خبر و دیدگاه

تاجیکان و فقدان قدرت گفتگو

Kalim_Sokhan
کلیم الله همسخن

تاجیکان در تاریخ هرچه که باشند و هر چه داشتند گذشتۀ آنهاست. درحال حاضر به سخن پدرام «تاجیکان در این منطقه در وضعیت خوبی قرار ندارند» اگر وضعیت کنونی تاجیکستان (تاجیکستان به شدت درمعرض درگیری قراردارد) را در مدنظرداشته باشیم، نگرانی منطقه ای پدرام درباب تاجیکان مصداق پیدامی کند. اما، خرابی کار تاجیکان افغانستانی ناشی از فقدان قدرت گفتگوهای تاجیکانه است.

تاجیکان پیش از جهاد و مقاومت هم چنان مردمان پراکنده اندیش بودند؛ هیچ قومی همانند تاجیکان به لحاظ فکری و مذهبی متکثر نبوده اند و نیستند. پس ازجهاد در دوران مقاومت ظهور چهرۀ تکرار ناپذیر مسعود و شاید فشارهای جنگ زمینه ساز اتحاد نسبی تاجیکان شد. ترور مسعود در واقع شکستن زنجیر همبستگی تاجیکان بود؛ نبود مسعود زمینۀ سروکله نمایی آدم هایی را فراهم آورد که به شدت از حقارت رنج می بردند. حقارت و جبن زدگی واداشت که بزرگ شدن را در دامن دیگران از دریچۀ معامله جستجو کنند.

به باورمن تاجیکان در حال حاضر بیشتر از هر چیز نیازمند گفتگوهایی تاجیکانه اند- که متاسفانه قدرت و شهامت گفتگو درمیان خورده رهبران تاجیکتبار دیده نمی شود. تاجیکان در میان خود و زیرسقف خانه های شان حدیث تمدن و فرهنگ روایت می کنند مگر از یاد می برندکه یکی از ویژگی های فرهنگ و تمدن برتر قدرت گفتگو است. اگر خورده رهبرهای تاجیک بتوانند گفتگوهایی درونی راشکل بدهند از یک سو به متمدن بودن مهر صحت می گذارند و از سوی دیگر به تعبیر ریالیست ها «بلانس پاور» در سطح کشور شکل می دهند که پی آمد آن به سود درازمدت جمعی تمام خواهد شد.

نوشته های مشابه

‫۵ دیدگاه ها

  1. نظر میدهیم پاسح می آید که تکراری است با آنهم چون کار ماشین است> آرزومندم به آن توجه شود شاید علط فهمی باشد. این موضوع کاملا جدید و غیر تکراری است. با احترام

  2. شما راست بیان نموده اید. متأسفانه که در میان تاجکان بتعداد کم کسانی بوده که منافع افغانستان را در مقایسه بمنافع شخصی و فامیلی خویش کلان بشمارد و ترجیح دهد. اگر کسانی هم که پیدا شده مثل ابر مرد مسعود بزرگ و یا کسان دیگر یا ترور شده اند و یا با دسایس و حیله زمینه برایشان محدود و در حد تجرید قرار داده شده اند. چند عامل میتواند در اینجا نقش داشته باشد:
    – غرور ملی: با داشتن غرور ملی هیچ فردی از تاجکان بقیمت فروش و طن و استقلال و اختیار ملی خویش حاضر نشده اند که با خارجیها بسازند و بردگی خارجیها را قبول نمایند تا در رأس قدرت دولتی قرار گیرند. در مقابل خارجی ها چنین میباشند ولی متاسفانه که در برابر کسانیکه به خارجیها نوکر میباشند سر تسلیم و سازش پائین آورده و تسلیم میشوند که ریشه این تسلیمی هم در منافع شخصی و فامیلی او نهفته میباشد.
    -فرهنگ سازش و همدیگر پذیری: همدیگر پذیر و تحمل پذیری در خون تاجکان عجین شده است که این یک صفت خوب است و لی مردمان جاهل ازین فرهنگ تا جکان استفاده سوء نموده و تا جکانرا بیچاره میسازند.
    -خوش باوری و پیش پا بینی: متاسفانه که تعداد زیاد تاجکان که در سطوح مقامات دولتی کار نموده و کار مینمایند در مورد مسایل تامین عدالت میان اقوام افغانستان ستراتزیک فکر نمیکنند و دور بین نمیباشند و فقط پیش پای خویش را میبینند. و کسانیکه قدرت دولتی را با هزاران ذلت و بیعدالتی و وطنفروشی صاحب شده اند. قالین های رنگا رنگ را پیش پای شان هموار میکنند و این تاجکان کله کنجشکی که این قالین هارا میبینند مصروف میشوند و توان دور بینی را از دست میدهند.
    -…وغیره

پاسخ دادن به کمال

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا