خبر و دیدگاه

پیامدهای دَوِش بین ریاض و قطر

Ahmad Saaedi
احمد سعیدی

از تشکیل  شورای عالی صلح در افغانستان بیش از ده سال میگذرد اضافه تر از شش صد ملیون دالر در زیر این نام باد شد وبزرگترین دست آورد این کمیسیون افتادن در پای میز مذاکره محمد امین کریم نماینده صلح حکمتیار در پروسه صلح بوده است. حکومت افغانستان ویا دقیق وفشرده بگویم قصر ریاست جمهوری وکمیسیون خاص شورای عالی صلح با شخص حکمتیار  با طمطراق زیاد معاهده صلح امضا کردند که یکی از دست آورد های بزرگ دولت بحساب میرود. حکومت تا هنوز طعم دست آورد صلح با حکمتیار را نچشیده که  شب وروز نماینده های شورای امنیت حکومت در قطر پرسه میزنند تا طالبان را تشویق به گر فتن امتیاز کنند درست امتیاز بمراتب بیشتر از آنچه به حکمتیار داده اند. درین نوشته روی سه محور صحبت میکنم تلاش های قطر، سفر های ریاض وفر مان رئیس جمهور در مور مصئونیت قرار گاه های نظامی حزب اسلامی در داخل افغانستان که به نوبت صحبت میکنیم.

اول فر مان رئیس جمهور: درین اواخر فر مانی از طرف رئیس جمهور به امضا رسیده است که به مصئونیت مراکز نظامی حزب اسلامی حکمتیار حکم میکند. این در حالیست که نهاد های امنیتی افغانستان از موجودیت پایگاه های نظامی حزب اسلامی افغانستان در خاک افغانستان اظهار بی اطلاعی کرده اند. اگر به معلومات ارگانهای امنیتی نگاه کنیم مفهوم فر مان رئیس جمهور این است که حزب اسلامی در ذهنیت ها هم  تهدید نشود که مبادا پروسه صلح خدشه دار شود. اگر بواقعیت بر گردیم فر مان رئیس جمهور خنده  دار ومعکوس است. این فرمان باید اینطور صادر میشد. بخاطر تقویت صلح از تمام افراد حزب اسلامی که در تمام مناطق در کنار طالبان قرار دارند تقاضا میشود صف خودرا جدا وبا سلاح دست داشته به ارگانهای امنیتی دولت بپیوندند واز امتیازات که در نظر گرفته شده استفاده کنند.

امتیازات در برابر هیچ

افراد حکمتیار امتیازات گزافی از آقای اشرف غنی گرفته اند مثلا امتیازات بیست هزار نمره زمین برای افراد حزب اسلامی در پروژه های مختلف، امتیازات معیوبین ومعلولین وورثه  شهدآئ که حزب اسلامی بیش از صد ها هزار را بنام خود راجستر نموده ودولت پذیرفته تا امتیازات شان را بپردازد وامتیازات محاسبه دوران جنگ شان برتب ملکی ونظامی و همچنان استفاده از پول نقدیکه ما هانه مصارف حکمتیار گفته میشود وده ها مورد دیگر که ما دور نشینان خبر نداریم. ما به صلح نیاز داریم وافتخار میکنم اما دولت با حزب اسلامی نه بلکه شخصا با حکمتیار صلح کرده که آن هم نمی اید. چون همه اعضای حزب اسلامی در بدنه دولت جا دارند ودر پست های مختلف کار میکردند وآن حکمتیار بود که تک و تنها در بیرون کشور درد تنهای را میکشید. اما دولت با هیچ معامله کرد و دالر هارا بگوشه پتو محمد امین کریم ریخت تا به اروپا آرام سفر کند. چون حزب عملا در بیرون سنگر ها هضم شده بود نیرو های سیاسی آن بدولت وافراد آن به طالب ها پیوسته است در همه ولایات. این فرمان تا ثیرات منفی هم دارد. اگر موجودبت پایگاه نظامی امتیاز باشد افراد پراگنده حزب اسلامی در ولا یات مختلف کوشش خواهد کرد  تا پایگاه های را ایجاد وامتیاز بگیرند.

دوم، سفر رئیس اجرائیه به سعودی

دولت سعودی کوشیده بر سر مهمانان افغانی خود شیره بمالد وچند مسئله مهم وحیاتی را با ایشان مطرح واز ایشان بله بگیرد. اولین مسئله موضوع صلح وتمجید از موضع گیری های اخیر داکتر عبدالله است که از پروسه صلح با حکمتیار با اشتیاق تمام استقبال کرد که از نظر سعودی با اهمیت است وچون سعودی فکر میکرد اخلاف احمد شاه مسعود در شرائط فعلی حکمتیار را نمی پذیرند اما ایشان در برابر تطمیع محدود خوش آمدید زاید الوصفی گفتند. حالا سعودی از داکتر عبدالله خواسته شما با لای حزب اسلامی فشار نیاورید تا حزب انرژی خود را در فرستادن نفر به سعودی وجنگ با حوثی های یمن ایفا کند کاری را که حکمتیار در دوران جنگ آذربایجان وارمنستان انجام داد وهم به چیچن نفر فرستاد وچیچنی ها به اساس همان شناخت بخاک ما میایند ورنه از ما خیلی دور اند وکسی را نمی شنا سند. لذا سفر داکتر عبدالله یک نوع تخریش مذهبی را در پی دارد دکه من از پیامد هایش در اینده افغانستان هوشدار میدهم. برخی دوستان در رسانه های اجتماعی استقبال برخی سران ریاض از رئیس اجرائیه و  همراهانش  را خیلی گسترده نشر کردند اما نمید انند که دعوت کم سابقه سعودی ازین افراد چه مطلب وپیامدی دارد. در حالیکه در استراتیزی سعودی وامریکا افراد مسمی به شمال مهره های مورد اطمینان ایران ورو سیه اند پس حالا چطور میتواند بر ایشان اطمینان کند نه خیر یک بهره گیری و استفاده جو ئی بیش نیست. یعنی سفر رئیس اجرائیه برای جمعیت وطرفدارانش پیامدی خوبی ندارد البته اگر خدا نا خواسته آتش جنگ های مذهبی در منطقه مشتعل شود اینهارا اولین هیزم کش های این دیگدان داغ معرفی خواهند کرد.

سوم، سفر های پیهم نماینده های آقای اشرف غنی  به قطر وسفر سه تن از طالبان  به اسلام آباد گمانه های جلسات پیهم ومخفی بین طرف های در گیر را تائید مکیند. اینکه هیئت طالبان به پاکستان رفته درست است اما در مورد محتوای جلسات هردو طرف دروغ میگویند. حکومت افغانستان میگوید این سه تن به قصد مشوره با مقامات پا کستانی روی مسئله صلح با دولت افغانستان سفر کرده اند وطالبان میگویند منظور از سفر به پاکستان بحث روی مشکلات مهاجرین است که درین اواخر بمشکلات مواجه شده بود.

اما واقعیت چیست؟

واقعیت این است که در هفته های اخیر نماینده های طالبان  طور مستقل با نماینده های امریکا دیدار های داشته اند که این نشست ها به معنی انزوا پاکستان بوده خشم مقاما ت پاکستانی را بر انگیخت به همین دلیل حکومت پاکستان در یک عکس العمل چند تن از  اعضای شورای کویته را دستگیر وتهدید کرده است. حالا که اشرف غنی آقای معصوم استا نیکزی را به قطر فرستاده طالبان جرأت نکرده دیگر این گفتگو هارا بدون اجازه وحضور نماینده پاکستان ادامه دهند به همین دلیل سه تن طالب بر جسته جهت عذر خواهی ورهائی افراد شان از بند به اسلام آباد سفر کرده اند. طالبان شاید به مقامات پاکستانی توضیح دهند که هدف شان ازین نشست ها چه بوده واینکه هر گز بر خلاف خواست ومنافع پاکستان کاری را انجام نمیدهند. لذا سفر سه  تن از هیئت های طالبان به اسلام آباد به منظور بحث روی جز ئیات  پروسه صلح با حکومت کابل نه بلکه عذر خواهی از پاکستان ونجات اعضای شورای کویته است وبس.

احمد سعیدی

احمد سعیدی نویسنده و تحلیلگر امور سیاسی افغانستان می باشد.

نوشته های مشابه

‫۲ دیدگاه ها

  1. اگر کسی سخن از عمل مستقل طالبان بمیان می آورد از دوحالت خالی نمیباشد:
    ۱- اینکه خیلی احمق و کور و جاهل میباشد که حوادث افغانستان را دیده و یا درک کرده نمیتواند.
    ۲- اینکه از پیروان فاشستانی چون روستا ترکی و حامد کرزی و احدی و … و دیگران میباشد.
    طالب مزدور و وطنفروش و اجیر و معاش خور استخبارات پاکستان میباشند. اینکه گویا افتراقی در میان طالبان بوجود آمده همه و تماما” مهندسی شده و سیاست بازی هائی میباشد که از طرف استخبارات پاکستان در تبانی با استخبارات سعودی و دیگران… طرح و برای بهره برداری و گرم ساختن بازی های سیاسی براه انداخته میشود. مذاکرات صلح اگر صورت میگیرد فقط و فقط باید با استخبارات پاکستان صورت گیرد.

  2. عجب است که آقای غنی منحیث رئیس جمهور مملکت امتیازات غیر عادلانه و ناحق زیادی را به وحشتناکترین وطنفروش و خاین ملی و قاتل مردمِ بیگناه کابل و ویرانگر افغانستان، از کیسه دولت که در واقع از کیسه مردم بیچاره و فقیر و مسلمانان افغانستان میباشد، میریزد. ولی مردم اصلا” سوال نمیکنند که چرا؟ و سوال نمیکنند که از بودجه بیت المال چه حق دارد که به قاتل مسلمانان کابل میپردازد. عجب است که احزاب بیشمار ثبت و راجستر شده هم وجود دارد، که جز حزب همبستگی افغانستان دیگر هیچ حزبی که گویا که احزاب دیگر اعضای شان از گوسفندان تشکیل شده باشد، هیچ صدائی بلند نمی نمایند.
    مردم میتوانند فقط از خانه های خود برایند و در پیش دروازه خود استاد شوند و صدای عدالت خواهی را بکشند کافی خواهد باشد و غنی هرگز جرئت نخواهد کرد که از کیسه حاتم طائی برای تقویه اهداف خائنانه برتری جوئی قومی خود استفاده برد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا