خبر و دیدگاه

چالش رد حدیث

در سال ٢٠١٣ بود که در باره جدال مذهبیون و قرانیون مطلب را به نشر رساندم و آنانیکه بدون چون و چرا یک حدیث را قبول میکنند و آنانی  که تنها تکیه به قرآن میکنند و حدیث را نادیده می گیرند.
جناب قاضی صاحب محمد عمر مهربان که از دوستان خوب من هستند در نوشته ای اخیر من زیر عنوان “حجرالاسود” انتقاد کردند که با عقل سازگار نیست که سنگ آسمانی در اثر گناه سیاه شده باشد  و نوشتند که از من این توقع را نداشتند همچو چیزی بنویسم.
بسیار مسایل دنیایی است که نه با عقل سازگار است و نه ما قادر به ثبوت آن هستیم. چطور ثبوت می کنید که قرآن را یک شخص امی که نه سواد خواندن داشت و نه نوشتن ، نوشته باشد ؟ .آیا خود موجودیت قرآن که یک شخص که کتابت را نیاموخته با عقل سازگار است؟  عبدالکریم سروش می گوید که رویا بوده .! ای والله به این استدلال که سی جز قرآن را با مسایل و با آیات محکم و متشابه کسی به رویا بیند و یا داستان های هزار سال پیش از نزول قرآن را مانند اصحاب کهف و سقوط روم را به رویا بیند. و آیات را به رویا بیند که مطابقت کامل با ساینس امروزی دارد. ازینکه کرده مضحک نه می توان استدلال کرد.  این سخنان را کسانی می گویند که  حکمت وحی را ندانسته اند. و قدرت فهم آنرا ندارند و در قدرت خداوند شک دارند.  و فکر  میکنند با شعر مولانا و فلسفه میتوان قرآن را فهمید و یا استدلال کرد.
اول باید شما عزیزان بدانید که علم دین با ساینس و فلسفه ثابت نمیشود . علم به خاطر که نظر به نص قرآن ، علم انسان قلیل  است.
موقف فکری من چنان است که نه حدیث را کورکورانه قبول میکنم و نه سخن  علما را. اما حدیث را رد هم نه می کنم.
اول حدیث : احادیث یک صد و پنجاه سال بعد از رحلت گردآوری شده است و از نگاه علم تحقیق امکان ندارد که در آن اشتباه نباشد . چون حدیث کار انسان است و انسان خالی از سهو و اشتباه نیست. مخصوصا که پای راوی در میان است
بیبینید چون حدیث کار انسان است پس باید دقت کرد و ثبوت کرد که غلط است . در غیر آن باید قبول کرد. قرآن چند پند بزرگ به ما داده است اول اینکه گفته است تعقل کنید و تفکر کنید. دوم به ما گفته است که به ظن و گمان زندگی نکنید مگر به یقین. حالا بعضی احادیث شاید سوْال بر انگیز باشد و باید ما یقین حاصل کنیم که درست است. سوم قرآن گفته است که الهی علم من را بیفزای. یعنی ما همه چیز را با دید علم بیبینیم نه اینکه کورکورانه قبول کنیم. چهارم قرآن می گوید که انسان به کوشش خودش به جایی می رسد. پس ما کوشش کنیم تا حقیقت را بدانیم. پنجم قرآن به ما علم تحقیق را آموخت ، یعنی
عین الیقین
علم الیقین
حق الیقین
یعنی با مشاهدات علمی و از طریق علم ما باید به یقین برسیم.
سخنان علما و بزرکان :
علما و بزرکان انسان بودند و خالی از سهو و اشتباه نبوده اند. دوم نظر به فهم خود صحبت کرده اند و سوم نظر به ایجابات عصر خود یک مطلب را گفته اند. عصر ما دانشمندان خود را دارد و ما نباید تکیه به گذشتکان کنیم. ما باید کار های شانرا دوباره تدقیق و مطالعه کنیم نه اینکه کورکورانه هر چه کفته شده قبول کنیم. این خلاف علم تحقیق و موازین اکادمیک امروزی است. در مورد حدیث و سخنان گذشتگان ما باید تحقیق کنیم، موضوعات را دوباره بررسی کنیم، ریشه یابی کنیم و به یک نتیجه مطلوب برسیم. موضوع بسیار عمده و اساسی در اسلام شناسی این است که دین اسلام با علم انسانی همه موضوعات نه می تواند ثبوت شود زیرا قرآن می گوید قسمیکه گفتیم به ما از علم إندکی داده است. فلسفه که آقای سروش میخواهد به آن استدلال کند قطعا کار ما را حل نه می کند زیرا فلسفه ، (همیشه استاد فلسفه به ما در دانشگاه میگفت ) که فلسفه جز خیال بافی چیزی دیگری نیست و به حقیقت انسان را نه می رساند. قرآن علم و حکمت است. پیامبر مظهر علم و حکمت است. اما ، چون حدیث از دهن راوی است نه اینکه پیامبر خودش نشسته باشد و سخنان خودش را منحیث یک آتو بیوگرافی نوشته باشد باید ثبوت کنیم که درست است و یا غلط است نه اینکه بگوییم که به عقل سازگار نیست. چنانچه تا دیروز در محافل علمی داروین نقل میدان بود تا اینکه دانشمندان قدم به پیش ماندند و ثابت ساختند که داروین غلط است و امروز اقلا بیست کتاب به ضد و مخالفت داروین به نشر رسیده است. اما تا وقتیکه ثبوت نشده بود همه او را قبول کرده بودند. وقتی در ” ترجمه ” و تفسیر قرآن اشتباه باشد در  صدق احادیث که حتما مشکل است  که همه خود را خاموش گرفته اند و برای اینکه تحقیق مغرضانه نباشد از چهار تفسیر نقل قول می کنیم .
در قران کریم سوره بقره أیه ١٠۶ میخوانیم که ما ننسخ من ایه او نسها نات بخیر منها او مثلها
” ترجمه” ( من ترجمه را در ناخنک جا میدهم زیرا قرآن هرگز ترجمه نمیشود . و اما تفسیر میشود. درست است که قرآن به عربی است و اما به شکل آیه است نه حروف و جملات. آیه نشانه و راز معنی میدهد. نشانه و راز ترجمه نمیشود. از نگاه زبانشناسی ترجمه از زبان انسان به انسان است. خداوند انسان نیست. ما انسان ها قرآن را با حروف و جمله و لغت می بینیم در حالیکه هر حرف آن یک آیه است و قرآن می گوید که این کتاب به آیات است)
حالا چند ” ترجمه” را به شما تقدیم میکنم.
اول از تفسیر کابلی که افغانها زیاد مطالعه می کنند:
اگر نسخ میکنیم از  آیتی یا فراموش میگردانیم آنرا میفرستیم بهتر از آن یا مانند آن.
دوم تفسیر حسینی که هم نزد افغانها مروج است.
هر چه را نسخ می کنیم از آیتی یا فراموش میگردانیم آن را می آریم بهتر  از وی یا مانند وی.
سوم در سایه های قرآن از سید قطب شهید مترجم استاد محمد صدیق راشد سلجوقی.
ما هر آیه ای را که منسوخ میکنیم یا آنرا به فراموشی می سپاریم بهتری از آن یامثل آنرا می آوریم.
چهارم القرآن الکریم با ترجمه معانی . مترجم استاد عبدالستار سیرت.
اگر چیزی از آیتی را نسخ کنیم یا فراموشش سازیم بهتر از آن یا مانند آنرا بیاوریم.
خوب توجه و دقت کنید که مترجمین محترم خداوند را استغفرالله فراموشکار خطاب کرده اند . آیا خداوند انسان است که فراموش کند؟ انسان از انس مشتق شده است یعنی موجود که فراموش می کند اما خداوند فراموش نه می کند. معنی  نسها به تعویق می اندازیم نه فراموش کردن.
پس وقتی در ” ترجمه” قرآن این مشکلات باشد و این فقط یک مثال بود، مشت نمونه خروار.، در حدیث باید مشکل  باشد که از زبان پیامبر بعد از یک صد و پنجاه سال بعد روایت شده است.
حدیث چون روایت شده بدون اینکه شخص پیامبر اسلام آنرا بررسی کرده باشد به اساس ذیل از نگاه علم تحقیقات یا میتودولوژی ریسرچ می تواند رد شود
اول وقتی حدیث مطابقت به قرآن نداشته باشد. اگر داشته باشد رد شده نه می تواند.
طور مثال قرآن می گوید الهی بر دانش من بیفزای. حدیث می گوید آموختن علم برای مرد و زن فرض است. این حدیث مطابقت دارد و رد شده نه می تواند دوم قرآن پیامبر را رحمت العلمین خوانده است و او نمونه زندگی برای بشر است پس اگر یک سخن از پیامبر باشد که به شخصیت والای او مطابقت نداشته باشد آن حدیث درست نیست. حدیث مشهور که اگر زن با شوهرش همبستر نشود فرشتگان آن زن را لعنت می کنند. چطور میشود که اگر شوهر با همسرش همبستر نشود ؟ آیا مرد را هم فرشتکان لعنت می کند؟ در حالیکه زن و مرد نظر به نص قرآن از نفس واحد خلق شده است. زن هم نفس دارد و مرد هم نفس دارد. چون این حدیث نه مطابقت به قرآن دارد و نه به شخصیت والای پیامبر پس می تواند رد شود.
سوم اگر در حدیث شک است پس باید از نگاه علمی ثابت کنیم و اگر نه می توانیم ثابت کنیم پس أصول علمی همین است که تا تحقیقات تکمیل شود همان مسله اولی قابل قبول است. عقل جوهر انسانیت است و ما باید از عقل کار گیریم و موضوع را ثبوت کنیم. اما بدون اینکه خود را زحمت داده باشیم و اکتفا کنیم که به عقل سازگار نیست این در امور دینی انسان را به بیراهه می کشاند. و آنانیکه مانند آقای سروش که حق مسلم شان است هر توجیه که می کنند، قرآن را با شعر مولانا و سعدی و حافظ و فلسفه تحلیل و تفسیر کنند مصداق علمی ندارد زیرا قرآن نه فلسفه است و نه کتاب شعری و سخنان مانند وحی حضوری و غیره از دهن پیامبر هرگز گفته نشده و چیزی که در قرآن و حدیث نباشد جر و بحث بی فایده است. قرآن به زبان ساده نازل شده تا مردم پند پذیر شوند و پیامبر گفته است که  به زبان و عقل مردم صحبت کنید. لذا همه ای اندیشه پردازی و استفاده واژه های ادبی و مشکل سأختن دین انسان را به جای اینکه راهیاب کند بیراه می سازد .
چهارم مسله عدل است. چون اسلام دین عدالت است پس هر حدیث باید حکایه از عدالت کند باید عدلی باشد در غیر آن جعلی است و می تواند رد شود.
حدیث مرجع دوم قانون در اسلام است . اما متاسفانه در متون دینی ما اسرائیلیات به نام دین داخل شده است ، اعمال قوم عرب به نام حدیث و سنت داخل شده است ، حدیث ترجمه غلط شده است که اینها همه مقام علمی اسلام را پایان می آورد و قسمیکه در مضمون ضرورت پاک سازی احادیث سال گذشته ( مارچ ٢٠١٧) نوشتم باید یک هیات تحقیقاتی تشکیل شود و احادیث را بررسی کنند. به شکل انفرادی، چون آزادی بیان و قلم از اساسات عمده اسلام است ما به شرط می توانیم یک حدیث را رد کنیم که ثبوت کنیم که غلط است در غیر آن پا بر جاست. نکته مهم اینکه ما قرآن را از روی محمد ( ص) می شناسیم. بسیاری مطالب در قرآن آمده است که با عقل آدمی سازگار نیست پس قرآن را که آورنده آن محمد ( ص) است قبول نه می کنید ؟؟. جناب آقای مهربان در پست فیسبوک نوشتند که سیاهی حجر الأسود در قرآن نیست. بسیاری مطالب است که در قرآن نیست و اما حدیث آنرا واضح ساخته است. قرآن از منافقین سخن می گوید اما نه می گوید که چگونه منافقین را بشناسید و اما این حدیث است که پند میدهد که چگونه  منافق را بشناسید .
Sent from my iPhone

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا