خبر و دیدگاه

رهایـیِ ملا بـرادر در ادامۀ بازی‌یی به نامِ «صـلح»

بر اساس گزارشِ گروه طالبان به رسانه‌ها، ملا عبدالغنی برادر که پس از سقوط امارتِ طالبان معاون ملاعمر رهبر پیشینِ طالبان تعیین شده بود، در نتیجۀ تفاهم سیاسی میان نماینده‌گانِ دولت امریکا و طالبان، از زندانِ پاکستان رها شده است. او یکی از اعضای مؤسسِ گروه طالبان شمرده می‌شود که در مدارس دینی پاکستان تحصیل کرده و پیروانِ طالبان از او به عنوان «مغز متفکر» یاد می‌کنند.
آزادی ملاغنی برادر را باید نتیجۀ مستقیمِ تلاش‌های آقای خلیل‌زاد به عنوان نمایندۀ ویژۀ امریکا در امور افغانستان در همکاری با آقای غنی تلقی کرد. به نظر می‌رسد که با آزادی ملا برادر، مربعِ صلح‌خواهیِ امریکا، پاکسـتان و غنی تکمیل می‌گردد و در آینده‌های نه‌چندان دور می‌‌باید شاهدِ تحولاتِ بیشتری در این مسیر بود.
فراموش نباید کرد که آن‌چه اکنون زیر نامِ صلح در افغانستان جریان دارد، نه یک پروسۀ ملی و شفاف، بلکه یک پروسۀ مرموزِ استخباراتی‌ست که امریکا با عجله در حالِ تطبیقِ آن می‌باشد و از دولت و حکومت افغانستان، فقط آقای غنی و ارگ در آن مشارکتِ فعال دارند.
برای درکِ بهترِ این پروسۀ غیرملی و عجولانه باید دانست که ایالات متحده با آمدن دونالد ترامپ بر سر قدرت، استراتژیِ جدیدی را برای جنوب آسیا و افغانستان تدوین کرد که اصلِ عمدۀ آن، انتخاب هندوستان به عنوان شریک راهبردیِ امریکا و کنار گذاشتن پاکستان از ادامۀ بازی بود. طبقِ این استراتژی، می‌بایست اوضاع افغانستان منهایِ لحاظ‌کردنِ ایده‌های حکومتِ پاکستان مدیریت می‌شد و کفۀ ترازویِ هند در افغانستان به زیانِ پاکستان پایین می‌آمد.
اما این استراتژی در صحنۀ عمل و واقعیت در قسمتِ افغانستان نتوانست پاکستان را از بازی حذف کند و استخبارات نظامیِ این کشور با سبوتاژ کردنِ برنامه‌های بزرگِ امریکا در افغانستان، به ایالات متحده قبولاند که باید در مورد افغانستان نه‌تنها نگرانی‌های حیاتیِ پاکستان بلکه ایدۀ «عمق استراتژیک»ِ این کشور را لحاظ کند.
اکنون باید تذکر داد که ملا برادر نه از زندانی در افغانستان، بلکه از زندانی در پاکستان رها شده است، آن‌هم پس از هشت سال اسارت به‌ دستِ پاکستانی‌ها و شست‌وشوی‌ها و اعمالِ نفوذهایِ سیاسی و روانیِ استخباراتِ این کشور. چنین شخصی از زندان آزاد شده تا پروسۀ به‌اصطلاح صلحِ افغانستان را تقویت کنـد؛ درحالی‌که مردم افغانستان نه ملا برادر را دیده‌اند، نه کمبودِ او را حس کرده‌اند و نه هم کسی از آن‌ها پرسیده است که آیا با آزادیِ او موافق هستید یا خیر.
ابتـذالِ این پروسه را از این نکته می‌توان برداشت کرد که مردم افغانستان در آن هیچ محلی از اعراب ندارند، اعضای شورای عالیِ صلح فقط غمِ معاش و امتیازاتِ سیاسیِ خود را می‌خورند، امریکا و پاکستان تصمیم می‌گیرند و غنی نیز از نتیجۀ تصمیماتِ آن‌ها می‌خواهد عصاره‌یی برای بازی‌های سیاسی و جناحیِ خود بگیرد.
طالبان پیشتر تأیید کرده‌ بودند که مقام‌هایِ این گروه با زلمی خلیل‌زاد، نمایندۀ ویژۀ امریکا برای مذاکرات صلحِ افغانستان گفت‌وگو کرده‌اند. آقای خلیل‌زاد قبل از شریک ساختنِ نتایج گفت‌وگوهایِ خود و طالبان با مقامات حکومت افغانستان، به اسلام‌آباد سفر می‌کند و پس از رایزنی با آن‌ها، با مقاماتِ حکومت وحدت ملی پیرامون صلح با طالبان سخن می‌گوید.
با این حساب می‌توان درک کرد که پروسۀ صلح در افغانستان تا چه حد «مـلی» است و تا چه حد حکومت افغانستان در آن «ابتکار عمل» دارد. شاید پس از آزادی ملا غنی برادر، تنها ابتکارِ حکومتِ آقای غنی، به آغوش کشیدنِ این برادرِ هشت‌سال زجردیده در زندان‌های پاکستان باشد. شاید ملا غنی برادر نیز که از قضا مغز متفکر خوانده شده، زیر نامِ صلح بتواند در کنار آقای غنی دومین مغز متفکر جهان قرار بگیرد و برای حوادثِ بعدی در میدان سیاست و قدرتِ افغانستان نقش بازی کند؛ البته نقشی که پاکستان را مسرور کند و امریکا را لااقل زیان‌مند نسازد!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا