خبر و دیدگاه

منظور پشتین؛ نور چشمی دیروز، خار چشمی امروز

قشر سیاسی جامعۀ پشتونِ افغانستان دیگر منظور پشتین را «اتل» و «قهرمان» نمی‌دانند. پس از تصویب طرح ادغام مناطق قبیله‌نشین پاکستان به ایالت خیبر پختون‌خواه، قشر سیاسی و عده‌یی از پشتون‌های افغانستان از مبارزۀ «جنبش حفاظت از پشتون‌ها» حمایت نمی‌کند. به نظر می‌رسد قشر سیاسی و برخی تحصیل‌کرده‌گان پشتون افغانستان فکر می‌کردند مبارزۀ منظور پشتین برای ایجاد «لوی پشتونستان» است. محاسبۀ این‌ها شاید این بود که منظور پشتین به دلیل هم‌ذات‌پنداری با پشتون‌های افغانستان، مرز دیورند را در می‌نوردد و جامعۀ آرمانی کسانی مثل اسماعیل یون و حکمتیار را شکل می‌دهد.
این عده شاید تصور می‌کردند مبارزۀ جنبش حفاظت از پشتون‌ها در پاکستان شامل حالِ پشتون‌های افغانستان نیز خواهد شد. حامیان منظور پشتین در افغانستان، فکر می‌کردند منظور پشتین خود را محدود به جغرافیای پاکستان نمی‌داند و سوای پاکستان، برای پشتون‌های افغانستان نیز مبارزه می‌کند. وقتی مبارزۀ منظور پشتن آغاز شد، مردم افغانستان به ویژه جامعۀ پشتون از آن حمایتِ بی‌دریغ کرد. حتا در سطح دولتی، رییس حکومت وحدت ملی خلاف اصول سیاست بین‌المللی از آن جنبش حمایت خود را اعلام کرد.
اما پس از آنکه مبارزات منظور پشتین ثمر داد و طرح ادغام مناطق قبیله‌نشین به ایالت خیبر پختون‌خواه از سوی پارلمان پاکستان تصویب شد، مشخص گردید که منظور پشتین محاسبه شده و منطقی مبارزه کرده/می‌کند. منظور نشان داد که مرز دیورند، مرز رسمی میان افغانستان و پاکستان است و فرضی خواندن آن توهمی بیش نیست. منظور پشتین بسیار واضح برای «افغان»های این‌سوی دیورند پیام داد که یک «افغان» پاکستانی است و خیال ایجاد «لوی پشتونستان» را ندارد. اعضای جنبش حفاظت از پشتون‌ها این واقعیت را آفتابی ساخت که پشتون‌های آن‌سوی دیورند زنده‌گی در قلمرو پاکستان را پذیرفته اند. تصویب طرح ادغام مناطق قبیله‌نشین به ایالت خیبر پختون‌خواه و استقبال این طرح از سوی جنبش حفاظت از پشتون‌ها هم‌چنان گویای این واقعیت است که پشتون‌های آن‌سوی دیورند به زنده‌گی در قلمرو پاکستان راضی اند و تمایلی به پیوستن به افغانستان ندارند.
منظور پشتین و تمام پشتون‌هایی که در پاکستان جنبش حفاظت از پشتون‌ها را تشکیل داده اند، خود را پاکستانی می‌دانند. اعضای جنبش حفاظت از پشتون‌ها و در مجموع تمام پشتون‌های پاکستان احساس تعلق خاطر به پاکستان دارند تا به افغانستان. شاید به لحاظ فکری، منظور پشتین خود را متعلق به تمام پشتون‌های دنیا یا هم تمام جامعۀ انسانی دنیا بداند، اما قدر مسلم این است که او به لحاظ حقوقی، سیاسی و جغرافیایی، خود را متعلق به پاکستان و قلمرو آن کشور می‌داند.
در این‌که جنیش حفاظت از پشتون‌های پاکستان مسالمت‌آمیز و مشروع بود، شکی نیست. تردیدی نیست که جنبش حفاظت از پشتون‌ها و روزها مبارزۀ آنان، معلول سال‌ها ظلم و استبداد حکومت پاکستان بر مردم هفت اجنسی قبیله‌نشین آن کشور است. اعضای جنبش حفاظت از پشتون‌ها به خاطر به دست آوردن حقوق شهروندی در پاکستان مبارزه کردند/می‌کنند و این کار از نظر حقوق مدنی و سیاسی پذیرفته شده در سطح دنیا اشکالی ندارد.
واقعیت دیگر این است که پس از تصویب طرح ادغام مناطق قبیله‌نشین با ایالت خیبر پختون‌خواه، منظور و جنبش او از چشم حامیان افغانِ افغانستانی‌اش افتاد. قشر سیاسی و درس‌خواندۀ پشتون در افغانستان، بعد از ثمر دادنِ مبارزات منظور پشتین، از او و جنبش‌اش رو گشتاندند. قشر سیاسی پشتون‌های افغانستان تصور می‌کنند منظور پشتین آن‌ها و در مجموع جامعۀ پشتون افغانستان را تحقیر کرده است؛ اما واقعیت این است که حامیان پروپاقرص و بی‌محاسبۀ منظور پشتین در افغانستان، خود شان خود را تحقیر کردند. برخوردهای سطحی‌نگرانه و احساساتی این درس‌خوانده‌گان بود که نتوانستند مطالبات عدالت‌خواهانه و منطقی منظور پشتین را به درستی و بدون برانگیختن احساسات تباری پشتون‌های افغانستان بیان کنند. قشر سیاسی و درس‌خواندۀ پشتون یا به واقعیت و ماهیت مبارزۀ منظور پشتین پی نبرده بودند و یا هم در پی بهره‌برداری سیاسی و اقتصادی از این جنبش به نفع خود بودند.
به هر رو، قدر مسلم این است که باید با پدیده‌ها برخورد منطقی و واقع‌نگرانه داشته باشیم. باید رویکرد ما نسبت به واقعیت‌های سیاسی و تاریخی عاقلانه و مستند باشد نه احساسات و نامحاسبه شده.

روح الله بهزاد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا