خبر و دیدگاه

چرا باید نام کشور از ‘افغانستان’ تغییر کند؟

در یوتیوب سخنان عبدالطیف پدرام را در مورد غائله‌ای که از طرف اشرف غنی رئیس دولت تفاهمی در ارتباط به توزیع تذکره‌های الکترونیک ایجاد شده شنیدم. سخنان پدرام در مورد آغاز توزیع تذکره براساس قانونِ ثبت احوالِ نفوس نقض‌شده و دست‌خورده توسط اشرف غنی کاملا وارد، منطقی و عدالت خواهانه بود.

اصولا توزیع تذکره‌های الکترونیک باید بر اساس قانون ثبت احوال نفوس سال ۱۳۹۳که مراحل قانونی خودرا صاف و هموار طی نموده بود صورت می‌گرفت. که اشرف غنی چنین نکرد و طور غیر قانونی به قانون دست درازی کرد و غائله آفرید.

در سخنان پدرام دونقطه دیگر نیز برجسته بود که فکر مرا بخود جلب نمود.

اول- اینکه گفت ما به لحاظ اینکه اشرف غنی به سخنان و اعتراضات مدنی ما تمکین ننموده و توجه نمی‌نماید، باید روی تغییر شیوه اعتراضات و عکس العمل های خود تجدید نظر نماییم. یعنی در مقابل بر خورد غیر مدنی و دکتاتورانه اشرف غنی باید جواب غیر مدنی داده شود.

سوال در اینجا ایجاد میشود که دولت زیراداره اشرف غنی اگر برخورد غیر مدنی و دکتاتورانه دارد، وسیله آن ارتش مجهز و پشتیبانی آمریکا می‌باشد. از ذکر نام امریکا در این غایله معذرت میخواهم بدلیل اینکه امریکا یک کشور متمدن بوده و به هیچصورت از اعمال تفوق طلبی قومی و شئونستی اشرف غنی حمایه نخواهد کرد. ولی کنگره ملی با چه امکانات و وسیله‌ای می‌تواند پاسخ غیرمدنی بدهد؟

دوم- پدرام اظهار داشت از آنجائیکه تلاش‌های فتنه انگیز اشرف غنی ریشه در نام افغانستان دارد، بهتر است برای جلوگیری از فتنه و نفاق و سوء استفاده عناصر تفوق طلب قومی شئونست وفاشست از این نام باید نام افغانستان تغییر یابد. که بدون شک تغییر نام افغانستان پروسه یک ملت شدن وتحقق قانون شهروندی را در سر زمین ما آسان خواهد ساخت. در این ارتباط به اعضای حزب خویش وظیفه سپرد که در رابطه به تغییر نام کشور با مردم کار توضیحی و تنویری انجام دهند.

مورد دوم  اگرچه دشوار مینماید ولی اگر با واقع بینی و خردمندی به این امر نگاه نماییم، آدم به این نتیجه میرسد که بهتر خواهد باشد که روی تغییر نام افغانستان یک گفتمان عمومی براه انداخته شود و تغییر نام افغانستان مطرح بحث باشد.

بدلیل اینکه: اول نام افغانستان در این سرزمین به اساس توافق عمومی و اراده مردم افغانستان گذاشته نشده است.

دوم اینکه این سرزمین که ملک مشاع میباشد به تمام اقوام افغانستان ارتباط میگردد بدینمعنی که مالک این سرزمبن تمام اقوام ساکن افغانستان میباشند. اینکه این ملک نا تقسیم مربوط تمام اقوام ساکن آن به نام یک قوم نامگذاری و قباله شده است. چندان منطقی و موجه و عادلانه نمیباشد. با یک مثال ساده میتوان به اهمیت پیشنهاد رئیس کنگره ملی پی برد.

شما فرض نمایید که شخص زمینداری وفات مینماید و از او یکصد جریب زمین به ارث میماند. این زمین مربوط به شش نفر از پسران متوفی میباشد. شما تصور نمائید که از میان این شش نفر ورثه یکنفر آن بدون مشوره با دیگران با تطمیع قاضی و مسئولین رسمی تمام ملک پدری را بنام خود قباله مینماید.

حال شما عکس العمل این پنج برادر دیگر را در مقابل برادر بی انصاف و حریص حدس بزنید که چه خواهد باشد؟ که بدون مبالغه گپ به کمان کشی و قتل و دها مصیبت دیگر در خوانواده خواهد رسید.

حالا هم اقوام غیر افغان افغانستان تاکنون در این مورد چینی در پیشانی نیاوردند ولی شما بی انصافی و حرص و بد اخلاقی یکتعداد از فاشستان را ببینید که بدون رعایت هیچ ادب و نزاکت و بدون رعایت قانون ثبت احوال نفوس طی مراحل شده سال ۱۳۹۳، قانون را می شکنند و هدف فاشستی خود یعنی تابع ساختن اقوام غیر افغان افغانستان را به مرحله اجرا قرار میدهند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا