خبر و دیدگاه

آقـای غنـی از کدام انتخابات می‌گوید؟

اخیراً رییس حکومت در دیدار با برخی نماینده‌گان و مسوولانِ احزاب سیاسیِ کشور در ارگ ریاست جمهوری در مورد انتخابات پارلمانی و شوراهای ولسوالی‌ها گفته است که عدم برگزاری به‌موقعِ انتخابات به هیچ صورت مورد قبولِ او نیست و کمیسیون انتخابات باید در زمان تعیین ‌شده، این روند ملی را برگزار کند. احزاب سیاسیِ شرکت‌کننده که گفته می‌شود از بیست حزب نماینده‌گی می‌کردند، بستۀ پیشنهادیِ خود را به آقای غنی سپردند که ظاهراً از جانبِ او مورد استقبال قرار گرفته است.
سوای اما و اگرهای دیگری که در مورد انتخابات وجود دارد، پرسش اساسی در این رابطه این است که آقای غنی از کدام تاریخ انتخابات سخن می‌گوید و آن را به‌موقع می‌داند؟ آیا انتخاباتی که با سه سال و اندی تأخیر برگزار شود و همین لحظه هم نسبت به برگزاری آن شک و تردیدهایی وجود داشته باشد، انتخابات به‌موقع است؟ معنای به‌موقع در «دیکشینری» آقای غنی به چه چیزی و یا چه زمانی اطلاق می‌شود؟ آیا آقای غنی فراموش کرده که به دلیل سوءمدیریت خودش، سه سال پارلمان افغانستان به صورت غیرقانونی به کارش ادامه می‌دهد و هیچ مشروعیت قانونی ندارد؟ آیا آقای غنی فراموش کرده که پارلمان فعلی بر اساس یک توافق سیاسی هنوز زنده است و هیچ پایه و اساسِ قانونی ندارد؟ آیا آقای غنی از یاد برده که او با شماری از اعضای مجلس نماینده‌گان پس از رسیدن به توافق سیاسی، خودش دستور ادامۀ کار غیرقانونیِ آن را صادر کرده است؟
این‌ها همه نشان می‌دهند که مشکل عدم برگزاری انتخابات پارلمانی بیشتر از آن‌که متوجه گروه، شخص و یا نهـاد دیگری باشد، متوجه شخص رییس حکومت وحدت ملی است. آقای غنی به صورت تعمدی ماه‌ها روند اصلاحات در کمیسیون را مطابق به توافق‌نامۀ تشـکیل دولت وحدت ملی به تأخیر انداخت و زمانی هم که کمیسیون اصلاحات به کارِ خود آغاز کرد، چنان با سنگ‌اندازی‌های ارگ روبه‌رو شد که فقط به بخش بسیار کوچکی از پیشنهادهای آن توجه صورت گرفت. کمیتۀ گزینش نیز وضع و حالِ بهتری از کمیسیون اصلاحات انتخاباتی نداشت. این کمیته دو بار تشکیل شد و سرانجام نیز کسانی به مدیریت کمیسیون انتخابات معرفی شدند که از ضعیف‌ترین افراد فهرستِ ارایه شده بوده‌اند. آیا با چنین برخوردهایی که با کمیسیون و مسالۀ انتخابات در کشور صورت گرفته، می‌توان انتظار انتخاباتی شفاف و عادلانه در کشور را داشت، آن‌گونه که رییس حکومت در دیدار خود با نماینده‌گان احزاب سیاسی وعده داده است؟
بدون شک بحث انتخابات به‌شدت هم توجه جامعه را به خود معطوف کرده و هم از دغدغه‌های اصلی شهروندان کشور محسوب می‌شود. بر اساس همین دغدغه‌ها و نگرانی‌هاست که شهروندان افغانستان چنین برخوردهای مسوولانه با قضیه دارند و همه می‌خواهند که در جزییاتِ مسایل داخل شوند. افغانستان متأسفانه تجربۀ خوب و سالم از انتخابات ندارد. انتخابات سال ۱۳۹۳ به‌شدت حیثیت و ارزش‌های دموکراتیک و از جمله انتخابات در کشور را زیر سوال برد. داکتر رنگین دادفر سپنتا که در در زمان انتخابات سال ۱۳۹۳ مشاور امنیت ملی حامد کرزی رییس جمهوری وقت کشور بود، در کتاب خاطراتش چنین می‌نویسد «یکى از مسوولان طراز اولِ کمیسیون مستقل انتخابات در اوایل سال ۲۰۱۵ در حضور خرم و زلمى هیوادمل به من گفت که دکتور عبدالله دور اول انتخابات را با اکثریت ۵۲،۷ درصد برده بود، اما سفیر انگلستان به نماینده‌گى از جامعۀ جهانى کمیسیون را وادار کرد تا این نتایج را اعلام نکند.»(سیاست افغانستان؛ روایتى از درون، ص ٨۵٩.) آیا این کافی نیست که نشـان دهد با انتخابات در کشور چه شده است؟ آیا می‌توان پس از این‌هم انتظار داشت که مردم با ریختن خونِ خود به پای صندوق‌های رای بروند؟
متأسفانه کسـی که امروز داد از انتخاباتِ عادلانه و شفاف می‌زند، بر اساس این سند و ده‌ها سند دیگر، خود متقلبِ انتخابات بوده و حق فردِ دیگری را ضایع کرده است. چگونه می‌شود به سخنانِ چنین فردی اعتماد کرد و مطمین بود که انتخاباتِ بعدی نیز به سرنوشت انتخاباتِ گذشته دچار نمی‌شود؟
متأسفانه آن‌چه که بر سر انتخابات افغانستان از سوی مسوولان رده‌‌بالای کشور آمده، اعتماد عمومی را نسبت به این روند مهمِ ملی به شدت آسیب رسانده است. حالا مـردم دیگر آن باور سال‌های نخست به انتخابات را از دست داده اند. بسیاری‌ها به این نظر رسیده اند که وقتی رای‌شان حساب نمی‌شود، حضورشان در انتخابات هیچ معنایی را نمی‌تواند برساند. آیا بهتر نیست که جان و مالِ خود را به خطر نیـندازند و از خیر چنین انتخاباتی بگذرند.
البته تمامیت‌خواهان چنین جوّی را چندان مغایر با آرزوهای‌شان نمی‌بینند. آن‌ها خوشحال می‌شوند که مردم به انتخابات پشت کنند و شرکتِ کمتری در آن بجویند؛ چون به این صورت می‌توانند بهتر و آسان‌تر به خواست‌ها و هدف‌های‌شان نزدیک شوند. در این‌جا احزاب سیاسی و جامعۀ مدنی کشور باید آستین بر زنند و در برابر تمامیت‌خواهی قد علم کنند. نباید گذاشت که آب به آسیابِ تمامیت‌خواهان و تقلب‌کاران بریزد.
فلسفۀ انتخابات در هر گوشۀ جهان که به نظامِ دموکراسی آراسته است، چیزی جُز مردم‌سالاری و ایفای حاکمیتِ مردم بر سرنوشت‌‌شان نبوده و نیست. انتخابات به این دلیل محبوبیت و مقبولیت دارد که می‌تواند قدرت را در دایرۀ خواست و ارادۀ مردم قرار دهد و از سرکشی و طغیانِ احتمالیِ زمام‌داران جلوگیری کند. اما وقتی قرار باشد که هر بار تقلب و دسیسه و اراده‌های بیرونی و غیرمردمی سرنوشتِ حاکمیتِ سیاسی را رقم بزند، برگزاری انتخابات و این‌همه مصرفِ سرسام‌آور فقط خاک انداختن به چشمِ جهانیـان خواهد بود.
مردم، نهـادهای مدنی، احزاب و جریان‌های سیاسی باید از برگزاری انتخابات استقبال کنند، اما این استقبال معطوف به مبارزه با تمامیت‌خواهی و تقلب‌کاری باشد. آقای غنی و تیم ارگ، بزرگ‌ترین نگرانی برای سلامتِ انتخابات‌های پیشِ رو هستند. برای رفعِ این نگرانی، نیاز به یک بسیج عمومی و وفـاق ملی در سرتاسرِ کشور است تا تلاش و اندیشۀ تقلب را برای همیشه از میدانِ سیاست و دایرۀ انتخابات بیرون سازد.

ماندگار

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا