خبر و دیدگاه

شکستن بن بست جنگ افغانستان را می توان پیش بین شد

 

پس از هفده سال بار دیگر هواپیما های بی ۵۲ امریکایی در فضای افغانستان به پرواز درآمدند و بر مراکز طالبان در سرحد میان تاجکستان و افغانستان و چین و افغانستان را شمال شرق کشور در دربدخشان بمباران کردند. این بمباران پس از سقوط  طالبان در سال ۱۳۸۰ نخستین بمباران است که طیاره های بی ۵۲ در فضای کشور به پرواز درآمدند. در آن سال ها این هواپیما ها سرنوشت جنگ را تغییر دادند، طالبان شکست خوردند و متواری شدند و شماری از رهبران طالبان به درخواست مشرف به پاکستان منتقل شدند. این هواپیما برای حمل جنگ‌افزار هسته‌ای در دوره جنگ سرد برای ماموریت‌های تخریبی و هسته‌ای ساخته شد. بدون شباهت به هیچ هواپیمای دیگر در سوخت‌گیری‌های مجدد در مسافت‌های زیاد، این هواپیما قادر است ۳۱،۷۰۰ کیلوگرم سلاح را با خود حمل کند. از این هواپیما در جنگ‌های متعارف برای مأموریت‌های تهاجمی استراتژیک، پشتیبانی نزدیک هوایی، و عملیات دریایی استفاده می‌شود. در جریان جنگ سال ۱۹۹۱ عراق حدود چهل درصد کل بمب‌های نیروهای ائتلاف توسط بمب‌افکن‌های بی-۵۲ شلیک شد. بی-۵۲ در ماموریت‌های پایش اقیانوس هم بسیار کارآمد است و می‌تواند به نیروی دریایی آمریکا در عملیات‌های ضد کشتی و مین‌گذاری کمک کند.این هواپیما قادر است در طول دو ساعت ۳۶۴ هزار کیلومتر مربع از سطح اقیانوس را دیده‌بانی کند.[۱]  هم‌اکنون تنها مدل بی-۵۲اچ این هواپیما در خدمت نظامی است. از این مدل، که قادر به حمل و شلیک بیست موشک کروز هواپایه است، در مجموع ۱۰۲ فروند در سال‌های ۲-۱۹۶۱ ساخته شد. ۸۵ فروند از این هواپیما در خدمت فعال نیروی هوایی آمریکا قرار دارند و قیمیت این هواپیما ۳۱۷ میلیون دالر است.

هرچند هنوز سر کلافه چندان روشن نیست و اما گفته می شود، منطقۀ یی که آماج حمله های هوایی امریکا قرار گرفته است بیشتر مرکز ایغور ها و شماری طالبان بوده است. این منطقه بدخشان پایکاه تروریستی جنبش اسلامی ترکستان شرقی بود که مراکز تعلیمانی و عملیاتی این گروه به همکار طالبان شهرت دارد که در ششم فبروری هواپیما های بی ۵۲ ۲۵ بمب برآن ریخت. این منطقه مورد توجۀ  چین و تاجکستان بود و این حمله به دنبال آن صورت گرفته است که قرار بود، چین در مشورت با حکومت افغانستان یک پایگاه در منطقۀ واخان ایجاد کند. این حمله نوعی امتیازدهی به چین عنوان شده واما گفته می شود که هدف این حمله از بین بردن ضرورت ایجاد پایگاۀ بوسیلۀ چین در واخان نیز می باشد. می شود گفت که این حمله نوعی نشان دادن چراغ سبز به چین از همپیمان نزدیک روسیه و ایران است که علاقمندی زیاد به افغانستان دارند و بویژه شایعات انتقال داعش از عراق به افغانستان نگرانی های این کشور ها را بیشتر افزایش داده است. چین می تواند، در منطقه برای امریکا نگرانی خلق کند و این می تواند، نوعی فرصت دهی یه چین وفرصت یابی برای امریکا باشد. کاترین (کیتی) پوتز سر دبیر مجله دیپلومات در مقاله اخیر خویش در پیوند به این حملۀ هوایی به سه موضوع اشاره کرده است؛ نخست این که منطقۀ بدخشان پایگاۀ جنبش اسلامی ترکمنیستان شرقی است، دوم این که این منطقۀ مورد توچۀ چین و تاجکستان است و سوم اینکه امریکا ارادۀ سرکوب تروریستان را دارد. امریکا می داند که چین برنامه های کلان راهبردی در دست اجرا دارد. به اساس گزاراش ها از منابع اطلاعاتی و نظامی قرار است، چین پایگاۀ دیگری در پاکستان  بسازد. این پایگاه قراراست در منطقه نه چندان دورازبندر بحری گوادر که توسط چینی ساخته شده است ایجاد گردد؛ بلکه در جیوانی قریب به بندربحری چاه بهار ایران ساخته خواهد شد. بندر چاه بهارایران سه کشورهند ایران و افغانستان را به هم مرتبط میسازد. واشنگتن پوست در مقاله یی نوشته است: “افسران ارتش چین و پاکستان همین اکنون در اسلام اباد مشغول رایزنی در مورد ایجاد این پایگاه اند.گفته شده که کار ساختمان سازی این پایگاه و توسعه میدان هوایی جیوانی که توانایی فرود وپرواز هواپیماهای نظامی برزگ را داشته باشد قراراست در میانه ماه های جولای توسط هردوکشور اغاز شود. نه تنها این، بل حضورچین در خلیج بنگال و ایجاد پایگاه در مجمع الجزایر جمهوری ملداوی، ایجاد بندر بحری درسریلنکاه و پایگاه اخیر که قراراست ساخته شود همه نشاندهندۀ  برنامه راهبردی پیچیده چین به شمار می رود.

در این تردیدی نیست که فشار بر پاکستان تا مرز بمباران لانه های هراس افگنی شامل استراتیژی جدید امریکا است و ایران با استفاده از این فرصت بندر چاه بهار را بروی بازرگانان افغان بگشاید و هم بانک های افغانستان را اجازۀ فعالیت داده است که این مسآله بازی های مافیای آخوند های ایران و بیرون کردن اسعار را نیز در پی دارد. چنانکه سال های گذشته دوسیه سیاه کاری جمهوری اسلامی افشا شد ونشان داد که نماینده های آن با یک بانگ افغانستانی، معامله داشته وازآن طریق به عراق وسوریه به گونه ای مافیای دالر انتقال داده است؛ اما هرچه باشد،  پرواز دوبارۀ بی ۵۲ در فضای کشور در واقع زگنال یک تغییر در جنگ افغانستان را نشان می هد که امریکا در راستای عملی شدن استراتیژی جنوب آسیا، پس از تهدید های پاکستان و انصراف این کشور از نابودی لانه های تروریریستان در بدخشان به راه افگنده است. این می تواند، آغازی باشد برای یک تحول بزرگ در جهت قلع و قمع گروه های تروریستی است و باید در سراسر افغانستان پناه گاه های مخالفان را مورد حمله قرار بدهند و هرچه  زودتر در پاکستان هم عملی شود؛ زیرا که نابودی لانه های تروریستان در پاکستان از جمله کلیدی ترین مسآله در مبارزه با تروریزم جهان است. پاکستان از این لانه ها برای صدور تروریستان در سراسر جهان و بوِیژه افغانستان بیشترین استفاده را می کند. چنانکه حکومت پاکستان برای نخستین بار فهرستی را پخش کرده است که در آن نام های ۷۲ گروه هراس افگن جا داده شده اند. وزارت داخله این کشور به تمامی شهروندان پاکستان هشدار داده است که هرگاه کسی با این گروه ها همکاری کند مجازات خواهد شد. هرچند اعلام این فهرست همزمان با فشار های امریکا نشاندهندۀ بازی های سیاسی پاکستان به هدف به فریب کشاندن امریکا و اغوا کردن افکار جهانیان است؛ اما این اعلام از واقعیت انکار ناپذیر روابط استخبارات پاکستان با این گروه ها پرده بر میدارد که بر فعالیت های این گروه ها اشراف کامل دارد.

حال پرسش این است که آیا با وارد شدن هواپیما های بی ۵۲ میشود گفت که بن بست جنگ افغانستان شکسته شود و یا این که جنگ افغانستان وارد فصل تازه شده است. البته بدین معنا که دیگر تمام معادله های گذشتۀ جنگ با ورود پارامتر های جدید دوباره توزین می شود و پروندۀ تروریزم برای همبش بسته می شود و بازی تروریزم به موزه های تاریخ سپرده می شود و پس از این جهان از شر نروریزم درامان خواهند شد. مهم تر این که بازیگران اصلی تروریزم به اهدافی که می خواستند، به آن رسیده اند و برتری جویی های چین و روسیه پاسخ یافته اند و یا این که سناریوی تروریزم به فرنگشتاین غیر قابل مهار بدل شده و از کنترل بیروندشده است. از این رو قرار بر آن شده است که باید بساط اش برچیده شود و یا این که با عوض شدن معادلۀ جنگ پیش فرض های جدیدی وارد بازی می شود و هدف کوبیدن طالب است و بحث جاگزینی به حقیقت می پیوندد؛ زیرا هنوز سرنوشت برتری جویی های روسیه و چین پاسخ نیافته اند. هرگاه در پشت دروازه های بستۀ دیپلوماتیک برنامه ها بر سر پایان بازی تروریزم سامان تازه یی یافته اند و قدرت های جهانی حاضر شده اند تا بر سر یک تقسیمات جدید به توافق برسند وبا کشیدن تیغ از دمار تروریزم راه های رسیدن به منافع شان را کم هزینه تر پیش بین شده اند یا این که هنوز هم هنوز است و داوری های شتاب زده یارای برداشتن پرده از لایه های پیچیدۀ مبارزه با تروریزم را ندارد؛ زیرا معادلۀ جنگ تروریزم زمانی به کلی عوض می شود که هواپیما های بی ۵۲ در فضای پاکستان به پرواز آید و لانه های تروریستان را نابود و رهبران شان را از ویلا های کویته و پشاور و کراچی و اسلام آباد به دام افگند. در این صورت است که مبارزه با تروریزم از پردۀ ابهام بیرون می شود و بحث ها بر سر پایان یافتن آن منطقی تر می شوند. این در حالی است که هنوز گرۀ کور تروریزم میان واشنگتن و اسلام آباد گشوده نشده و رابطۀ جدید اسلام آباد با روسیه و وابط استراتیژیک آن با چین در معادلۀ جدیدی اگر موجود باشد، درست تعریف نشده است.

از سویی هم آنچه مهم است، این که مبارزه باتروریزم از پردهء ابهام بیرون نشده است، نه تنها این؛ بلکه هر روز مبهم تر می شود و هر روز با تولدی دیگر مولود وحشتناک تری را برای دهشت آفرینی های تازه چهره می نمایاند. پس با توجه به پیچیده گی تروریزم و مبارزه با تروریزم و از سویی هم استفادهء ابزاری از تروریزم در جنگ های نیابتی و رقابت کشور های منطقه و بویژه رقابت های استراتیژیک پاکستان با هند و رقابت هند با چین و از سویی هم رقابت ها و برتری طلبی های اقتصادی و سیاسی امریکا با چین و روسیه و ایجاد موانع برنامه های کلان اقتصادی و ترانزیتی چون احیای راهء ابریشم و ” یک راه و یک کمربند” از دشواری هایی اند که سر شان از یخن تروریزم بلند می شود و مبارزهء مشترک با تروریزم را سخت به چالش برده است. با این حال می توان برای شکستن بن بست جنگ در افغانستان به این زودی لحظه شماری کرد و در عقب ابر های سیاهء بازی خطرناک تروریم صلح و ثبات در افغانستان را پیش بین شد و انتظار خوش بختی انسان مظلوم و درگیر جنگ بیرحمانهء آن را داشت. باتوجه به دشواری هایی که در بالا به آن اشاره رفت، کمتر می توان به شکستن بن بست جنگ را با به گردش درآمدن هواپیما های بی ۵۲ امیدوار بود؛ بلکه برعکس خطر آن می رود که بمباران های مرز تاجکستان و افغانستان و چین افغانستان فصل جدیدی از قابت ها و تنش ها میان کشور های بزرگ را باز نکند و تاریخ نشان داده است که در ” جنگ دو قوچ ” بدون تردید ” پای میش” می شکند و در این شکستن ها بازهم بیشترین آسیب را مردم افغانستان متحمل خواهند شد.یاهو

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا