى حساب شده و سازمان یافته بیرونى حول محور قضایاى حال و آینده افغانستان، احتمالاً این دو رئیس پیشین امنیت نه تنها آینده روشنى براى مخالفان در دورنماى ساختار قدرت نمى بینند بلکه جایگاهى براى خود شان نیز در آن میانه تصور نمى کنند. از سوى دیگر هم قرائن نشان مى دهد که اگر عوامل متعددِ مذاکرات صلح، انتخابات، حکومت مؤقت، رفتن امریکا و آمدن طالب، دست بدست هم داده، سرنوشتى را در آینده نزدیک براى افغانستان و مردمش رقم زند و شکل دهد، به گمان اغلب که تداوم نظام فعلى با کمى تغیرات خواهد بود. بناً از همین حالا با زیرکى و وقت شناسى وارد بازى قدرت شده تا در آینده نیز موقعیت سیاسى شانرا تضمین نموده، محفوظ نگهدارند.
اینکه برخى خوشباورانه انتظارند که با ورود دو بازیکن مجرب در میدان سکتور امنیتى، اوضاع یک شبه و بگونه ى معجزه آسایى بهبود خواهد یافت. غیر واقعبینانه است. زیرا علیرغم دانش، اندوخته و تجربه کارى و مسلکى اینها، نه اسدالله خالد در سکتور دفاعى تجربه ى دارد و نه هم امرالله صالح در استقامت کارى وزارت داخله، سابقه و پیشینه ى دارد. این سخن مرا کسانى درک مى کنند که در خصوص کم و کیف کارى این سه شاخه سکتور امنیتى آگاه اند.که اگر سه بخش مجزا با مقتضیات خاص خود نبود، نیازى به تشکیل سه ارگان و اداره کلیدى با هزینه گزاف در چوکات دولت نمى بود.
مزیدى بر آن، فراموش نکنیم که میزان ناامنى ها در دوران تصدى هر دوى اینها در اداره امنیت، بهتر از امروز نبود. کما اینکه آقاى خالد با آنهمه پرسونل و امکانات پیشرفته، حتى نتوانست امنیت فزیکى خودش را تأمین نماید و قربانى سوء قصد سنگینى شد که او را پنج سال از ساختار قدرت دور نمود. ضمناً اگر قرار باشد تفاهمى با طالب صورت گیرد. در آنصورت اوضاع نه با شهکار اینها بلکه بطور طبیعى بهبود خواهد یافت.
بطور خاص اگر داورى کنم، اسدالله خالد فاقد دانش و تجربه مسلکى در بخش نظامى و امنیتى بوده و رشد وى در این سالهاى مرهون وابستگى او به استاد سیاف و ارتباطاتش با آقاى کرزى بوده که بقا و دوام چندانى در وزارت دفاع نخواهد داشت. و اما امرالله صالح از آگاهى و اندوخته قابل ملاحظه ى در زمینه سیاست و استخبارات، توأم با حمایت و محبوبیت خوبى در سطح داخل و خارج از افغانستان برخوردار است که اگر این بار نیز عاملى باعث استعفاى زود هنگامش نشود، در حکومت آینده از چهره هاى محورى و کلیدى خواهد بود.
 افزون بر همه، واقعیت تلخ اما آشکار آنست که اگر امریکا اراده نموده باشد که با طالب تفاهم نماید و با آوردن آنها در ساختار قدرت، دردسر خود را از این ناحیه مرفوع نماید. احدى را یاراى مخالفت و سبوتاژ پروسه ى آن نخواهد بود. نه مقامات پاکستانى را و نه هم ارگ و چهره هاى ظاهراً ضد طالب را که همه به نحوى مرتبط با آن اند. و نباید با گفتن حلوا دهن خود را شیرین نمود.
رویهمرفته فاکتور زمان و انکشاف اوضاع است که صحت و سقم پیش بینى هاى فوق را معین و مشخص خواهد نمود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا