خبر و دیدگاه

شانس و تدبیر در زنده گى یک سیاستمدار

دانشمندان علم سیاست، شانس و تدبیر را دو بال پرواز یک سیاستمدار مى دانند. شانس زمینه هاى مناسب و مساعدیست که به نفع یک سیاستمدار فراهم میشود که خودش در خلق آن دخالتى ندارد. اما تدبیر برخاسته از استعداد ذاتى و ترکیبى از دانش، زیرکى، تجربه و مهارت خود اوست که با بکاربستن اینها، راه را براى پیشرفت و پیروزى خود در مسیر هدف، آماده میسازد. بر مبناى این دو فاکتور میتوان سیاستمداران را بدو دسته مشخصى تقسیم نمود.
سیاستمداران موفق :
برخى از سیاستمداران با شانس در جایگاهى بلندى قرار مى گیرند اما با تدبیر آنرا حفظ مى کنند و به پیش مى برند. بعضى دیگر، با تدبیر وارد مى شوند اما شانس نیز  در مسیر راه آنها را مدد و یارى مى نماید تا راه هاى دشوار را، سهل تر بپیمایند.
سیاستمداران ناموفق:
در مقابل دسته دیگرى نیز اند که با تدبیر آغاز مى کنند اما بدلیل بدشانسى ها، شاهد مقصود را در آغوش نمى کشند. و علیرغم قابلیت ها و توانایى هاى فردى با موانع و مشکلاتى مواجه مى شوند که از غلبه بر آنها عاجز مى مانند. عده ى هم اند که با شانس آغاز مى کنند و تصادفاتى منجر به مطرح شدن شان میشود، اما بخاطر عدم تدبیر و پختگى شخصیتى، فرصتها را از دست داده به اهداف شان نمى رسند. که مثالها و نمونه هاى بارزى از هر یک از اینها در فضاى سیاسى کشور ما وجود دارد.
 در این میانه داکتر عبدالله یکى از سیاستمداران و دولتمردانى است که در افکار عمومى به سیاستمدار بدشانس معرفى شده است. علیرغم دانش سیاسى، تجربه کافى مبارزاتى، داشتن پایگاه قوى مردمى و حمایت نسبى خارجى، بدشانسى هاى متعددى را تجربه نموده و تا هنوز که هنوز است به مقام و جایگاهى که آرزویش را دارد، نرسیده.
در دور قبلى انتخابات ریاست جمهورى نه تنهابا حریفى چون کرزى مواجه شد که علاوه بر محبوبیت کاذب و مقطعى داخلى از حمایت بى حد و حصر خارجى نیز برخوردار بود مضافاً پشتیبانى مارشال فهیم یکى از همسنگران قدرتمند عبدالله را نیز با خود داشت. اما رویهمرفته انتخابات بدور دوم رفت که در نهایت بنابر فشار ها و مداخلات خارجى و عدم اطمینان از روند سالم انتخابات منجر به انصراف ناخواسته و عقبگرد مرموز عبدالله شد اما طعم پیروزىِ بدون مشروعیت را در کام کرزى نیز به زهر مبدل نمود.
در دور دیگر در تقابل با اشرف غنى قرار گرفت که لقب نامنهاد و کاذب متفکر دوم را یدک مى کشید و چنان وانمود مى کرد که با دانش و تجربه اش، فیل در گِل مانده افغانستان را همچون شاه فیل از گِل خواهد کشید. این بار نیز احمد ضیاء مسعود یکى دیگر از همسنگران چشم پُر کن وى در کنار حریفش قرار گرفت. اما با وجود برترى در دور اول و کسب آراى بیشتر نسبت به غنى در مرحله دوم، بنابر تقلب و فشار خارجى نتوانست به ارگ راه یابد و به پیروزى نائل آید که باز هم طعم پیروزى کامل را در کام غنى تلخ نموده بعنوان مهمان ناخوانده، سر سفره حکومت وحدت ملى نشسته است.
این شکست، ضربه ى سختى بر محبوبیت وى در پایگاه اجتماعى و در میان تیم سیاسى او وارد نمود که او را مقهور و محکوم هوادارانش ساخت. اما اختیار نمودن ( به اصطلاح )صبر استراتیژیک و ادامه کار دشوار و نفسگیر با رقیب بدقول، لجوج و تندخو همراه با متحدان ناپایدار، پر توقع، کم درایت و بد زبان از او چهره ى متین، انعطاف پذیر، با درایت، واقعگرا و دوراندیشى ترسیم نمود که تا حدودى امیدوارى را در ذهن برخى از هواخواهان مترددش تزریق نمود.
و اما این بار شانس دَرِ او را دق الباب نموده و وى را در وضعیت برترى نسبت به رقباى بالفعل و بالقوه اش قرار داده است. در حال حاضر عبدالله هیچ رقیبى در حوزه جهاد و مقاومت ندارد و نسبت به همه، یک سر و گردن بالاتر است. همه ى رقباى جهادى اش، از دون همتى، معاونیت مى خواهند، در حالى که او چشم به ارگ و زعامت مملکت دوخته و همت والاترى دارد.
حریفان اصلى او در فاینل رقابت هاى این دَور، شریک سیاسى وى غنى غلجایى، رئیس جمهور اسبق کرزى درانى و مهره مرموزى چون اتمر است. غنى با ندانم کارى هایش از چشم جامعه جهانى افتاده و دیگر محبوبیت داخلى هم ندارد. چنان تنها و بیکس شده که حتى همتبار غلجایى اش حکمتیار که بنابر تعلقات قبیلوى او را از مغاره نشینى، شهر نشین و اهلى ساخت، دنبالش را رها کرده. چنانکه غنى در اوج درمانده گى، آخرین آرزو هایش را به جنایتکاران طالب بسته که محکوم عام و خاص اند. تصور من برآنست که پرونده غنى بسته شده و شانسى براى مرحله بعدى ندارد و با ختم دوره کارى اش، در آرشیف ارگ، بایگانى خواهد شد.
و اما کرزى این مافیاى قدرت که نه تنها متحدان نسبتاً قابل ملاحظه و کارآمدى از اقوام مختلف دارد بلکه با از دست دادن حمایت غرب، پشتیبانى نسبى منطقه را با خود کسب نموده. او چنان اُعجوبه صحنه سیاست است که با چهره ساده لوح و عوامفریب و حرکات جلف و بازارى اش در اتاق هاى در بسته CIA زاده شد اما نهایتاً از پسخانه هاى KGB و سپاه پاسداران سر برآورد. از کنار بوش برخاست و در پهلوى پوتین نشست. اما او نیز مقدراتش را چون فرضیه داروین به تصادفات لویه جرگه و حکومت مؤقت استوار نموده که هرگز عملى نیست. در غیر آن دواى درد او تغیر قانون اساسى است که راه طولانى و دشواریست. بناً شخصاً شانس و امکان حضور مجدد را در قدرت ندارد. در حواریونش نیز فرد آگاه و مجربى که آرزو هاى او را تحقق بخشد، دیده نمیشود. بناً خطر جدى از ناحیه وى متصور نیست. اما پشتیبانى اش به هر کاندیدى، کارساز و مؤثر است.
گزینه نسبتاً چالش برانگیز و جدى را در این مرحله، میتوان در سیماى اتمر دید. او کسى است که تجربه کار در سکتور هاى آموزشى، عمرانى، امنیتى و سیاسى را در کارنامه اش دارد. نامبرده یگانه فردى است که شاید غنى به نفع وى کنار رود. وى از دستپرورده گان کرزى است که احتمال دارد در این دوره، کاندید مورد نظر وى نیز باشد افزون بر آن، مهره ى دلخواه انگلیس نیز است. او مستعد آنست که گزینه خوبى در راستاى تطبیق پالیسى درون قومى خلیلزاد مبنى بر انتقال نرم زعامت از درانى ها به غلجایى باشد که دو دهه است خلیلزاد در راستاى آن تلاش دارد. اما علیرغم برخوردارى از حمایت گسترده خارجى از عدم مقبولیت داخلى رنج مى برد. منسوب بودنش به اداره جهنمى خاد رژیم کمونیستى و ردپایش در توطئه هاى سالهاى اخیر علیه رهبران اقوام غیر پشتون، نه تنها سیماى مزور و غیر قابل اعتمادى از وى ترسیم نموده بلکه شانس او را براى ورود به ارگ کاهش مى دهد. اما در صورت کاندید شدنش، احتمال زیاد میرود که این بار نیز یکى دیگر از یاران جهاد و مقاومت و رقباى سیاست عبدالله در کنار اتمر قرار گیرد که زمزمه هایى از نشست محرمانه ى اتمر با عطاء محمد نور و یونس قانونى در دوبى بگوش مى رسد.
در این میانه داکتر عبدالله است که از پدرى پشتون و مادرى تاجیک بدنیا آمده. او نه تنها برخاسته از متن جهاد و مقاومت است، بلکه یگانه چهره جهادى است که اعتبار خوبى در محافل سیاسى بیرونى نیز دارد. او نه تنها مجاهد و یاور نزدیک شهید مسعود بود بلکه دانش آموخته ى طب نیز است که مسلط بر زبان انگلیسى مى باشد که او را از سایر رقباى درونگروهى اش متمایز مى سازد. او نسبت به غنى و کرزى جوانتر و به تناسب اتمر، سالمتر است و سنجیده تر گام بر میدارد. او با عبور از گردنه هاى دشوار جهاد و مبارزه و گذر از تنگنا هاى سیاست و دولتدارى با کوله بار عظیمى از تجربه و اندوخته تا اینجا رسیده است اما رویهمرفته دو مشکل عمده فرا راه او قرار دارد.
– تفاهم مجدد با همسنگران و خانواده جهاد و مقاومت:
داکتر عبدالله که وجهه سیاسى اش بالاثر انعطاف هاى ناموجه، عقبگرد هاى مرموز و موضعگیرى هاى غیر شفاف، حرف شنوى هاى بیش از حد از آنسوى اقیانوسها و مزیدى بر آن تخریب و بى مهرى رقباى درونگروهى اش، شدیداً مخدوش گردیده، نیاز دارد تا به هر شیوه معقول و ممکن به ترمیم وجهه سیاسى و جهادى اش پرداخته، یکبار دیگر اعتماد همسنگرانش را در این رقابت نفسگیر و دشوار جلب نماید. در غیر آن و صرفاً با اتکاء بر فاکتور نامطمئن و مشکوک حمایت خارجى، بعید به نظر مى رسد که این بار نیز شاهد پیروزى را به آغوش کشد.
– تقابل با کاندید زیرک و محیل و مورد حمایت کرزى و خلیلزاد :
بدون شک حنیف اتمر بدون حمایت کرزى و خلیلزاد وارد صحنه نخواهد شد. در صورت رفتن عبدالله به مصاف اتمر، بى تردید کرزى اولویت کلان قوم پشتون را بر منافع درانى ها رجحان داده، از وى حمایت خواهد نمود. پُر واضح است که بخش اعظم ماموریت جدید خلیلزاد سر و سامان دادن انتخابات بعدى مبنى بر قالب بندى و سمنت کارى شالوده هاى حاکمیت سنتى پشتونهاى غلجایى در چارجوب منافع منطقه ى امریکا است که در حال حاضر، گزینه ى مناسب تر از اتمر براى تمثیل آن به نظر نمى رسد.
مسلماً با ورود خلیلزاد به افغانستان،  تمام معادلات استخباراتى و معاملات جناحى بهم خورده، صحنه  افغانستان، آرایش جدید سیاسى را بخود خواهد گرفت. قطعاً رهبران و خرده رهبران احزاب و تنظیم هاى جهادى و داخلى و دسته جات سیاسى آمده از غرب که به تکنوکراتان معروف اند، در جلب توجه و نظر خلیلزاد از هم سبقت خواهند گرفت.
رویهمرفته اگر داکتر عبدالله بتواند، اعتماد همسنگران جهادى اش را مجدداً جلب نماید و با خانواده جهاد و مقاومت به تفاهم برسد. و با تحریک رگه هاى تعصب درانى کرزى او را در تقابل با خلیلزاد غلجایى قرار دهد و از نگرانى هاى کشور هاى مشخص منطقه مبنى بر تداوم حضور امریکا و عملکرد جنجال برانگیز و چالش آفرین نماینده خاصش خلیلزاد، مدبرانه و زیرکانه سود برد نه تنها بر سکوى زعامت کشور قدم خواهد نهاد بلکه صفحه جدیدى از حیات سیاسى را در کشور نیز رقم خواهد زد، در غیر آن براى همیش از چرخه ى قدرت و گردونه ى سیاست در کشور خارج خواهد شد و شانسى براى مطرح شدن در آینده نیز نخواهد داشت. در آنصورت توصیه من برایش آنست تا منحیث دیپلمات ارشدى در چارچوب سازمان ملل متحد در امور قضایاى جهانى نقش ایفاء نماید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا