باادای ادب ژرفترین احساس اخلاقی خویش را به همه شهروندان وفارسی زبانان در هر کجای دنیا که هستند تقدیم می نمایم . درامان خدا باشید .
قابل توجه !
محترم عبدالرشید دوستم اُزبِک تبار ، ومحترم اشرف غنی افغان تبار، وسایر رهبران غیر پارسیان بدانند که ملت صلح خواه وآزادی پرورتاجیک درافغانستان با همه گروه های قومی و فرقه های ملی و مذهبی ساکن این کشورــ برادری ، همبستگی وهمزیستی می خواهند و متعهد به تعادل حقوق شهروندی می باشند.
اما بدبختانه ، حرکت ناعاقبت اندیشانه وتُرک تبارانه وضد معیارهای همزیستی مسالمت آمیز آقای دوستم معاون اول رئیس جمهوری، در مخالفت با مسئله خاکسپاری شاه حبیب الله کلکانی در تپه شهرآرا که منجر به خشونت گرائید خیلی قابل تأمل است .
زیرا آقای دوستم خلاف نورم های حقوق شهروندی دراین حرکت ادعاء نموده است که تپه شهرآرا ملکیت پدران وی می باشد. این رویکرد خیلی ناآگانه وخنده آوراست. من به این اندیشه هستم که ایشان وسایررهبران قوم گرا از جنس مهاجمین هنوزتاریخ ۵۸۰۰ ساله سرزمین اجداد تاجیکان را درست نه خوانده اند. برای آگاهی نسبی همچو افراد وتنویر ذهنیت نسل جوان ، نیاز است که با ایجازکامل تاریخ واقعی این سرزمین رابازگویی نمائیم تا آنها بدانند که :
کی مالک این سرزمین است ، و کی مهاجم ومهاجر .
نخست :
تاریخ آغازفرمانروایی ملت آریان ( اجداد تاجیکان وپارسها وکُردها ): از شاهنشاهی پیشدادیان بلخ باستان شروع تا ختم دوران حاکمیت شاهنشاهی غــــوریان ( ۱۲۱۵ میلادی ) بقرار ذیل :
۱ ــ (حکمروایی پیشدادیان بلخ باستان اجداد تاجیکان وپارسها وکُردها به مدت ۲۵۵۶ سال )
۲ ــ ( حکمروایی کیانیان بلخ اجداد تاجیکان وپارسها حدود ۳۰۰ ســال )
۳ ــ ( حکمروایی هخامنشی ها اجداد تاجیکان وپارسها به مدت ۲۲۰ سال)
۴ ــ ( حکمروایی اشکانیان یا پارتها اجداد تاجیکان به مدت ۴۷۱ سال )
۵ ــ (حکمروایی کوشانیان اجداد تاجیکان به مدت ۳۴۵ ســــــال )
۶ ــ (حکمروایی ساسانیان اجداد پارسها به مدت ۴۲۷ ســــــــــــال )
۷ ــ (حکمروایی سردارمقاومت ابومسلم خراسانی تاجیک زیاده از ۱۰ سال )
۸ ــ (حکمروایی طاهریان اجداد تاجیکان به مدت ۵۲ ســـــال )
۹ ــ (حکمروایی صفاریان اجداد تاجیکان به مدت ۱۴۱ ســــــال )
۱۰ ــ (حکمروایی سامانیان اجداد تاجیکان به مدت ۱۸۰ ســـــــــــــــال )
۱۱ ــ (حکمروایی غوریان اجداد تاجیکان به مدت ۶۷ سال )
که مجموعاً ۴۷۶۹ ســال و اندی ، در سرزمین آریان یا ایران بزرگ فردوسی فرمان رانده اند ، که پهنای جغرافیایی سیاسی آن از سین کیانگ و تاشقورغان چین امروزی شروع ، به امتداد کشمیر وسند تا دریایی مدیترانه قرار داشت، و جمعی ازکشورهای امروزی :
تاجیکستان ، قرقیزستان ، قزاقستان ، افغانستان ، پاکستان ، ازبکستان ، ترکمانستان ، ایران امروزی، آذربایجان ، ارمنستان ، گُرجستان ، عراق ، ترکیه ، سوریه ، لبنان ، قبرس ، را در بر می گرفت .
اما دردا که ! این سرزمین پهناور (تاجیکان وپارسها وکُردها ) با هجوم های مرگبار و ویرانگر مهاجمان بخاک وخون یکسان گردید وتاامروز در آتش جهل غاصبین می سوزد. واین مهاجمین عبارت بودند از :
یک ــ هجوم آوردن آشوربانی پال به ایران بزرگ در (۶۴۶ قبل از میلاد)
دو ــ هجوم آوردن اسکندرمقدونی در(۳۳۴ قبل از میلاد)
سه ــ هجوم آوردن اعراب در (۵۳۷ میلادی )
چهار ــ هجوم آوردن تُرکان غزنوی در(۹۹۹ میلادی )
پنج ــ هجوم آوردن تُرکان سلجوقی در(۱۰۳۰ میلادی )
شش ــ هجوم آوردن تُرکان فرختائی در (۱۱۴۱ میلادی )
هفت ــ هجوم آوردن تُرکمانان غُز در (۱۱۵۶ میلادی )
هشت ــ هجوم آوردن مُغولها در (۱۲۲۰ میلادی)
نُه ــ هجوم آوردن تیمور در(۱۳۸۱ میلادی )
ده ــ هجوم آوردن افغانها در(۱۷۲۰میلادی)
وده ها تهاجم خارجی دیگر ای که به بخش های پارچه ، پارچه شده ایران بزرگ در سه سدۀ پسین صورت گرفته است.
حالا شما دوستان قضاوت نمائید که : کی صاحب این سرزمین است ، وکی مهاجم . آفرین به بُردباری وشکیبایی وهمگرایی تاجیکان این بومی ترین ملت سرزمین خورشید.
بااحترام
۰۴-۰۹-۲۰۱۶
اتفاقا نوشته مورد نظر مطابق مستندات تاریخی کاملا درست است فقط لازم است همه ما بدون جانبداری یک طرفه پذیرای واقعیتهای گذشته وحال باشیم جناب اسحقزی سده هاست که سرزمینهای ما مورد هجوم استعمار واقع شده است وبرای بقای آن آتش کینه ، نفاق ودشمنی را در دلهای ما شعله ور نگاه داشته اند ولی به لطف ارتباطات و تبادل آسان اطلاعات(اینترنت) حقایق و واقعیات بر کس پوشیده نمی ماند و اختلافهای ساختگی محو خواهد شد مطمئن باشید تمامی باشندگان ایرانی بخصوص آگاهان ، دلسوزان و دوستداران فرهنگ ایرانی(فارق ازمناسبات دولتی) از ارتباطات و رشدآگاهی در زمینه فرهنگی مشترک استقبال میکنند و اندیشمندان و نویسندگان این عرصه را چه از افغانستان یا تاجیکستان… از خود وایرانی میدانند و خدمات ایشان را که نگاهبانی واعتلای فرهنگ و تمدن مشترک است ارج می نهند
berkhi tar-gah haa beraye in ke merdom ra be soye tar-gah shan be keshanand ; taa khanede bishter dashte baashand , her jafang wa cherandi ra chap mi konanand ke in kar der deraz hangam khanende haa-ye tar-gah ra mi kahad
ain kas nashenaas (majholol-howaye) shodani ast yek poshto ne baashad ,amaa khaste ast jang rewani padid aaworad. der nabeshte-ye agha-ye kamjo hich sokhani az iran ,tebar wa nejad ne aamede ast, eshan basayar fashorde gozeshte ra yaad aaweri kerde ast. ager agha-ye ashagh-zaaye baa eshan ham-andish nist ,au mi tawanest wa mi tawanad rahnemon-joye (estedlal) ne maayed wa nazer khod ra be nawesad. merdom der baare dorosti wa naa-adorosti nebeshte eshan daweri khahand kerd
agha-ye eashagh-zaaye rewa (hagh) deshanm dadan wa kochak-shemari hich kas ra ne darad
ager yek irani ham-cho : yek englis yaa amreikaye yaa yek pakistani baa waladin eshan be zor ham-bester mi shod ke eshan peda mi shodanad ,kenon an herati pader-sokhte ne ,wer ke baa baa eshan bod. beraye man hame zan haa-ye keshwer am khaher man and , man in gap ra yaad aaweri kerdam ke eshan aagah baashand ,man hame gap haa ra mi danam
irani haa million haa merdom mihan ma ra bish az 3 dahe ast der keshwer khod jaaa dade and, wa komak haa-ye ke iran az sazemaan haa mayan keshwer haa(United nation) der-yaaf mi konad 1/10 komak haa-ye ke be pakistan mi shawad ne mi baashad, amaa chon irani haa perau payamber islam wa moselman and wa hamcho berkhi mullah haa be weje mullah haa poshto keshwer khorasan az abu-sofayan perawi ne mi konanad ,hame kas haa ke beraye bad-naam saakhtan abu-hanife khod ra be zaban hanafi mi naamand az iran bad shan mi aayed. 1000 badi pakistani ra naadide garefe zan khod ra be pakistani mi dahand , ama be irani pader-sokhte mi nawesand. be in mi goyand : gaw-rishi (hamaghat)
چهل و چند سال پیش که کارگر تفحصات بودم، و در سرای نوساخت مدیر قیوم شبرغان اتاق داشتم؛ چند برادر وردکی و خوستی و جنوبیوال هم همکار ما بودند و در همین سرای یا اتاق داشتند یا به دیدن اندیوالان می آمدند یک شام که روی تخت چوبی چند نفز نشسته بودم یکی از برادران پشتون به گونه شیرین کاری و محفل گرم کردن؛ یکی را گفت: ای خو اوزبک کله خام است ما به آدم حسابیش نمیکنیم؛ اگر تاجیک می بود باز گپ دیگه قسم میشد.
بعضی ها خندیدند؛ آن که مورد اشاره قرار گرفته بود؛ سرخ و سیاه شده پایین شد و رفت. آنها که خندیده بودند؛ به پشتو گفتند: بیا سه دی کاوه؟
اولی ادامه داد: کار نادر بابا همرایش میکردیم!
یکی شان مرا نشان داده گفت: اینه تاجیکِ سکه، ک…یش خورده می تانی؟
رنگ به رنگ شده گفت: نه ای هزاره است؛ بری بارکشی ما کار می آیه؟
دیگری از من پرسید: خودیت بگو تاجیک استی یا هزاره!
گفتم: هر دوییش. و هرچه شاهزاده قبول کند!
گفت: چطور چطور. ای چطور امکان دارد که آدم دوقوم داشته باشه!
بدون اینکه من چیزی بگویم دیگری گفت: فهمیدم پدریش از یک قوم است و مادریش از دیگه!
گفتم بلی؛ لیکن مادرم پشتون است!
گفت: دروغ میگی سگ؛ پشتون به تاجیک و هزاره زن نمیته!
گفتم: مثلیکه شما از همو یورت و قشلاق خود؛ جای بیشتر بلد نیستین. پشتون هاییکه در اطراف ماستند؛ درین مورد هیچ تعصب ندارند. با همه برادر واری زندگی میکنند، مردمان بسیار شریف استند!
همان بود که شاهزاده عصبانی شد و برخاست به مشت و لگد زدن و دشنام های رکیک دادن من شروع کرد!
تا که همه اهل سرای گرد ما جمع شده او را به زور از من دور کردند. وقتی کمی آرام شد؛ ازش پرسیدند؛ ای بچه چه گناه داشت که حالی قریب کشته بودیش!
با پر رویی گفت: مه خاطر چوچه تاجیک و هزاره بودنیش چیزی نگفتم و او وقت میگه پدر مه دختر پشتون گرفته او پشتون ها (شریف) است!
حاضران با تعجب پرسیدند؛ گفته: شریف!
گفت: ها اینه کلیگی شاهد اس.
وقتی همه دریافتند که آقا زاده کلمه (شریف) را غلط فهمیده و آنرا دشنام تصور کرده هاج واج ماندند و به من توصیه قرآنی کردند که (با قوم جاهل) سر و کار نداشته باش!
حالا جناب اسحاقزی هم اعداد و ارقام تاریخی را غلط فهمیده و گپ های متعصبانه و قوم پرستانه گرفته اند. حد اقل امیدوار استم جناب اسحاقزی از آنانی نباشد که در همان سال ها دهقانان ازبک قوم جنرال دوستم را در سرپل زنده زنده آتش زده بودند و این فاجعه کلان تاریخ شمال است.
نوشته خیلی پر از تعصب و نفاق افګنی. اولا که چنین حرف های تبلیغاتی ایرانی در این سرزمین بزرګ وپر عظمت افغان خریدار ندارد ثانیا کسانی به امثال شما نوسینده عزیز چرا اینقدر عاشق ایران هستید؟ لالا جان نام خویش را که هر چیز بګزاری، به هر مذهب که معتقد باشی یا هم به هر زبان که صحبت نمایید در نزد ایرانیان پدر سوخته بیګانه هستی، من در اینجا خودت را برادر میخوانم و ایرانیها پدر سوخته حالا انتخاب در دست خودت که میخواهی برادر باشی سا پدرسوخته