خبر و دیدگاه

نامه سرگشاده شماری از جوانان به دکتر صاحب عبدلله

abdullah_abdullah2

جناب دکتر صاحب عبدلله!

سال ٢٠٠٩ وقتی نامزد ریاست جمهوری شدید، بدون هیچ چشم داشتی، از شما حمایت جانی و مالی کردیم.

ولی نتیجه چه شد؟

به خیمه لویه جرگه حاضر شدید، اشک‌ ریختید و کنار کشیدید. هرگز نفهمیدیم چرا. دل های مان شکست. کسی را که یار و یاور قهرمان ملی می‌پنداشتیم، روبروی مردم گریه کرد. بسیار احساس زبونی و به هِمّتی کردیم.

کرزی با ۴٩% آرا، ۵ سال دیگر بالای مان حکومت کرد. خوب‌ترین‌های مارا به شهادت رساند، قندز را دوباره خانه طالب ساخت، امرخیل را رییس دبیرخانه کمیسیون‌ انتخابات گماشت، انتحاری های طالب را آزاد کرد و دها جنایت دیگر.

بسیاری ها گفتند معامله کردید. پول گرفتید و به کرزی راه باز کردید.

براستی پول گرفته بودید؟ شما را بخدا سوگند چرا کنار رفتید؟

سال ٢٠١۴ وقتی نامزد ریاست جمهوری شدید، دوباره از شما حمایت جانی و مالی کردیم.

بسیاری ها مارا ملامت کردند. بالای ما خندیدند. گفتند داکتر عبدلله مرد مبارزه نیست، مرد معامله است. بالای شما دوباره معامله میکند. این ها مخالفین شما نبودند، هم‌سنگران شما بودند. ولی ما به حرف‌های شان گوش ندادیم. گفتیم مغرضانه میگویید. بدون هیچ چشم داشتی، احمد رشاد گونه جان‌های خودرا به بازی گرفتیم، به خیابان ها ریختیم، خیمه زدیم، ناظر شمارش دوباره آرا شدیم، مانند فواد عثمانی لت و کوب شدیم، ولی در برابر فاشیسم ایستادگی کردیم.
ولی پس از دورم دوم انتخابات، ناگهان ادبیات شما تغییرکرد. دیدیم دیگر ادعای نفر اولی ندارید. جایگاه نفراول را به غنی اعطا کرده اید. براستی چرا چنین کردید؟ شما را به خداوند سوگند، معامله کردید؟ چرا مقام ریاست اجراییه را به شما دادند؟ چرا به غنی ندادند؟

کسانی که میگفتند شما مرد معامله هستید، نه مرد مبارزه، بالای ما اینبار قهقه خندیدند و مارا بازیچه دست شما خطاب کردند. داکتر صاحب، آبروی ما را بر باد دادید. غرور مارا شکستید. مارا مسخره عام و خاص کردید.

وقتی حکومت ۵٠ ۵٠ تقسیم شد، گفتیم، این یک فرصت خوب است، حالا دو سال داریم، کرسی صدارت را ایجاد میکنیم و برای همیشه راحت میشویم.
دو سال گذشت، هیچ کاری نکردید.

میشود از یک دست‌آوردتان نام ببرید؟ شما را به خداوند سوگند، در دو سال گذشته، مشغول چه کاری بودید؟

وقتی برای تان گفتیم، غنی برنامه دارد ولی شما هیچ، بالای مان تمسخر کردید. جوانان احساساتی و فیسبوکی خطاب مان کردید.

داکتر صاحب!

سِلی واقعیت‌ها، روی تانرا دوباره سوی حامیان‌تان چرخانده است. از ناگزیری “روزگار وصل می‌جویید”. ولی حالا دیر شده است. دیگر بالای تان اعتماد نداریم. میدانیم و نیک میدانیم، وقتی روابط تان دوبراه با غنی خوب شود، باز مارافراموش کرده از در خواهید راند.

دوسال بعد را مانند دوسال گذشته در نمایش لباس خواهید گذشتاند و با یک اشک ریختن دیگر، بالای ما معامله خواهید کرد. شما اراده و توانایی ایستادن در برابر فاشیسم غنی را ندارید.

حضور شما در حکومت سبب دوام فاشیسم است. شما تجربه ناکام و بسیار پرهزینه بودید. دیگر بالای حمایت ما حساب نکنید.

نوشته های مشابه

‫۶ دیدگاه ها

  1. نظریات دوستان عاری از وقعیت های نیست چهره داکتر صاحب عبدالله به همه جوانان برملا شده نباید دیگر فریب رهبران را بخوریم بیاید همه دست به دست هم داده و صف جوانان برای ملت رنجدیده خویش رهبر واقعی خود را انتخاب نمایم.

  2. کوزه پتره شده زینت اصلی خود را ندارد.
    ولی در مورد اقای عبدالله که بتوانیم مرد ی مبارز ذکر کرد شاید اشتباه بزرگی باشد چون اینها که در مقابل عتماد ملت برای ملت دهشت فراهم نمودند و ملت را بازیچه قرار دادند. و اکنون که از طرف اقای غنی بالایش فشار است و سپس میخواهد برای نیرو ملت رجوع نماید ولی دیر است چون ملت خوب دانسته است که این فرد فقط برای داشتن لباس شیک مبارزه نموده است.
    چون در طول دو سال چرا خاموشی اختیار نموده بودید.

  3. بادورد خسته نباشید خدمت همه دوستان وجوانان عزیز
    نامه سراپا درد،غم، و ناکامی شما راکه خودم مشمول شماهستم خواندم میدانم همه وهمه واقعیت های موجود جامعه ومردم مان است که شما بیان کردین واین همه واقعیت های است بادست لمس کردیم وکوش شنیدیم ولی چاره ازدست مان ساخته نبود.
    اما این قسم دست زیر چانه نشتن هم برای مان کدام فایده ندارد بلکه زهری است که ماوشما را تاسالهای خیلی دور به عقب خواهیم برد
    میدانم دیگر عبدالله نه برایش نه گفتیم اگر دست بالای قران هم بگذارد ازما وشما درمقابل جواب نه خواهد شنید
    امید است که بایک سازماندهی درست قلم بردارید برای سرنوشت آینده این سرزمین قلم بزنیدکه سرنوشت مردم بصورت روشن معلوم باشد.
    دراین فرصت طلائی باید بزرگان مانند عطامحمد نور که دارای شخصیت قاطع و نترس است رهبری مردم را بدست بگرد دیگر بالای کسی اعتبار نیست
    ماهم گام همه جوانان هستیم ومی باشیم

  4. در نامه جوانان به داکتر صاحب عبدالله عبدالله همه واقعیت ها حکومت دوره گذشته و واقعیت های حکومت فاشستی دوره حاضر اشرف غنی و معامله گری رهبر شک پوش برملا شده است.

    من و هم قطارانم به نوبه خود اظهار میداریم که دیگر بخاطر شک پوشی داکتر عبدالله، نی به جاده ها میرزیم و نی به زیر خیمه های تکه یی شب و روز خواب میشویم دیگر بس است معامله نمیخواهیم، رهبری میخواهیم که از میان مردم ظهور کند و در هر حالت در صف مردم و جوانان قرار داشته باشد. خواهش مان از استاد عطا محمد نور، صلاح الدین ربانی و غیره همقطاران شان این است که دیگر فریب داکتر عبدالله را نخورند و شخص استاد عطا محمد نور در میدان استاده و رهبری ملت رنجدیده ما را در دست گیرد و ما همه جوانان با جان و مال در پهلوی اش استاد هستیم

  5. عجیبه منطق او عجیبه تحلیل. کله چه د څو تنو جنګسالارنو او جنګی جتیاتکارانو ګټی د خطر سره مخ شی بیانو خبره د عدالت او فاشیزم رامنڅته شی. کله چه د یوی ولسوالی مو پنځه وزیران درلودل، د چوکیدار څخه نیولی تر هوټل والا او ډریوار پوربی مو ټول ستر جنرالان کړل، چه د مکتب مخ یی نه ولیدلی سفیران او والیان مقرر شول، ټول وزارت دفاع او امنیت ملی ریاست مو د خپل ټلوالی څخه ډک کړی ، دا او دیته ورته په سلګونو نادری مو وکړی تاسی فاشیست نه شولی خو کله چه ولسمشر غواړی جنګی جنایتکاران او د شمالی ټلوالی د غلو لاس د دولت نه لنډ کړی، کله چه ولسمشر غواړی چه د پشقل دوز بسم الله خان او استاد عطا د جایداد حساب وکړی، د فاروف وردګ او د کابل بانک د غلو سره جساب وکړی، د هیواد اوبه مهار کړی ، پاکستان نړی ته رسوا کړی، بیا نو د شمالی ټلوالی جنګسالاران او د کرزی غله سره راټول شی او د عدالت او انحصار قدرت ناری وهی. تاسی باید پوه شی چه د کرزی غله او د شمالی ټلوالی جنګسالاران په همااغه اندازه د دی ملک لپاره خطر دی څومره چه طالب او داعش دی.
    صدارتی نظام د هیواد د خیالی تجزیی او د جنګسالارانو د قدرت د تداوم په معنی دی چه په هیڅ صورت امکان نلری، چوکی صدراعظم حیال دی ، ومهال دی و جنون.

  6. بخدا! آدم متوجه میشود جوانان راست میگویند. شخصیت عبدالله زیر سوال رفته است. بخاطر اینکه آدم اینقدر خوش باور و ساده دل بوده نمیتواند. در سیاست یکروز سهل انگاری یک روز چه که یکساعت سهل انگاری خطای نابخشودنی ببار می اورد. آقای عبدالله نه یکساعت، نه یکروز و نه یکماه و نه یکسال بلکه دوسال سهل انگاری نموده است. خساره این تحمل و سستی جبران نا پذیر میباشد. اگر عبدالله میخواست و زیر کاسه نیم کاسه ای ای اگر نبود باید از همان هفته اول تشکیل حکومت تطبیق موافقتنامه را جدی میگرفت. بدلیل شخصیت غنی منحیث یک شخصیت ضعیف و گمراه طرفدار برتری جوئی قومی از اول مشخص بود. اگر غنی دارای شخصیت سالم میبود. تقلب را نمیپذیرفت و به حقیقت تسلیم میبود. ولی او لجوجانه با وجود تقلب وحشتناک لجاجت بر تکیه بر کرسی ریاست جمهوری داشت. که بکمک امریکائی ها او بقدرت تکیه داده شد. همین کافی بود که میدانستی غنی یک شخص ضعیف وطنفروش میباشد. در برابر وطنفروش و آدم ضعیف دشمنِ حقیقت سهل انگاری جرم نا بخشودنی میباشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا