برای ملت شدن اقتصاد بزرگ و فرهنگ بزرگ لازم است نه برادر بزرگ و قوم بزرگ!
برای صلح، ثبات، دموکراسی، دادخواهی، پیشرفت اقتصادی و رفاه به همکاری قومی نیاز است نه سرکوب قومی.
برای ساختن جامعه ی شهروندی ما به قوم کلان و قوم کوچک ضرورت نداریم بل به دگرگونی و پیشرفت اقتصادی نیازمندیم. در سه دهه ی اخیر کشور بیشتر جنگ و فساد پروری را تجربه کرده است، با میلیاردها دالر و امکانات غول آسا ما هنوز پایههای یک اقتصاد ملت ساز را در کشور خویش نداریم.
آیا «ملت افغان» با فرهنگ و سنتهای افغانی و سرشت محور؛ واقعبینانه، درست و شدنی است؟ افغان سازی قومهای دیگر و افغانی سازی زبانهای دیگر؛ تداوم همان برنامهی ساختن «ملت افغانِ» افغانی زبان است که در بیش از صد سالِ اخیر کشور را به کژراهه برده و انسانها، فرصتها و ارزشهای بسیار را برباد داده است.
در کشور ما هیچ قومی، توانایی خوردن و هضم و حذف قومهای دیگر را ندارد. آنچه برای یک قوم در این بیراهه میسر است؛ سرکوب قومهای دیگر است که آن هم بدون کمک خارجی ممکن نیست. چرا یک هویت را چون هویت همگانی بر دیگران تحمیل باید کرد؟ آیا چنین ملتی ساخته خواهد شد؟
افغانستان چند قومی، چند فرهنگی، رنگارنگ و سرشار از سنتها و گونههای متفاوت زندگی را نمیتوان تک قومی، تک فرهنگی و یک رنگ ساخت. ما بیشتر از دیگران میدانیم که با جنگ ، خشونت ، زور گویی و استبداد زندگی و ملت ساخته نمی شود. تک تکِ ما و هر خیل و قبیله و قومِ ما به یک اندازه براین جغرافیا مالکیت داریم!
ساختار ملت اگر قرار دادی، داوطلبانه و دموکراتیک نباشد به آبادی نمیرسد. برنامههای سیاسی نه باید به پرورش غرور کذایی در قومها بپردازد. در افسانهها نمیتوان زیست و با اسطورهها نمیشود به پیشرفت اقتصادی دست یافت. به دست هیچ قومی تفنگ و شمشیر برای سرکوب قوم دیگر نه دهیم.
ملت شدن یک روند است و چنین روندی، به ویژه امروز و در شرایط افغانستان باید اقتصاد محور، دموکراتیک، متکی بر واقعیتها، روادارانه و سرشار از آزادی و برابری باشد. کوشش برای ساختن هویت یک پارچه و یک رنگ در افغانستان نه ممکن است، نه مفید و نه زیبا.