خانه » خبر و دیدگاه » دموکراسی اسلامی؛ آزادی بیان و قلم

دموکراسی اسلامی؛ آزادی بیان و قلم

فصل ششم: آزادی بیان و قلم
یکی از اساسات عمده یک نظام دموکراسی اسلامی آزادی فکر ، بیان و قلم است. اساسا این آزادی میراث است که مسلمانان برای دیگران از خود به جای گذاشتند و اما امروز در کشور های اسلامی آزادی بیان و قلم وجود ندارد و هر چیز سانسور میشود و باید به ذوق گروه مذهبی سخن باید گفت، در غیر آن اعتقاد دارند که جامعه بیراه میشود، کفر گفته است و گناه کرده است. یکی از دلایل اساسی پسمانی مسلمانان قفل و دربندکردن أفکار و آزادی امت اسلامی است. وقتی مغز ها قفل شد از انسان هیچ چیز ساخته نمیشود و انسان دیگر بنده خدا نیست، بنده یک انسان دیگر است.
أساسات آزادی بیان و قلم در قرآن ذکر شده است و می گوید علم البیان و علم بالقلم. انسان تنها و تنها به خدا مسول ساخته شده است نه یک أرگان دولتی و با غیر دولتی.  در اسلام مرکزیت دینی مانند عیسیویت وجود ندارد که مردم از ایشان پیروی کنند و مسول باشند. در اسلام انسان آزاد خلق شده است و خودش قسمیکه گفتیم مسول اعمال، بیان و گفتار خود است.
آزادی بیان و قلم در دموکراسی اسلامی در قدم اول به أساس اخلاق حمیده است زیرا پیامبر (ص) گفت که ” من برای تکامل مکارم اخلاق آمده ام. ” پس یک مسلمان همیشه با روش اخلاقی موضوعات سیاسی و اجتماعی را مطرح میکند نه غیر آن. هدف آزادی بیان و قلم بهبود جامعه اسلامی است که چگونه ما بتوانیم از طریق قلم، بیان و انتقاد سالم إصلاح بیاوریم نه اینکه مردم را تخریب کنیم و از منافع قومی و قبائلی دفاع کنیم و یا راسا دین را انتقاد کنیم. دین آمد تا ما متمدن شویم، با اخلاق شویم و عادل باشیم. چون زیر بنای اساسی دین علم و معرفت است. با علم و معرفت استدلال کنیم. ما نباید دین را به خاطر اعمال و کردار مردم مورد انتقاد قرار دهیم. و یا زیر تأثیر أفکار غیر اسلامی که مارکس گفت ” دین تریاک جامعه است” ما فورا نتیجه گیری کنیم که اسلام هم چون دین است، تریاک جامعه است. مارکس دین عیسیویت را تریاک جامعه گفته بود زیرا مذهبیون عیسیوی أفکار مردم ، گفتار مردم ، اعمال مردم همه و همه را مراقبت میکردند. در حالیکه اسلام تنها شخص را مسول ساخته است و نظر به حکم قرآن هیچ کس مسول گناه کسی دیگر نیست.
قدم دوم در آزادی بیان و قلم صداقت و راستگویی است. قرآن می گوید  ” و لا تلبسوا الحق بالباطل و تکتموا الحق و أنتم ” یعنی  و حق را به باطل مپوشانید.  و حقیقت را پنهان نکنید حالانکه به حقانیت آن واقفید.
در کشور های اسلامی یا مردم را به خاطر أفکار شان اگر مسایل دینی باشد، و به ذوق شان نباشد به کفر محکوم می کنند و اگر سیاسی باشد به خیانت که این پیشامد غیر اسلامی غیر شرعی و غیر مدنی و غیر اخلاقی است. هر مسلمان حق دارد حتی که مخالف یک حدیث باشد آن حدیث را به چالش فکری بکشاند زیرا احادیث یک صد و پنجاه سال بعد توسط انسان ها جمع آوری شده و احتمال اشتباه در آن موجود است مخصوصا آن احادیث که مغایر قرآن گزارش داده شده است. در افغانستان چون یک ازدواج نامشروع بعد از سقوط سلطنت مرحوم امان الله خان بین قوم و مذهبیون عقد گردید مذهبیون از قوم جانبداری کرده اند و قوم از مذهبیون و در نتیجه ملت را در تاریکی نکهه داشتند. هیج کس. نه اراکین دولتی و أشخاص مذهبی حق ندارند مردم را از طرز تفکر و تعقل که قرآن به امت اسلامی ارزانی کرده است محروم کند. امت اسلامی تنها مسول به خدا و قانون وضع شده می باشد. اگر یک موضوع به رای أکثریت قانون می شود مردم باید پیروی کنند نه اینکه دولت و یا یک گروه خاص به نام حزب و مذهبیون و غیره از خود قانون بنویسند و مردم را محکوم کنند. در زمان حضرت عمر ( رض) ، خلیفه در مورد مهر زنان در داخل مسجد نظر خود را گفت. یک زن اقامه دعوا کرد که وقتی قرآن به ما اجازه مهر را داده تو نه می توانی تغییر دهی. خلیفه ، حضرت عمر ( رض) گفت :  این زن راست می گوید و معذرت خواست. امروز نه تنها که زنان را از مساجد بیرون کرده اند کسی حق ندارد سخن گوید. اگر وضعیت افغانستان بدین منوال دوام کند پس بهتر است مانند ترکیه یک نظام غیر اسلامی داشته باشیم. ما می گوییم که نظام اسلام آمد تا ما همه زن و مرد حق آزادی فکر و عقل داشته باشیم  و احتیاج نیست که یک نظام سیکولر داشته باشیم .
اسلام  دین آزادی است و این آزادی از آزادی عقل که به گفته ای امام غزالی جوهر انسانیت است منشأ گرفته است. دموکراسی اسلامی آزادی تفکر و عقل و انسان را منحیث یک موجود آزاد و با کرامت تضمین می کند.
 ادامه دارد..

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد

Copyright © Jawedan.com