خبر و دیدگاه

طالبان پس از ۲۲ سال پیچیده‌تر و ناشناخته‌تر شده‌اند

۲۲ سال پیش در چنین روزی، طالبان وارد کابل شدند و دولت اسلامیِ وقت به شمالِ کشور عقب‌نشینی کرد. طالبان در فردای ورودشان به کابل، داکتر نجیب را به داور آویختند و اولین خشونتِ سیاسی و حکومتی‌شان را به نمایش گذاشتند. از آن‌زمان تا کنون برخورد با طالبان در دو سطح بوده است؛ برخورد جنگی و برخورد صلح‌خواهانه. از بدو پیدایشِ تحریک اسلامی طالبان در تابستان ۱۳۷۳ خورشیدی، تلاش‌های دولت اسلامی برای صلح آغاز شد و ادامه ‌یافت و حتا به نشستِ رو در رویِ احمدشاه مسعود قهرمان ملی کشور و وزیر دفاعِ وقت با آن‌ها انجامید اما نتیجه‌یی در پی نداشت.
طالبانی که در آغاز به نامِ «فرشته‌های صلح» وارد کشور شده بودند و مردم به‌ساده‌گی از این گروه در مناطقی که از شرِ گروه‌های مسلح آسیب دیده بودند استقبال کردند، به‌زودی ماهیتِ اصلی‌شان آفتابی شد و مقاومتِ ملی در برابرشان شکل گرفت؛ زیرا طالبان با حمایت پاکستان پا به عرصۀ سیاست افغانستان گذاشتند. پاکستان پس از بنیان‌گذاری جنبش طالبان، به‌سرعت آغاز به حمایت از این گروه کرد و بی‌نظیر بوتو پشتیبانِ طالبان در عرصۀ بین‌المللی شد. علاوه بر خانم بوتو، نوازشریف نیز سیاستِ حمایت از طالبان را تعقیب کرد و کوشش نمود امریکا را قانع سازد که گروه طالبان “بهترینی در میان بدها”ست!
پاکستان در آن‌زمان فکر می‌کرد که می‌تواند با حمایت از گروه طالبان، افغانستان را به کنترلِ خود درآورد؛ اما مقاومتی که در در برابر طالبان که در واقع سربازانِ پاکستان بودند شکل گرفت، این آرمان را به باد داد. سرانجام طالبان بعد از پنج سال حکمرانی‌شان در کابل و بعد از به شهادت رسیدن احمدشاه مسعود، رهبر کل جبهۀ مقاومت در برابر تجاوز پاکستان و پس از رویداد یازدهم سپتمبر در افغانستان که پای جهان را به این کشور کشاند، از کابل عقب زده شدند و تقریباً همۀ مناطقِ کشور را از دست دادند. اما چند سال بعد از شکل یافتن حکومت جدید، در سال‌های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ به طالبان مجالِ دوباره داده شد و این گروه آهسته‌آهسته جان گرفت و بر جنوب و شمالِ کشور سایه افکند.
کارنامۀ طالبان از آن‌زمان تا کنون، بر همه‌گان روشن است و نیاز نیست در این مقالۀ کوتاه به آن پرداخته شود؛ اما نکته‌یی که بیست‌ودوسال بعد از به‌وجود آمدنِ طالبان هنوز تازه است این‌که: تلاش‌هایی برای مذاکره با طالبان جریان دارد؛ به‌تازه‌گی امریکایی‌ها بحث‌های‌شان را به شکل مستقیم با طالبان آغاز کرده‌اند تا زمینه‌یی را برای صلح فراهم کنند و کشورهای منطقه هم تلاش دارند که گفت‌وگوهای صلح در افغانستان به نتیجه برسد؛ اما طالبان هر بار به صلح‌خواهی با خشونت پاسخ دادند و دلیلِ آن‌هم روشن است که هنوز پاکستان در مورد صلح افغانستان هیچ همکاری‌یی نداشته است. اما تجربه‌یی که در این بیست و دو سال فراهم شده این است که مقاومتی که در داخل افغانستان در برابر طالبان و تروریسم شکل گرفته بود، اکنون تنها مسیر و آرمانِ دولتِ افغانستان شده و دولت ـ چه به رهبری آقای کرزی و چه به رهبری آقای غنی و عبدالله ـ در برابر طالبان می‌جنگد و کشورهای خارجی از جمله امریکا که از متحدان افغانستان به شمار می‌آید، همه و همه در مسیری قرار گرفته‌اند که دولتِ وقت در برابر طالبان باز کرده بود.
همین اکنون اگرچه هر دو مسیرِ جنگ و صلح در برابر طالبان باز است اما همچنان آن‌ها بر ناقوسِ جنگ می‌کوبند و روزنه‌های رسیدن به صلح را مسدود می‌سازند. طالبان با گذشت این ۲۲ سال، بیشتر پیچیده شده‌اند و همین پیچیده‌گی شناخت از این گروه را دشوار ساخته است. نسل جدیدی از طالبان که حالا وارد میدان شده‌اند، دقیق پا جای پایِ رهبرانِ قبلی‌شان گذاشته‌اند و هیچ روزنه‌یی برای دست یافتن به صلح باز نگذاشته‌اند. با این حساب، صلحی که امریکا و دولت افغانستان می‎خواهند از درِ تعامل با طالبان به‌دست بیاورند، یک خیالِ باطل به نظر می‌رسد و هیچ معلوم نیست که آیندۀ جنگ با طالبان و آیندۀ این گروه چگونه رقم خواهد خورد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا