خبر و دیدگاه

نامه به روشنفکرانِ دینی

نامه سیزدهم

عقل دشنامم دهد من راضیم                 زانکه فیضی دارد از فیاضیم

احمق ار حلوا نهد اندر لبم                 من از آن حلوای او اندر تبم

وظیفه روشنفکر اینست که نگذارد دروغ و فریب جامعه را رهبری کند. آنها باید تاریخ را بخوانندو ببینند بر انسان چه گذشته. نکات مثبت را حفظ کنند و نکات منفی را از جامعه دور سازند. روشنفکران باید عادل و صادق باشند تا بتوانند جامعه را بسوی پیشرفت رهبری کنند. روشنفکران باید حوصله شنیدن نظریات مخالف را داشته باشند. هیچ گروهی حق ندارد تصور کند که فقط آن گروه خداشناس است و دیگران کافر. خدا خدای تمام زمین و آسمانها است .  عجیب است وقتی فاسدترین کشور دنیا دعوی خداشناسی کند. در کشوری که به طفل یتیم در بدل غذا تجاوز میشود. وقتی زن بیوه معاش شوهرش را میخواهد به او تجاوز میشود ولی آب از آب تکان نمیخورد. جای خدا در چنین جامعه کجاست ؟ مردم کی را میپرستند ؟ کدام خدا؟

خدا یعنی عدالت، شرافت، راستی، دوستی، عشق، رفاه و آسایش دنیوی و اخروی. آیا این چیز ها را در جامعه اسلامی ما میبینید؟ بدانید که هرچه خوبی است از خدا است. هرچه بدی است از نفس انسان سرچشمه میگیرد.جنگ، قتل و غارت،  ترس و وحشت و  زورگویی کار های اند که انسان به خاطر ثروت و قدرت دنیا استفاده میکند. اینها به خدا ارتباط ندارد. هر کسی اینها را از جانب خدا میداند غلط میکند. جامعه با خدا جامعه است که مطابق اصل صلح کل بر هر کس اجازه ابراز نظر داده شود تا هیچکس خود را در حاشیه حس نکند.

جام فرعون نگیرم که دهان گنده کند    جان موسیست  روان در تن همچون طورم

مردم ما باید دست از اسلحه بر دارند و اندیشیدن را بیاموزند. اندیشه است که جامعه را بسوی بیشرفت مادی و معنوی سوق میدهد.

بدانید که خداوند حق خود را میبخشد ولی حق العبد را هر گز نمیبخشد. در جامعه ما بر عکسش را می آموزند. حق الله حقی است که خداوند نسبت به بندگان دارد مانند نماز و روزه ، اجتناب از نوشیدن مشروبات الکهولی وغیره. چون رحمت خدا بر غضب ( البته خداوند غضب ندارد آنچه غضب خدا گفته میشود نتیجه اعمال شخصی یا جمعی ماست)  خدا سبقت دارد. خداوند در قیامت حق خود را میبخشد.  وظیفه روشنفکران است که اسلحه دین را از دست جاهلین و فاسدین بگیرند.

اما اگر تعادلِ اندیشه در جامعه مد نظر گرفته شود و انسان مطابق شایستگی و اندیشه اش در جامعه رول داشته باشد. برای این ملا ها هرگز امکان تداوی دینی میسر نمیشود. در آنصورت انسان با عقل خود میداند دین چیست؟ علم چیست؟ و مردم مریض خود را نه نزد ملا بلکه نزد داکتر میفرستند. ملا اول جامعه را خفه میکند بعد از او سوئ استفاده میکند. هیچ انسان حق ندارد نظر خود را بر انسان دیگر به زور تحمیل کند. چه دینی چه غیر دینی. خداوند حقیقتی است که در عین شدت ظهور مخفی است و هر کس نظر به عقل خود او را میشناسد و او از همه چیز آگاه است.او میداند عبادت کی حقیقی است و از کی دروغین است.خدا را میشود با عشق عقل و برهان شناخت. کشتن و بستن و  آسیب فزیکی به کسی رساندن عمل شیطان است. از هر مرجع که باشد تحت هر نامی که باشد قابل قبول نیست.

جانم ملول گشت ز فرعون و ظلمِ او     آن نورِ روی موسی عمرانم آرزوست

خداباوری برای آرامش قلب انسان است. نه برای به قدرت رسیدن و خیانت کردن و فساد و غارت. امروز دین وسیله است برای بدست آوردن امکانات دنیوی. با ظواهر دین مردم را فریب میدهند و از ایشان سوئ استفاده میکنند. پسرانشان را به قتل میرسانند. یکی زیر نام دیموکراسی یکی زیر نامِ دین.  مال شان را میخورند و به خود مال و قدرت دنیای فراهم میکنند. دین داران امروزی حتی روی فرعون را سفید کرده اند. به نظر شان خداوند کور است. آیا خدای که این همه خیانت و فساد را تحمل میکند. دوستداشتنی نیست؟ معینی کرمانشاهی عزیز چه زیبا سروده است

عجب صبری خدا دارد

اگر من جای او بودم

همان یک لحظه اول

که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان

جهان را با همه زیبایی و زشتی

به روی یکدیگر ویرانه میکردم

عجب صبری خدا دارد

اگر من جای او بودم

که درهمسایه صد ها گرسنه چند بزم گرم عیش و نوش میدیدم

نخستین نعره مستانه را خاموش آندم بر لب بیمانه میکردم

عجب صبری خدا دارد

اگر من جای او بودم

که میدیدم یکی عریان و لرزان

دیگری بوشیده از صد جامه رنگین

زمین و آسمان را واژگون مستانه میکردم

عجب صبری خدا دارد

اگر من جای او بودم

نه طاعت میبذیرفتم

نه گوش از بهر استغفار این بیدادگر ها تیز کرده

باره باره در کف زاهدنمایان

سبحه صد دانه میکردم

عجب صبری خدا دارد

چرا من جای او باشم

همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و تاب تماشای تمام زشتکاری های این مخلوق را دارد

وگرنه من بجای او چو بودم

یک نفس کی سازشی با جاهل فرزانه میکردم

بدان که عالم ظهور خداوند است. تمام امکانات از اوست. او مالک عالم شهود و غیب است ولی چند روزی در دنیا برای ما هم اختیار محدود داده شده است. مسلمانان لاف میزنند که ما بیشتر از یک ملیارد نفر هستیم. بهتر بود یک ملیون میبودند ولی با عقل با فرهنگ و با اندیشه. هر قاتل و هر فاسد خود را مسلمان مینامد اما مصروف خیانت به مخلوق خدا است. مسلمانان خود شان باید قاتلین و فاسدین را از صفوف خود دور کنند و اسلام را وسیله تغذیه نسازند. چنانچه دیده میشود هرکس برای لقمه نانی اسلام را نقاب خود میسازد. آنهای که به راستی به خدا باور دارند باید از صلح کل پیروی کنند. در کشوری که برای هزاران انسان با تحصیل و با دیپلوم دانشگاه کار یافت نمیشود برای فارغان مدارس دینی کار فریمان است. داستان آب را گل آلود کردن و بعد ماهی گرفتن همین است.

بدانید که نیروی محرک جامعه کلتور و فرهنگ جامعه است. هر قدر کلتور ما عقب مانده تر باشد جامعه مان به همان اندازه عقب مانده تر است.

آنهای که برای قدرت دنیا و ثروت دنیا خون مردم بی گناه را جاری میکنند بدانند که خدا از اعمال شان آگاه است. برای رسیدن به قدرت به انتخابات  بدون تقلب روی آرند. برای رسیدن به ثروت باید تحصیل کنند و کار کنند. اقتصاد کشور خود را  تقویت کنند و با جهان باید روابط دوستانه داشته باشند. از نام خدا برای آدمکشی استفاده نکنند. به آنچه عارفان  فرموده اند روی آرند و زیر سایه اصلِ صلح کل یا پلورالیزم میتوانند زندگی آرامی در دنیا و آخرت داشته باشند.

در کشوری که به طفل یتیم و زن بیوه برای لقمه نانی تجاوز میشود. چه ضرورت به اینقدر مساجد با زرق و برق است. مسجد یعنی جای سجده و آنجا تمام کره خاکی است نه فقط یک چهاردیواری مخصوص. در هر ناحیه یک مسجد برای جمع آوری کمک به بیچارگان کفایت میکند. دیگر ساختمان ها باید به یتیمان و بیوه زنان داده شود. باور کنید اجرش نزد خدا هزار بار بیشتر است نسبت به عبادات قلابی. خدا در دل شما است لازم نیست شما او را در خارج از خود جستجو کنید وخدا پرستی تان را بر روی همدیگر نکشید. شما چه کاره هستید که خدا را کمک کنید. شما باید همدیگر  تان را کمک کنید. اگر شما جامعه آرام با آسایش جسمی و روحی داشته باشید خدا از شما راضی است. در غیر آن این ره که شما میروید به ترکستان است.

امید این امانت به مستحق برسد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا