از نوشتن کتاب تا دعوت به مسابقه نشانزنی
کتابهای حکمتیار و داستان دعوت از بارک اوباما برای مسابقه “نشان زنی”
شنیده بودم که آیت الله مطهری، یکی از ملاهای نظریهپرداز ایران، صدها کتاب نوشته است! من که نوجوان بودم به نبوغ آنحضرت که به استاد، علامه، فیلسوف وغیره مشهور بود انگشت به دهان میشدم چون فکر میکردم که باید هزاران کتاب خوانده باشد تا بدان مقام رفیع نویسندگی رسیده است.
ولی وقتی بزرگتر و کنجکاوتر شدم روزی از خود پرسیدم مگر چطور امکان دارد کسی هزاران کتاب خوانده باشد ولی هنوز هم ملا باقی بماند؟ آیا میشد کسی دل به دریا بزند ولی تشنه لبان برگردد؟ حتما جایی از کارشان میلنگد! همان بود که متوجه شدم که کسانی تصمیم میگیرند که ترک عادت نکنند، به جهان فقط از یک زاویه بنگرند و هر چیزی هم مینویسند فقط در توجیه همان دنیای کوچک خود شان و دیدگاه تنگ باشد و بس. مطهری که عمری برای توجیه مذهب شیعه، امام زمان و ولایت فقیه کتاب نوشته بود، نه تنها تا اخیر ملا باقی بماند بلکه در همان راه جان را به جانان هم سپرد؛ یعنی در همان روزهای اول انقلاب کشته شد. ولی با وجود پیشینه ملایی، وقتی همین مطهری را با انجنیر صیب حکمتیار مقایسه میکنم تفاوت بسان خر و اسپ میبینیم. چون مطهری حد اقل چرند و جوک نمیگفت و نه هم بر دانشمندان دنیا تمسخر میکرد!
درین روزها که سخن بر سر رونمایی “۱۱۸ کتاب” انجینر صاحب است لازم دیدم که شمهی از جوکهای آن مبارک که زیرعنوان مقالات علمی و سیاسی نوشته است، با شما شریک کنم تا ببینید که مطهری واقعن در مقایسه با ایشان حیثیت اسپ دارد. «حکمتیار صیب» که تمام داشتههای علمی او به مطالعه چند کتاب سید قطب، قدوری، کنز و خلاصه کیدانی خلاصه میشد، در دو دهه پسین از فرط تنهایی و بیکاری، در گارنیزیون راولپندی پاکستان، به نویسندگی یا بهتر بگویم به چرندگویی روی آورد.
جفنگ، حماقت و خودبزرگ بینی او زمانی بیشتر متوجه میشوید که در یک نبشته بی سر و پای بالای «ستیفن هاوکینگ»، فیزیکدان مشهور دنیا، انتقاد میکند. و در مقاله دیگر ادعا میکند که بیشتر از مارکسیستها در مورد مارکسیسم معلومات دارد و آنها را دعوت به مجادله میکند! و خیلی خنده آور هم اینکه چند سال پیش بارک اوباما ریس جمهور امریکا را طی یک مقاله طفلانه و مضحک در “نشان زنی” با تفنگ چلنج میدهد!؟ حال حالت روانی و ارزش کتابهای این آقا خود قضاوت کنید.
دیگر اینکه، انجنیر صیب و حواریون او از خود نمیپرسند که اگر این آقا اینقدر نبوغ داشت، اینهمه انزوا و شکست و ریختهای پیاپی چرا؟ پس از چهل سال دعوای فرعونی، سر گذاشتن بر دستان یک خادیستی مثل حنیف اتمر چرا؟
این شعر در وصف خرنامههای او نیک میخواند:
خــَــــــــــر چه داند قیمت قند و نبات
خــَــــــــــر نشد حلال حل مشکلات