نگاهی به هفته سیاهی که گذشت
غنی و عبدالله با یکی از جنجالیترین وقایع دوران حکومت خود روبرو هستند و هر دو ناچار به قربانی دادن در عرصه قدرتسیاسی هستند تا اوضاع متشنج کابل به سمت آرامی پیش برود. سوال اینجاست که چگونه؟
چهارشنبه گذشته بود که با انفجاری عظیم از خواب پریدم و به سمت محل بزرگترین انفجاری که تا به حال در مرکز شهر و در نزدیک ارگ ریاستجمهوری دیده بودم، روان شدم. شیشههای بسیاری از دکانها شکسته بود و مردم بغض در گلو داشتند و نا امیدی در چهره همگان هویدا بود. بسیاری از دوستان و خبرنگاران نگران دوستانشان بودند. آمبولانسها مرتب در رفت و آمد بودند و مسولین پزشکی به خصوص از مرکز ایمرجنسی در حال انتقال مجروحین بودند. بین نیروهای پولیس و امنیت یک درگیری لفظی و سپس تفنگها آماده شلیک شد. کشتهها و زخمیها خیلی زیاد بود. طبق معمول دولتیها به کتمان و دروغ گویی به رسانه ها آغاز کردند و در ارایه رقم درست کشتهها و زخمی ها از دروغ کار گرفتند. متاسفانه شبه خبرنگارک های بیدانش فیسبوکی هم شروع به شایعه پراکنی و جوسازی نمودند و حتا برخی با حماقت تمام می گفتند که آمریکا مادر بمبها را استفاده کرده است! من جسدهای سوخته، مادران گریان که برای پیدا کردن فرزندان خود آمده بودند، کارکنان وحشت زده شرکت روشن و همه ی صحنههای وحشتناک را میدیدم.
تانکر نارنجی رنگ که در دهانه راه سفارت آلمان توسط ماموران پولیس نگهداشته شده بود انفجار عظیمی را باعث شد. بلافاصله در فیسبوک ویدیویی نشر شد که در آن انفجار عظیمی رخ میدهد و کسانی به زبان عربی و دو کلمه پشتو حرف می زدند. واضح بود که دسیسه ای در کار است. ویدیو را به دقت نگاه کردم. از شهر کابل نه که از شهر حمص سوریه بود. دو کلمه پشتو هم منتاژ شده بود. بدون شک تانکر مواد منفجره به سمت سفارت هند می رفته است. در دو انفجار قبلی علیه سفارت هند نیز از مواد انفجاری مایع و بسیار خطرناک استفاده شده بود که سازمان جاسوسی پاکستان حمله را پایه ریزی و افراد مزدور طالبان یا حقانی آن را اجرا کرده بودند. اینبار اما انفجار بسیار عظیم بود. اما چرا انفجاری به این عظمت؟
۱۱) تانکر می توانست جلوتر برود و در چهارراهی زنبق انفجار کند که اولین پست بازرسی ارگ ریاست جمهوری، سفارت خانه های مهم، سپیدار و پایگاه نیروهای آمریکایی در آن قرار داشت. تنها دلیل انفجار در کنار سفارت آلمان همانا نزدیکی آن محل به سفارت بزرگ هند بوده است.
۲۲) این حمله چند روز قبل از کانفرانس ضد تروریسم کابل انجام شد که رییس جمهور غنی با موفقیت آن را تنظیم و پاکستان ره به شدت انزوا کرده بود. انفجار سر راه نمایندگان کشورهای خارجی و ارگ ریاست جمهوری و وزارت خارجه انجام شد تا خشم پاکستان به چشم بیاید.
۳) طراحان انفجار کاملن مطمین بودند که عواقب آن مظاهره و اضطراب و آشفتگی حکومت و اشکال در برنامه کانفرانس کابل خواهد بود.
روز دوم برابر بود با روز جمعه. فعالان جوان مدنی خودجوشانه و بدون برنامه ای واحد و همه گیر به طرح یک اعتراض خیابانی از راه رسانه های اجتماعی مبادرت کردند که با اقبال جمعی مواجه شد و افراد با سواد زیادی جمع شدند. همه به شکل یک دایره و آرام روبروی فروشگاه اسپنیز جمع بودند و در کمال آرامش به طرح شعار و مصاحبه ها می پرداختند. از دلالان حزبی خبر نبود. چندی بعد یکی از دلالان وارد صحنه شد و از کسانی که پشتشان به سمت سرک وزیراکبرخان بود خواست که به دیگران در سمت مقابل بپیوندند. من هم با آنها حرکت کردم اما بعد از ده قدم برخی ها از موانع پلیس گذشتند و اوضاع از کنترل پولیس خارج شد. پولیس به شلیک گلوله های مشقی در هوا مبادرت کرد. چندی بعد ۵۰ نفر پولیس ضد شورش با گاز اشک آور و موتر های آتش نشانی به محل رسیدند و کشمکش شروع شد. مظاهره چیان سنگ پرتاب می کردند و آتش نشان ها با آب و پولیس با باتوم و گاز اشک آور پاسخ می دادند. این کشمکش دو بار دیگر ادامه یافت. سنگی هم به شکم من اصابت کرد. متوجه شدم که موترهای اردو و امنیت از گارنیزیون به محل حادثه رسیدند و شهید سالم را دیدم که بعد از یک شلیک پر سر و صدا به زمین افتاد. تا اینجا فکر می کردم که گلوله ها پلاستیکی و ضد شورشهای خیابانی است. دختری تلاش می کرد پولیس را از شلیک بازدارد. پسر جوان دیگری کشان کشان برده می شد. چند مظاهره کننده دیگر لت و کوب شده به سمت موتر های پولیس کشانده می شدند. آثار حکیمی به من گفت که سالم زخمی شده و گلوله به صورتش اصابت کرده. من گفتم که گلوله ها پلاستیکی هستند و نمیکشند. خوشخیال بودم. به دفتر رفتم. به تلفنم زنگ آمد که چند جنازه روبروی ایمرجنسی هست. شتابان به محل رفتم وضعیت بسیار خرابتر شده بود. خیلی ها گریه می کردند. جسدها را به ما نشان ندادند اما درگیری دوباره شروع شده بود و مظاهره کنندگان هنوز با سنگ به نظامیان حمله می کردند اما جوابشان اینبار با گلولههای واقعی بود که در مسیرشان به سمت بالا هوا را پاره می کردند و صدای آن برایم آشنا بود! چرا یک مظاهره مدنی که مهمترین شعارش استعفای غنی و عبدالله بود به چنین ماتمی تبدیل شد؟
۱۱) رییس جمهور درگیر مسایل کانفرانس کابل بود و طبق معمول اطرافیانش به وی اطلاعات غلط دادند. گفته بودند که مظاهره چیان چند صد نفر هستند و ما از عهده شان بر میآییم!
۲) آیا تمام شهر کابل فقط ۵۰۰ نفر پولیس ضد شورش داشت؟ گارنیزیون کابل افردا خود را به صحنه آورد که هیچگونه اطلاع و آموزشی در برخورد با تظاهرکنندگان نداشتند. نفرت و کینه هم سبب شده بود که با چشم خود ببینم که برخی از افراد پولیس و اردو مستقیمن به مردم شلیک میکردند. گارنیزیون کابل بزرگترین اشتباه خود را انجام داد. قومندادنش یک کمونیست سابق بود که وجودش مملو از نفرت و فاشیزم بود.
۳۳) آتش نشان ها با کمال توهین آبی کاملن کثیف را بر سر من و مظاهره چیان می پاشیدند که بر روی زمین کف میکرد. از خودم پرسیدم: این همه نفرت؟!!
اما بدون شک اوضاع هر چه بیشتر متشنج شود به نفع هیچ کس به جز دشمن نخواهد بود. پیشنهاد من به غنی و عبدالله این است:
۱۱) تمام هم و غمتان آرام نمودن مظاهره چیان باشد. اگر این کار با برکناری قومندان گارنیزیون، قوماندان کابل، رییس امنیت ملی، وزیر داخله و رییس شورای امنیت کارساز است آنرا انجام دهید. آقای اتمر در بمبگذاری جنبش روشنایی هم مقصر قلمداد میشد و خودش هم برای ترمیم وجه خود هیچ کاری نکرد. اگر کاملن بی گناه هم باشد، سیاست ورزی منطقی ایجاب می کند که ایشان برکنار شوند.
۲) برکناری مقامات امنیتی نباید تسلیم در برابر حزب جمعیت قلمداد شود.
۳۳) کسانی که اجازه شلیک داده اند و شلیک کرده اند شناسایی و از کار برکنار و به دادگستری معرفی شوند.
۴۴) از این فکر احمقانه نترسید که اگر در مقابل مظاهره چیان سر خم کنید آنها برای براندازی شجاعتر میشوند. روی پولیس ضد شورش ملی سرمایه گذاری کنید و با مردم روراست باشید و دروغ نگویید
۵۵) در مقابل رسانههای مردم حاضر شوید و بدون عصبانیت به تمام سوال های خبرنگاران پاسخ دهید و مردم را قانع سازید که خدمتگزارشان هستید.
۶۶) به سخنگویانتان بسنده نکنید. مردم میخواهند از شما بشنوند. جرات داشته باشید و اگر راه را درست میروید پس باید قدرت و توانایی قانع ساختن چند جوان باسواد را داشته باشید.
۷۷) عبدالله هم باید قربانی داده و از وزارت ربانی بگذرد و با تمام نیرو به گفتگو با متحدان سابقش بپردازد. آنها را قانع سازد که برای آرامش تلاش کنند.
۸۸) مردم بی دفاع توسط نیروهای نظامی کشته شده اند. باید در بالاترین سطح از مردم معذرت خواهی صورت بگیرد.
۹۹) غنی تصور حکومت سلطان گونه و دیکتاتور مابانه را با تصور حمایت از جانب نیروهای ناتو از سر بیرون کند. در مظاهره های داخلی نیروهای ناتو دخالت نخواهند کرد.
۱۰۰) اگر توان دادن این امتیازات را به مردمی که کشته اید، ندارید انتخابات زودهنگام را اعلام کنید تا کشور به سمت عراق شدن پیش نرود!