خبر و دیدگاه

در باره خاستگاه کلمه «افغان»

چون شماری از دوستان خواهش کرده اند، در برنامه دارم تا در آینده نزدیک نوشته مفصلی در باره واژه های افغان و پشتون بر پایه اسناد و مدارک تاریخی بنویسم و همچنان سخرانی ویدیویی ها در رابطه داشته باشم. اما عجالتا در پاسخ دوستی می نویسم:
در باره خاستگاه کلمه افغا چند دیدگاه است:
یکی همان دیدگاه معروف که افغان از آه و ناله و فغان گرفته شده است. در این زمینه روایات فراوان است. چنان چه سید جمال الدین افغانی آن را در کتابش آورده است. استاد حبیبی هم بارها این را آورده اند و شمار دیگری از نویسندگان پشتون مانند سیستانی و…

دو دیگر، این که در زمان ساسانیان، چون ایرانیان پارسی زرتشی و خداپرست بودند، ایرانیان پشتون ها را که زرتشی نبودند، بیخدا ارزیابی می کردند و آنان را «ابگان» یا «ابوگان» می گفتند. بوگ یا بگ به معنای خدا در زبان های هندی، روسی و پارسی کاربرد دارد. در روسی همین اکنون خدا را بوگ می گوید. در هند بگوان و در کشور ما بگلان (معرب آن) بغلان و بگرام و نیز در عراق بغداد که معرب بگداد است.
پیشوند «آ» در پارسی قدیم نشانه نفی بود.این گونه ابوگ (بدون خدا، خدانشناس) پس از آمدن اعراب و اسلام ابوگان و ابگان به افغان مبدل شد. این دیدگاه را بسیاری از دانشمندان ایرانی و خارجی تایید کرده اند. دانشمندان و پژوهشگران پشتون پاکستانی از جمله افراسیاب ختک هم بر همین دیدگاه اند.

دیدگاه دیگر این است که ابگان متشکل بر دو کلمه «اب» و نشانه جمع «ان» است. بنا به ارزیابی برخی از دانشمندان روسی، اب به معنای مال، دام و رمه با نشانه جمع «ان» که در میان دو جز بی صدا ، حرف صدادار «گ» افزود شده است یعنی ابگان به معنای دامدار، مالدار، رمه دار و کوچی. این برداشت با توجه به شیوه کوچروی و دامداری پشتون ها پذیرا به نظر می رسد. با تکیه یه این دیدگاه می توان گفت که ابدار یعنی دامدار ورمه دار اگر چنین باشد، می توان گفت که ابدالی در آغاز ابدار و ابداری بوده که با گذشت زمان دار به دال ابدال شده است. در غیر آن هیچ سند ومدرکی در دست نیست که بتوانیم ثابت بسازیم که ابدالی از عبدال عربی گرفته شده باشد.

دیدگاه دیگر این است که استاد حبیبی زمانی ارائه کرده بود که ابدالی از هپتالی یعنی یفتلی گرفته شده است. بر اساس این دیدگاه پشتون ها باید از اثر آمیزش هپتالیان با تاجیک ها و دراویدی ها به میان آمده باشند که بعد ها به دو شاخه تقسیم شده اند. اگر چنین باشد، پشتون ها یک قوم نسبتا جوان اند که تاریخ شان پیشینه یی بیشتر از سده ششم میلادی و شکست یفتلیان از تورکان و مهاجرت شان به جنوب هندوکش ندارد. اما دیدگاه حبیبی آشکارا بی پایه است. چون این پشتون های غلزایی اند که در اثر آمیزش بازماندگان هپتالیان با دراویدی ها و ترکان و تاجیک ها… به میان آمده اند، نه درانی. چنانچه پروفیسور گانکوفسکی روسی همین چیز را نوشته است.

یک روایت دیگر هم همین است که بر پایه آن آوگان به معنای سوارکار در آثار شاپور ساسانی و آثار هندی (اسوگان یا اسپکان) آمده است که زمانی استاد حبیبی بر آن استناد می کردند.
هیچ دلیل محکمی در دست نیست که افغان از اَوَگان گرفته شده باشد. اما آن را رد هم نمی توان کرد. یعنی از دید منطق نسبت وجود و عدم آن یک سان است.
از تاریخ می دانیم که آریاییان مردمانی بودند اسپ دار و سوار کار. برای مثال می دانیم که آن ها پس از آمدن از سرزمین های آن سوی رود ولگا و دانیوب در حدود پنج هزار سال پیش به سرزمین فرهنگ اندرونوا یعنی گستره قزاقستان نام این سرزمین را خوانیرث یا هوانیرث (سرزمین ارابه سوران مهربان) گذاشتند.
همین گونه می دانیم که خاندان نیمه اسطوره یی کیانیان به نام اسپه یاد می شدند و همه نام خانوادگی شان با نام اسپان پیوند داشت. مانند گشتاسپ، لهراسپ ویشتاسپ و…. این گونه اسپکان یا اسوگان یا اوه گان نامی بوده عمومی که به همه آریاییان اطلاق می شده است. یعنی اوگان نامی بوده است متعلق به همه باشندگان اسپدار پشته ایران از جمله پارس ها و شاید هم هندی ها. طرفه این که شاپور ساسانی هم خود را ابگان خوانده است.

از تاریخ می دانیم که این نام یعنی افغان را ایرانی ها و پارسی زبانان در کل بر پشتون ها اطلاق می کرده اند. نه بر دیگران. در زمینه صدها سند هست. چگونه اکنون ادعا می کنند که این نام بر پشتون ها اطلاق نمی شده است، بل که جنبه کاربرد عمومی بر همه اقوام باشنده افغانستان کنونی داشته است؟ آیا حتا یک سند ارائه کرده می توانند که در آثار زبان پارسی یا پشتو به مفهوم دیگری جز پشتون به کار رفته باشد؟ آیا سندی هست که نشان بدهد که این واژه بر سایر اقوام در این هزار سال به کار رفته باشد؟
روشن است پاسخ منفی است.
در یک سخن، از دید علم ایتمولوژی نمی توان با قاطعیت حکم صادر کرد که افغان معرب کدام واژه باستانی بوده است؟ اما یک چیز با صدها سند و برهان و دلیل ثابت است: تا سده بیستم افغان همیشه یک معنا داشته است: پشتون.
اما پس از آمدن بیماری ناسیونالیسم از اروپا به کشور ما تلاش هایی صورت گرفت دال بر تشکیل ملت افغان پیرامون قوم افغان یا پشتون که در زیر داربست آن تلاش شد تا هویت قومی یکی از اقوام بر همه باشندگان تحمیل شود. این بود که در قانون اساسی سال ۱۹۶۴ بر افغان بودن همه باشندگان سرزمین ما تاکید صورت گرفت که با مقاومت سایر باشندگان کشور رو به رو گردید و کشور را شدیدا دچار دو دستگی، افتراق و اختلاف و نفاق و شقاق گردانید. اکنون آتش این فتنه بار دیگر از سوی اوباشان ارگ نشین به رهبری اشرف غنی غنی احمدزی شعله ور شده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا