شعر

ظالمان وحشی

 

کـدام ظالم سـیه پوش کرده مارا

بسوگ وغم هم‏آغوش کرده مارا

سـتم در حـق مـا بگـذشـته از حد

به دام جنگ مدهوش کرده ما را

نـه تـنـها خــاک راه دیـو قــدرت

بهـر کف نعل پاپوش کرده ما را

به تاراج داده هست و بـود مردم

غلام حلقه در گـوش کرده ما را

به دالـر خـاک را بفـروخـته اول

فــدای نـقـشـۀ بـوش کـرده ما را

به جنگ سـرد امـریکا و مسکـو

تـنور داغ در جـوش کرده ما را

بـه پاکـستان و طالـب داده پیمان

درآتش سوخته پلوش کرده ما را

بـرای جـنگ ایـران و سـعـودی

به قُم و مکه مفروش کرده مارا

بــه جــام مـافـیـا، دزدان قـدرت

چوزالو دم بدم نوش کرده ما را

ربوده مهر دل ها را به افسـون

چراغ سرد خاموش کرده ما را

بـه گـورسـتان منزل داده دل را

به لـوح قبر منقـوش کرده ما را

شـکـسـته کمـره و دسـت قلـم را

خطوط محومغشوش کرده ما را

به بین جنگ و خون و انتحاری

فقطدرخواب خرگوش کرده مارا

نه تنها ظالمان خونریزووحش اند

خـدا گـویی فـراموش کرده ما را

۲/۵/۲۰۱۸

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا