خبر و دیدگاه

دموکراسی اسلامی

فصل سوم
حقوق أفراد
دموکراسی اسلامی أساس آن عدالت اجتماعی است. عدل در لغت یعنی توازن. دموکراسی تنها رای دادن در صندوق های رای برای هر کس و ناکس نیست. دموکراسی اسلامی به أساس اخلاق اجتماعی در اسلام استوار است
در زمینه عدالت اجتماعی مراتب ذیل مورد بحث است: عدالت بین زن و مرد ، عدالت بین اقوام ، عدالت بین زبان های کشور ، عدالت در تعلیم و تربیه ، عدالت بین مذاهب و عدالت در خانواده.
حضرت رسول أکرم (ص) فرموده است که ” من برای تکامل مکارم اخلاق آمده ام ” . این سخن والاگهر پیامبر فوق العاده در نظام دموکراسی اسلامی حائز أهمیت است زیرا همه امور ما را باید اخلاق که أساس آن ایمان است تشکیل دهد.
اول عدالت بین زن و مرد :
قرآن زن و مرد را از نگاه مدنی در خلقت، در خانواده و در اجتماع مساوی دانسته است. در سوره نساء آیه اول میخوانیم که خلقکم من نفس واحده  یعنی همان که شما را از نفس واحد خلق کرد. از دید قرآن زن و مرد دو موجود طبیعی است و می گوید هو أنشأکم من الارض ( سوره هود آیه ۶١ ) یعنی او شما را از زمین پدید آورد و باز می گوید فأنا خلقناکم من تراب یعنی ما تو را أز خاک آفریدیم ( سوره حج آیه پنج)
در اجتماع قران می گوید لا أضیع عمل عامل منکم من ذکر او أنثی بعضکم من بعض ( سوره آل عمران آیه ١٩۵) یعنی که من عمل ( کار) هیچ صاحب عملی را از شما را از مرد یا زن که همه ازیکدیگرند تباه نه می کنم . در تفاسیر کلاسیک عمل را اعمال صالحه مانند عبادت و زکاه و صدقه تفسیر کرده اند در حالیکه عمل کار معنی میدهد و زن و مرد در اجتماع حق دارد کار کند و هیچ کس این حق را ندارد تا مانع کار زنان شود.
عدالت بین اقوام :
قرآن مردم را به تقوی می شناسد نه به قوم. قوم تنها برای شناخت همدیگر است. قرآن می گوید یأیها الناس انا خلقتکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقاکم ان الله علیم خبیر ( حجرات آیه سیزده ) یعنی ای مردم ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید ؛ در حقیقت ارجمند ترین شما نزد خدا پرهیزگار ترین شماست. بی تردید خداوند دانای آگاه است.
در افغانستان ،  از آنجایکه فدراسیون پشتون افغانستان معاصر را به وجود آورد و یک عده کثیر مذهبیون همه با این فدراسیون همکاری کردند این آیه مبارکه مطلق نادیده گرفته شد و توازن یا عدالت اجتماعی را در جامعه افغانی به هم زد. می شناسم کسانی را که پنج وقت نماز ادا می کنند و اما قوم برای شان مهمتر از عدالت اجتماعی است. که هیچ قومی بر قومی برتری ندارد مگر تقوی برادری و برابری. قوم پرستی باعث ظهور پشتونایزشن در افغانستان گردید که قریه جات و قصبات را نام های پشتو دادند و همه مذهبی و تحصیل یافته خود را خاموش گرفت. امروز که شما برای عدالت اجتماعی صحبت کنید فورا شما را به ضدیت با پشتو محکوم می کنند . این نویسنده ضدیت با پشتو ندارم زیرا پشتو مانند سایر زبان ها یک زبان است و نباید برتری داشته باشد. اما منحیث یک مسلمان که طرفدار عدالت اجتماعی در قرن بیست و یکم هستم شدید مخالف پشتونیزم می باشم زیرا مغایر اسلام قرار گرفته است. در اسلام حتی در عقد نکاح کسی حق ندارد تا نام خانوادگی یک زن را تغییر دهد زیرا هویت زن در اسلام قابل احترام است. پس چطور امکان دارد که هویت یک مردم را با تحمیل یک زبان که آنهم تا سال ١٩۶۴ رسمی نبود و lingua franca یعنی زبان که أکثریت نه تنها در افغانستان بلکه منطقه فارسی بود از بین برده شود و یک فرهنگ مسخ فرهنکی شود. این نویسنده پیشنهاد می کنم تا همه نام های که در زمان نادر خان توسط محمد گل مؤمند پشتو ساخته شده است برای اتحاد عمومی و عدالت اجتماعی دوباره احیا شود. و کلمات پشتو از متن فارسی قانون اساسی کشیده شود تا آنانیکه فکر میکنند استثمار فرهنگی شده اند خود را آرام حس کنند . حقوق در دموکراسی اسلامی این نیست که یک شخص را حقیر شمرد و یا زبان و نژاد او را کم زد. و این سخن احمقانه که دانشگاه ایرانی است و یا هر کلمه فارسی ایرانی است از ذهن آن عده تبعیض طلبان است که با به وجود آوردن کلمه دری که یک لهجه است نه زبان ، زبان فارسی کهن مولانا ، بیدل وحافظ و سعدی و کاشانی و اقبال و فهرست آن به صد ها میرسد دو دسته به ایران تقدیم کردند و پیشنهاد دوم من این است که نام فارسی دوباره احیا شود زیرا نام  اصلی زبان ما است.
در اثر صادر کردن دموکراسی بی ناموس در افغانستان تعلیم و تربیه که حق هر فرد افغان است خصوصی ساخته شد و اویکه پول دارد در دانشگاه امریکایی درس میخواند و اویکه ندارد در دانشگاه غیر خصوصی. این یک تبعیض در تعلیم و تربیه است و باید در دموکراسی اسلامی جلو آن گرفته شود. چالش یک کشور چند ملتی همین است که باید تدریس تا سن ده به زبان مادری باشد. مناطق پشتو زبان باید به پشتو تدریس شود و مناطق أزبک نشین به ازبکی و مناطق فارسی زبان به فارسی و همچنان همه اقوام از زبان خود محروم نشوند. بعد از سن ده سالگی تصمیم به دست خود شان که به کدام زبان درس را دوام میدهند. مطالعات علوم انسانی نشان میدهد که ذهن و عقل طفل بسیار پیشرفته می باشد در صورتیکه به زبان مادری تدریس شود. حقوق در دموکراسی اسلامی تنها کار نیست. همه جوانب زندگی را در بر میگیرد. ما برای این مسلمان هستیم که با هم برادر و برابر باشیم. وقتیکه من درک کنم که حق تعلیم را مانند یک سرمایه دار ندارم، وقتیکه من بدانم که زبان مادری من مصالحه شده، وقتیکه من بدانم که زن و دختر من مانند شوهرش و برادرش به یک دیده نگریسته نمیشود این یک اجتماع مریض است . مذاهب شیعه و سنی بعد از رحلت پیامبر اسلام عرض اندام کرد و آنهم از طریق نفاق نه اتحاد. آن چیزیکه در اثر نفاق به وجود آمده باشد قدسیت قرآنی ندارد. حالا که است و وجود دارد در دموکراسی اسلامی همه مذاهب بدون شرط و شرایط از حقوق مساوی برخوردار است و هر که کلمه طیبه را می گوید در دایره اسلام شامل است و هیچ مذهبی بر مذهبی برتری ندارد و هر دو برادر و برابرند. اینکه سنی ها سالها بر علیه شیعه تبعیض کرده است خجالت آور است و من منحیث یک مسلمان خجالت میکشم اعمال را که واعظ کابلی و أمثالهم در تاریخ بر علیه شیعه انجام داده اند. در دموکراسی اسلامی هیچ زنی بر مردی ، هیج مردی بر زنی ، هیج قومی بر قومی ، هیج زبانی بر زبانی ، هیچ فرهنگی بر فرهنگی برتری ندارد و هیچ چیز در یک کشور چند ملیتی ملی نیست . وجه مشترک ما ایمان به خداوند است و حتی أهل هنود هم ایمان دارند .
فصل چهارم ادامه دارد
فرید یونس
مؤلف دموکراسی. اسلامی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا