شعر

ز پشت چار زمستان…

 

درین ستمکده سنگ سیاه کرده طلوع؟
و یا که ماه و خورشیدِ آه کرده طلوع؟

زپشت چار زمستان و چار کوه بلند
به جای ماه و خورشید، شاه کرده طلوع

دراین خرابه نه عشق و نه لطف، در همه عمر
نه آفتاب عزیز و نه ماه کرده طلوع

زپشت هر در و دیوارِ کاخهای بلند
به جای کلَّه، نقاب و کلاه کرده طلوع

به جای صبح، پس از انتظار چندین قرن
دو باره شام مخوف و سیاه کرده طلوع

زپشتِ پشتهء سرو و زپیشِ باغِ چنار
صدای جنگ و غریوِ سپاه کرده طلوع

زِ صَفِ * خبره و آگاه و پاک نفس ترین
هزار لغزش و صد اشتباه کرده طلوع

بااحترام

عبدالفهیم فرند- شب ۲۹ / ۳۰ فروردین ۱۳۹۷ خورشیدی

* صف – در، واژهء ( صف) حرف( ف) مشدد و مکسور، ادا شود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا