خبر و دیدگاه

بیکاری معضل کلان اجتماعی!

 

Mobariz2
عنایت الله مبارز

کار وبیکاری دو پدیده مهم درماشین اقتصاد ودرمدار های متضاد زندگی بشرمی چرخند، اولی چادر سعادت را درجامعه هموار می کند و دومی چادر ذلتبارفقر بدبختی را. دراین مقاله روی بیکاری، پیامد وراهی حل های آن بیشترخواهیم پیچید. قبل ازاینکه به درونکاوی اصل مطلب بپردازیم نیک میدانم تعریف چندازکارداشته باشیم.

نویسندگان مختلف، تعاریف متفاوتی از کسب و کار دارند. در واژه نامه‌ی آکسفورد، کسب و کار به معنی خرید و فروش و تجارت آمده است. در واژه نامه‌ی لانگ من، کسب و کار به فعالیت پول در آوردن و تجارتی که از آن پول حاصل شود، گفته می‌شو. پروفیسور (اون)، کسب و کار را یک نوع کاسبی می داند که طی آن کالاها یا خدمات برای فروش در بازار تولید و توزیع می شوند. کارمصروفیت ویافعالیت های است که تولید وخریدکالاها وخدمات به هدف فروش آنها برای به دست آوردن منفعت است. کارمی تواندوظیفه قلب را در دستگاه اقتصاد بازی کندودرنبود کار دستگاه اقتصاد فلج می شود، کار دراقتصاد چنان مهم است که قلب دربدن است.

جانب دیگر مسئله بیکاری است. تعریف دفتر بین‌المللی کار: تمام افرادی که در یک روز معیّن در جستجوی کارند امّا با وجود داشتن توان برای انجام کار موفق به کسب کار نمی‌شوند، بیکار به حساب می‌آیند. بیکاری معضل کلان اجتماعی و مادر تمام چالش ها سراروی یک ملت دریک جامعه است. به هرپیمانه ئکه گراف بیکاری صعود ودر مقابل گراف کارمسیرنزولی خود را بپیمایدبه همان اندازه بدبختی دربدنه جامعه چاق می شود. امروزه بیکاری درحال رشد سریع درجوامع بشری است که منوط به کشورهای جهان سوم نیست. کشورهای صنعتی وکشورهای که درای رشد سریع هستن از این مرض اقتصادی نیز رنج می برند.

اریک استوانس، یکی از تحلیلگران بازار کار در مورد رشد بیکاری در کشورهای توسعه یافته و صنعتی می‌گوید: همواره بیکاری مشکل کشورهای فقیر وکشورهای در حال گذار بوده ؛ ولی متاسفانه هم اکنون بیکاری نه‌تنها مردم کشورهای در حال گذار را درگیر کرده است بلکه ساکنان کشورهای صنعتی نیز از این بیماری بزرگ اقتصادی متضرر شده‌اند.)

پیامد های بیکاری:

همین که چادر ذلتبار بیچاره گی، قحطی وبدبختی وتنگ دستی وگرسنگی برآسمان غبارآلود ما مستولی گشته وجغد شوم جنگ و خونریزی انتحاروانفجار هر صبح و شام در شاخه های لرزان درختان باغ و کوچه و پس کوچه ما چغ میزند و کابوس وحشتناک سالهای دهه هشتاد و نود را در اذهان مردم زنده میسازدوفززندان ما در دل دره های تاریک هندوکش، پامیر وسلیمان سربریده می شوندمهم ترین عاملش بیکاری است که پای تعدادی را ازبته آسایش به بته ذلت می کشاند وبه چربی و فربیه ی صف مخالیفان می افزاید، بااین حال پیامد های بیکاری را می توان چنین عدد زد:

محتاج وبی ارزشی؛ بیکاری انسان را محتاج می سازدواحساس بی ارزشی روح وران آدمی رامی آزارد. انسان ها باشرف را پیش خیلی بی شرف ها خم می کندوگویایک انقلابی ناامیدی وآتش فشان دل ودرون انسان هارا می کاود وخم شدن شرف باوران به پیش شرف باختگان ذلتباراست.

فقر؛ پدیدئکه خیلی ویرانگروزیاد مصیبت زاست. پیامبر”ص” می فرماید: ” کادالفقران یکون کفرا” فقرانسان را به کفرنزدیک می کند. فقرسبب مشکلات معتددی درجامعه می گرددوباعث می شودکه انسان ها چیزی ها پرقیمت را در بدل هرزه ترین شی به قمار بزنند. تن فروشی، هویت فروشی وعزت فروشی سرچشمه اش فقر وبیکاری است.

ناامنی؛ ناامنی مشکل کلان جامعه ماست. درکشوریکه امنیت نباشدوتضمن برای حیات سرمایه گذران وجودنداشته باشدتوسعه ی اقتصادی درچنین کشوری جابازنمی کندومردم بیشترفقیروبیکارمی باشند. یکی ازعامل های اساس بیکاری درافغانستان نبود امنیت است که سرمایه گذران خارجی علاقه برای سرمایه گذاری ندارند وسرمایه گذاران داخلی سرمایه های خود را فرار می دهند و آنچه درپی دارد رشد بیکاری است. به هرپیمانه ئکه بیکاری فزونی یابدبه همان اندازه صف مخالفین دولت قوی ترمی شود. شاهدان درقریه و دور دست ها بیان دارند که مخالیفان دولت از ۱۵۰۰۰ افغانی تا ۲۵۰۰۰ هزارافغانی برای جنگنده هایشان معاش می دهنداین درحالیست که علاوه برنسل تحصیل یافته فیصدی بالای مردمان دهات دریک ماه قادر برای دریافت یک هزارافغانی هم نیستند پس چه گونه ممکن بودتا مردم باصف مخالفین نبپویندند؟

فرار مغزها، فرار مغزها یکی ازچالش های کلان اجتماعی درجامعه ی مااست که درچهار دهه ی پسین بازار گرم دارد. میلیون ها انسان خانه هایشان را ترک وآهنگ مهاجرت را درپیش گرفتن. درفاصله چهار دهه ی پسین منهای سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵ یک توقف اندک داشت وباافت جنگ ها کماکان مسیرصعودی خود را پیمود. باایجاد دولت وحدت ملی گراف امیدها به ناامیدی ها افول کرد بیکاری وفرار مغزها ازهرزمان دیگریی درشت به نظرمی رسد. براساس گزارش طلوع نیوز وبیان ریس اداره گذرنامه  که چند ماه قبل رسانه ی شده بود؛ روزانه هفت هزار نفر به درب گذرنامه صف می زنند.  تلویزیون یک، درگزارش خود نشان داده بود ماهانه سی هزار نفر از کشور خارج می شود.

نیروی انسانی مهم ترین عامل تولید درچرخش ماشین اقتصادی  است که شوربختانه، زمامداران افغانستان نتوانستن ازاین نیرو”قوه” استفاده کنند، امروز بیشتر نسل درس خوان وکتاب خوان دربیرون زندگی دارند. فرار مغزها کشور را بیشتربیچاره ساخته و وابستگی مارا به کشورها صنعتی افزایش می دهد. برای قرار مغزها دولت مکلف است ماشین کار آفرینی را بچرخواند وبرای میلیون ها جوان ماهر کارایجاد کند والا مصیبت ها افزایش میابد وما را بیشتر وابسته می سازد.

عقب مانی جامعه ازکاروان تمدن؛ درجامعه ئکه رشد نفوذ به تناسب رشد اقتصادی سریع ترباشد تعدادی بیکاری درچنین جامعه افزایش میابد. مردم نمی توانند به درس ودانشگاه برسند. بیسوادی وکمسوادی افت می کند. دزدی قطع طراقی سربریدن ها وکشتن ها زیاد می شود دیگرفرصت برای فکرکردن واختراعات وجودنمی داشته باشد بیشتر به فکر خلاف کاری ها می باشند که بدبختانه این هیولا جامعه مارا می آزارد.

راهکارهای کارآفرینی:

افغانستان از زمره کشور های است که در طول سده های گذشته فراز نشیب های زیادی را باخون ریختن ها وقربانی دادن های فراوان همراه بود، استرداد واستقلالش همخوانی با کشور جاپان دارد امروز جاپان در رده ی کشورهای طراز اول اقتصادی سروکله می زند وافغانستان هنوز در مرض بیکاری می لولد. ضعف دولت های گذشته حال وروز مردم این خطه را بجای کشاند که تصور نمی شد. خیلی هم به عقب برگ های تاریخ نمی رویم دست کم یک دهه ونیم که دهه تحول وسازنده گی نامش زدن هیج کار سود مند صورت نگرفت وجوانان ما امروز بیشتر از دیروز بیکارهستند. مافیایی اقتصادی، ضعف مدریت در دستگاه نظام وبی برنامه گی نهاد های اقتصادی سرنوشت نسل مارا تاسرحد خود کشی رساند. جهت هنجارمند شدن وهنجار سازی ناهنجاری های بیکاری، دولت مکلف است به چند راهکار ذیل توجه نماید:

دانستن تعداد بیکاران؛ دولت میتواند دریک محاسبه ریاضیکی نخست تعداد بیکاران را دریابد وبعد برای چندمیلیون انسان بیکار با در نظرداشت تخصص شان کار بیافریند. محاسبه دقیق از رقم بیکاران دولت را کمک میکند تا بداند چه مقدار کار وچه گونه ودرکجا ایجاد کند.

رشد زراعت؛ زراعت مهم ترین شاخص اقتصاد ی کشور را شکل می دهد وافغانستان بعنوان کشور زراعتی در منطقه وجهان شهیراست. به اساس گزارش اداره همکاری بین المللی امریکا (یواس آی دی) که در بی بی سی نشر شده هشتاد در صد “%۸۰″ مردم افغانستان را زراعت پیشه تخمین زده وسی ویک در صد”%۳۱” درآمد ناخالص ملی از محصولات زراعتی بدست می آید وبخش بزرگ صادرات افغانستان را تولیدات زراعتی تشکل می دهد. زراعت درتوسعه اقتصادی نقش محوری دارد به سخن  جانسون و ملور(۱۹۶۱) زراعت نه تنها نقش انفعالی در توسعه ایفا نمی‌کند، بلکه می‌تواند در پایه ریزی ساختاری اقتصادی در کشورهای رو به توسعه، پنج کمک مهم را انجام دهد که عبارت از:”فراهم آوری نیروی کار، سرمایه، ارز، مواد خام برای بخش روبه رشد صنعتی و ایجاد بازار مناسب برای کالای صنعتی تولید شده در داخل.)

نسل سازی؛ نسل سازی مهم ترین اصل برای توسعه اقتصادی و برداشتن چادر ذلتبار فقردرجامعه است. منظور از نسل سازی تربیه کدر های جوان باداشتن تخصص در بخش های مختلف واینجا سخن از تقسم کار( دیفیژن ورک) تربیه نسل درس خوان کتاب خوان وسپردن کار به صاحبان آن ما را در رسیدن به توسعه اقتصادی کمک میکند وتوسعه اقتصادی باعث کاهش فقر می شود.

تشویق سرمایه گذران؛ دولت مکلف است تا سرمایه گذاران داخلی وخارجی را به هر راهی ممکن حمایت وتشویق کند تا سرمایه هارا به بیرون از کشور انتقال ندهند واین برای پاین آوردن نرخ بیکاری کمک بزرگ می شود. کار کلان و پر اهمیت برای یک سرماه گذار حفظ مال وجانش است دولت بایستی فضایی سرمایه گذاری را چنان درست کند که هیج سرمایه گذاری احساس خطر نکند وبه راحتی بتوانند در رشد وتوسیعه اقتصاد کشور نقش بازی کنند.

صناع بومی؛ صناع بومی را می توان یکی از عامل ها دیگر در رشد وتوسعه اقتصاد کشور لست زد. گلیم و قالین افغانستان شهرت جهانی دارد، توجه دولت در این امر از یک طرف درآمد دولت را بلند می برد و از سوی دیگر تعداد زیاد را صاحب کار می سازد.

استخراج معادن؛ بهره گیری از منابع طبعی برای زندگی بشتر در طوالی تاریخ مهم وارزنده بوده که انسان ها جهت ادامه حیات از آن استفاده کردن ومنابع طبعی زیرساخت اقتصاد را می سازد. افغانستان از جمع کشور های است که معادن فروان در دل این خطه دست نا برده باقی است ولی هنوز مردمانش در آتش فقر می سوزند. مقاله در روزنامه افغانستان از معادن افغانستان چنین نام برده: (معادن سر به مهر مانند معدن آهن حاجیگگ در ولایت بامیان، معدن مس عینک و کرومیت سنگ نوشته در ولایت لوگر ، معدن سرب فرنجیل غوربند درولایت پروان، معدن زغال سنگ دردرۀ صوف ولایت سمنگان، معادن کرکر و یورانیوم درولایت بغلان ، معادن سبزک و فلورایت باخوت در ولایت هرات، معادن طلا و لاجورد و یورانیوم درولایت بدخشان ، معدن نمک در ولایت تخار ، معادن یاقوت جگدلک و یورانیوم سروبی در ولایت کابل ،معادن نقره بی بی گو هرو یورانیوم در ولایت قندهار، معدن لیتیوم در ولایات نورستان و کنر، معدن زمرد در ولایت پنجشیر، معدن احجار قیمتی تور مالین در نورستان، معدن المونیم در حوزه ترسبا تی شمال کشور، معادن نفت و گاز درولایت شبرغان، سرپل، پکتیکا و حوزه تر سباتی ولایت فراه.) پالسی درست دولت واستخدام افراد کار دان ومتخصص برای استخراج معادن می تواند کشور را از حالت بدی اقتصادی بلند کند وزندگی مردم را مجلل سازد. اضافه برآن؛ تنظیم ومدریت درست آب های کشورو برنامه ریزی درست روی قرار داد های خارجی می تواند در فربیه ی اقتصاد وپاین آوردن خط فقر وبیکاری کارساز باشد.

نوشته های مشابه

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا