خبر و دیدگاه

نقش ضعیف هیآت شورای صلح در نشست مسکو حاکمیت سیاسی افغانستان را زیر پرسش برد

 

نقش و سهمگیری ضعیف هیآت شورای عالی صلج در نشست مسکو نه تنها پرستیژ حکومت افغانستان را زیر پرسش برد؛ بلکه بدتر از آن داعیهجق طلبانهء صلح را که خواست واقعی مردم افغانستان است، نیز زیر پرسش برد. ضعف سیاسی آنان بر قوت نماینده گان طالبان در این نشست افزود و آنان را فرصت داد که با نیروی تمام حکومت افغانستان را مورد حمله قرار بدهند؛ زیرا هیآت طالبان درک کرده بودند که در برابر هیآت ناتوانی از کابل قرار دارند که نه تنها چیزی برای گفت ندارد؛ بلکه در بستر سازی و فضای سازی تاخت و تاز های آنان هم بر کابل موثر اند.

ترکیب هیآت شورای صلح به رهبری حاجی دین محمد، ترکیب بیمار گونه و غیر فعال  بود که حضور ضعیف آنان در این نشست نسان داد که توانایی نماینده گی از شورای صلح را نداشته و از توانایی های لازم دیپلوماسی آگاهانه و ماهرانه که قدرت جانه زنی را داشته باشند، برخوردار نبودند. معلوم است که اشتراک همچو هیآت در این گونه نشست ها  راۀ صلح را بجای رسیدن به کعبه؛ برعکس به ترکستان بدبختی ها و ناکامی ها نزدیک می سازد. به همگان آشکار است که حاجی دین محمد در گذشته معاون حزب اسلامی شاخۀ یونس خالص بود و بخش بزرگی از گروۀ طالبان از بدنۀ این حزب ساخته شده و ناگزیر که آقای دین محمد هم با آنان همدردی دارد و این همدردی سبب شد تا او لب به سکوت بگذارد و تنها به عنوان آری گوی نقش رهبری خود را در نشست مسکو به سر برساند. شاید یکی از دلایل گزینش دین محمد بحیث رئیس هیآت صلح پیوند گروهی و همدردی او با طالبان باشد و خواسته شده تا از این طریق باب ” هقت خوان” گفت و گو های حکومت با طالبان اندکی گشوده شود؛ اما با تاسف که او نتوانست، ماموریت خود را درست انجام بدهد و دستاورد های خود را در جام بغل کشی با هیآت طالبان ریخت. ناموجه نخواهد بود که آقای دین محمد دراین نشست بزرگ ترین دستاورد خود را بغل کشی های گرم با اعضای هیآت طالبان تلقی کند. اعضای دیگر این هیآت که عطاالرحمان سلیم و خانم صرابی بود، پس از نشست و کمرنگی نقش هیآت شورای صلح از این حقیقت پرده برداشت که معلوم است که حضور آنان در این نشست ارزشی کمتر از انگشت ششم داشت و هیچ گونه تاثیر گذاری نداشت که قابل توجه باشد. گذشته از این که دلیل حضور غیر رسمی  عبدالقیوم کوچی هنوز در پردۀ ابهام باقی مانده است و این خود به نحوی از یک سو حضور شورای صلح را زیر پرسش می برد و از سویی هم بر ابهام این نشست می افزاید. سه و نیم سال پس از انجام گفت‌وگوهای مستقیم میان هیات طالبان و دولت افغانستان در پاکستان، این دومین بار است که هیاتی از گروه طالبان به صورت رسمی در یک نشست مربوط به گفت‌وگوهای صلح شرکت می‌کند.

اما برعکس حضور هیآت طالبان دراین نشست قوی و پررنگ بود و گفت وگوی رئیس هیآت طالبان با خبرنگاران خارجی به شمول یک خانم امریکایی حالت تهاجمی را داشت و به شدت حکومت افغانستان را مورد حمله قرار داد و حتا توانست تا بر وحشتناک ترین حمله های انتحاری گروۀ خود پرده بکشد و بر حکومت حمله کند و از غصب و غارت های زمین ها در شهر کابل یادآور شود که بدین گونه ادارۀ کابل را زیر پرسش برد. از این هم پیشتر رفت و دیدگاۀ گروۀ خود را به زبان های فارسی و انگلیسی به صراحت  در دفاع از حکومت قبلی شان مطرح کردند و تمامی اتهام های نقض حقوق بشری و آزادی بیان، آزادی زنان، تلویزیون، موسیقی و سایر مظاهر زنده گی مدنی و شهری را رد کرد. ممکن که وی در هنگام این پاسخ ها، خاطرههای زشت و وحشتناک طالبان را از یاد برده بود که گروۀ امر به معروف آنان چه وحشت هایی را بر مردم روا می داشت و مردان به جرم داشتن ریش کوتاه سیلی می زدند وتوهین می کردن و حتا از لت و کوب زنان در محضر عام هم خودداری نمی کردند. در آن زمان بحث بر سر تلویزیون در اصل از خطوط سرخ طالبان به شمار می رفت و از آزادی بیان در اصل خبری نبود و مردم چنان در رعب و حشت زنده گی می کردند که اگر طالبی بر  روی آنان سیلی می زد، از ترس روی دیگر خود را پیش می کردند تا تنها با سیلی زدن از نزد آنان رها شوند. گذشته از این که تلاش های خانه به خانه و بازداشت های مردم و حتا کمین گرفتن وشکار شهروندان بویژه شهروندان شمالی و پنجشیر در شهر کابل به کار همیشگی آنان بدل شده بود؛ اما استانکزی چنان با دیده درایی چنان وحشت طالبان را پنهان کرد که حتا از توهین بر حکومت افغانستان هم خودداری نکرد. نه تنها این که ادعای ادارۀ هفتاد درصدی جغرافیای کشور را کرد و به به نقل از مقام های ارشد دولتى، اتهام ایجاد گروۀ داعش را بر ارگ وارد نمود. هیآت طالبان از این هم پیشتر رفت و در این نشست با “دست نشانده” و “نامشروع” خواندن دولت افغانستان پیشنهاد شورای عالی صلح را برای مذاکره مستقیم و بدون پیش‌شرط با کابل رد کرد و بار دیگر مسئله حذف رهبران این گروه از فهرست تحریم‌های سازمان ملل، آزادی زندانیان این گروه و به رسمیت شناختن دفتر سیاسی طالبان در دوحه قطر را مطرح کرد.به گزارش «لانگ‌وار ژورنال»، طالبان با تاکید بر ضرورت برقراری صلح در این نشست آن را «نیاز هر جامعه و بویژه مهم‌ترین خواسته مرد مظلوم افغانستان» خواند و پیشرفت‌های اقتصادی، آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را بدون آن غیرممکن دانست و در  ادامه نیز از نبود یک “نظام مستقل سیاسی” در افغانستان را که “تضمین کننده رفاه اقتصادی، عدالت اجتماعی و اتحاد ملی” باشد، از دیگر موانع صلح افغانستان دانست و از نبود ضمانت اجرایی توافقات صورت گرفته، قانون اساسی کنونی و ادامه رویکرد جنگ‌طلبانه بجای صلح از طرف آمریکایی از دیگر این موانع عنوان کرد. رئیس هیآت طالبان خروج نیرو های خارجی از افغانستان را یگانه شرط برای آغاز گفت و گو های رو در رو با کابل عنوان کرد. وی در ضمن از هر گونه تماس در گذشته با کابل خود داری کرد و علاوه کرد که با گروههای سیاسی تماس دارند که احزاب سیاسی این اظهارات او را رد کردند؛ اما گفته هایی وجود دارد که شاخۀ حزب اسلامی به رهبری حکمتیار با دفتر قطر طالبان از طریق داوود عابدی تماس هایی دارد.

پایان این نشست نشان داد که استخبارات روسیه و پاکستان بیشتر بر این نشست حاکم بودند و برنامه طوری بود که طالبان باید خوب بدرخشند تا از این نشست بهره برداری بیشتر سیاسی کنند. در واقع نشست مسکو را بستری برای سفید نمایی سیاه کاری های طالبان با “هفت قلم سیاسی” آرایش دادند و سناریو چنان مدیریت شده بود که حتا یک شانه هم ریش آقای دین محمد را لمس نکرد. رئیس هیآت طالبان هم “نمکدان شکنی” نکرد  و در برابر پرسش خبرنگار امریکایی مبنی بر دادن سلاخ از سوی روسیه به طالبان را به کلی رد کرد. دلیل این کار از سوی روسیه آشکارا است؛ زیرا روسیه نگران حضور داعش در مرز های کشور های آسیای میانه است و این را خطری از سوی امریکا برضد خود تلقی می کند و مدعی است که این حضور در واقع فرصت ساز برتری جویی های اقتصادی و نظامی امریکا در منطقه برضد روسیه، چین و ایران است. حضور این این سه کشور در کنار نماینده گان کشور های آسیای میانه تعریف روشنی از این نشست داشت. استقبال وزیر خارجۀ روسیه نمایانگر پیروزی روسیه بر امریکا در این نشست بود.

سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، در نشست مسکو، مشارکت هیات های حاضر دراین نشست را  مهم ارزیابی کرد و گفت که این نشست به عنوان یکی از اهداف مهم در شکل‌گیری شرایط مناسب برای آغاز مذاکرات مستقیم بین دولت، طالبان و نمایندگان احزاب و جریان‌های سیاسی مختلف افغانستان است. وی افزود که “تروریسم بین‌المللی” یک خطر در برابر تمامی کشورها است و افزود، یکی از اهداف این خطر افغانستان است که “گروه‌های تروریستی” و در راس آن گروه موسوم به دولت اسلامی (داعش) با حامیان خارجی خود در آن فعالیت می‌کند. وی  با این اظهارات گویی ضرب شصت خود را برسینۀ امریکا نهاد که از اشتراک رسمی در این نشست خودداری کرد و تنها سفیر خود درمسکو را بحیث ناظر به این نشست فرستاد و کابل هم به همین دلیل از اشتراک رسمی در آن خود داری کرد.

با تاسف، نماینده گان شورای صلح چنان ضعیف درخشیدند که شاید برای نماینده گان طالبان هم غیر قابل باور بود. این موضع ضعیف آنان ثابت کرد که معاش های بلند و غیرمعیاری چنان این نماینده گان را فربه و عاطل و بیکار ساخته است که حتا توان حرکت دادن لب ها را برای گفتن نداشتند و از نهایت شرم سکوت را بر سخن گفتن ترجیح دادند. این در حالی بود که نمایندهء طالبان تحت نظر آی اس آی چنان با دبپلوماسی فعال درخشیدند و خواست های شان را آمادهء به کرسی نشستن کردند و به اعتبار سیاسی خود در سطح جهان افزودند که بی پیشینه بود. سکوت و بی تفاوتی این کالبد های روان آنقدر افتضاح بار بود که حتا آدمک های روباتیک برآنان توانایی و عزت ببشتر دارد. رییس هیآت طالبان از ضعف و ناتوانی هیآت صلح چنان نیرو گرفته بود که در گفت و گو با خبرنگاران امریکایی با قوت تمام بر دولت کابل حمله کرد و توانست که حتا جنایات طالبان را پنهان کند و حتا طغرهء تروریزم را بر جبین کابل بزند. ضعف هیآت صلح در واقع چاقوی آی اس آی را بیشتر دسته کرد تا پس از این زهرآلودتر بر بدن های زخمی مردم افغانستان فرو رود. شماری آگاهان بدین باور اند که حاجی دین محمد ضعیف تر از آن بود که رهبری شورای صلح را در این نشست مهم نماید. این مسآله گمانه زنی هایی رت بوچود آورده که گزینهء این هیآت دست کاری شده به هدف ضعیف نشان دادن کابل دست کاری شده بود. شاید هم این آقا به دلیل وابستگی های قبلی اش با دستگاه های پاکستان نخواست “نمکدان شکن شود” و حرفی بزند که سبب رنجش پاکستانی ها شود. جا دارد تا این هیآت پس از بازگشت از این سفر سیاسی و در واقع سیاحتی از مردم افغانستان معذرت بخواهد و آبرومندانه از شورای صلح استعفا بدهند و سنگ مسوولیت پیشبرد صاح را از شانهء خود بر زمین بگذارند و به قول معروف ” یک جو از مردی کم کنند و سال ها فارغ بال باشند” حال به حکومت افغانستان است تا هرچه عاجل در رهبری ک ترکیب هیآت شورای صلح اصلاحات بنیادی بیاورد و یا این که دروازهء دکان شورای صلح را ببندد و اعضای آن را رخصت کند تا به کار های مفیدتر بپردازند و از معاش های کلای که نا کنون به نام صلح گرفته اند؟ به کار و بار تجارت بپردازند و به تجارت سیاسی شان پایان بدهند و پس از این سرنوشت مردم افغانستان را زیر نام شورای صلح به بازی نگیرند. 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا