خبر و دیدگاه

آیا قندوز از تروریستان طالب تصفیه می شود؟

محمد اکرام اندیشمند

سفر مجدد رئیس جمهور غنی روز پنجم قوس ۱۳۹۴ به مرکز ولایت قندوز و تعین برخی مسئولین حکومتی در این ولایت نشان از نقش و اهمیت قندوز در جنگ با تروریستان و توجه رئیس جمهور به این اهمیت و این جایگاه دارد. اما پرسش اصلی قابل پاسخ و بحث در اقدامات و اجراآت رئیس جمهور بر سر قندوز، به بازگشت ثبات و حاکمیت قانون به قندوز و تصفیۀ این ولایت از وجود تروریستان طالب است. آیا ولایت قندوز از وجود تروریستان طالب که هنوز  تهدید آنها بر این ولایت و مرکز آن سایه افگنده است، تصفیه خواهد شد؟

رئیس جمهور غنی در حالی رئیس امنیت ملی قندوز را از وظیفه سبکدوش کرد که در سفر اول خود از او تقدیر به عمل آورد و به گردنش مدال آویخت. رئیس جمهور در حالی وزیر فعلی ترانسپورت را برای سه هفته به عنوان والی قندوز گماشت که از زمان سقوط قندوز(۶ میزان ۱۳۹۴) تا حالا با افراد زیادی مصاحبه انجام داد و از آنان گزارش کار و نقشۀ راه به عنوان والی آیندۀ قندوز خواست. اما هیچ یکی از آن به اصطلاح انگریزی”انترویو” شدگان که در حدود دو ماه را در بر گرفت، به کرسی ولایت نرسیدند. تقدیر و تنبیه و یا مکافات و مجازات رئیس امنیت ملی قندوز در یک پست حکومتی نشان از ضعف اطلاعاتی و تحلیلی دارد و عدم گزینش و توظیف والی قندوز در این زمان طولانی، پهلوی دیگر این ضعف را می نمایاند. عدم توظیف و تقرر والی قندوز دو ماه پس از سقوط این شهر به عنوان فرد اول دولت در ولایت قندوز  و نمایندۀ رئیس جمهور در اِعمال حاکمیت دولتی، زمان را به عنوان عنصر مهم و نقش آفرین در جنگ و امور نظامی در اختیار طالبان قرار داد. افزون بر آنکه این ضعف، اعتماد و بی باوری  مردم را به نحوۀ مدیریت و رهبری حکومت در اقدام سریع و به موقع در جهت اعادۀ ثبات و ادارۀ سالم قندوز با تعین و تقرر والی عمیق تر ساخت.

جنگجویان و تروریستان طالب با بسیاری از امکانات نظامی و غیر نظامی که از تصرف شهر قندوز بدست آورده بودند هنوز در ولسوالی های ولایت قندوز و حومه های شهر قندوز به سر می برند. آنها در این دو ماه فرصت کافی برای سازماندهی نیروهای خود داشتند. عوامل مختلفی که زمینه های سقوط قندوز را برای طالبان فراهم کرده بود، همچنان باقی است.

آیا دومین سفر رئیس جمهور به قندوز و توظیف والی سه هفته یی، ثبات و اعتماد را به این ولایت بر می گرداند و موجب تصفیۀ قندوز از تروریستان طالب می شود؟

نوشته های مشابه

‫۲ دیدگاه ها

  1. اتفاقات قندوز ابهامات زیادی را در ارتباط به اهلیت و کفایت و صداقت آقای غنی منحیث رئیس جمهور افغانستان در ذهنیت ها بیدار ساخته است:
    – اینکه والی قندوز را قبلا” نمایندگان مردم کندوز در پارلمان به اقای غنی یک شخص نا مطلوب نشان دادند و عزل او را خواسته بودند و غنی بموقع اجرأت نکرد و سخنان نمایندگان مردم در ولسی جرگه را نا دیده گرفت با اظافه سایر کوتاهی های آقای غنی در ارتباط به قندوز نشان میدهد، که آقای غنی عمدا” و آگاهانه بر نامه نموده بوده که قندوز را بدست طالبان سقوط دهد و ازین طریق سلاح و مهمات و امکانات زیادی را به طالبان فراهم سازد. اینکار بصراحت چنین ذهنیت را برملا میسازد.
    -اما اینکه هیت حقیقت یاب که در رأس آن آقای امرالله منحیث یک انسان قابل اعتبار حضور داشت، نشان میدهد که اینکار عمدی و پلان شده نبوده است. پس اگر اینکار عمدی و آگاهانه نبوده است، پس آقای غنی چرا بیکارگی خودرا اعتراف نمی نماید و علنا” از مردم کندوز و مردم افغانستان معذرت خواهی نمیکند و چرا در روش و طرز پیشبرد امور محوله اصول اداره و رهبری را رعایت نمیکند.
    اصول اداره و رهبری می آموزد که کار باید تقسیم شود یعنی هر وزیر در حیطه کار خود دارای صلاحیت اجرائوی کامل بوده و در برابر کوتاهی های کار خود مسئول میباشد، مسئولیت کنترول و همکاری را به رئیس اجرائیه و معاونین خود میسپارد. در اینصورت خاطرش آرام بوده و وقت کافی به شنیدن گذارش و پرسان را دارد. هرگاه کوتاهی جدی را در کار وزیری میبیند، منحیث یک رهبر واقعی با قاطعیت و جدیت و بدون در نظر داشت هیچ مصلحت و ملحوظی به برطرفی او اقدام و وزیر داوطلب را بجای او مقرر مینماید. قابل یاد آوری میباشد که اگر بر طرفی وزیر خاص بخاطر منافع افغانستان و بهبود کار صورت گیرد هیچکس در افغانستان گله و شکایت کسی را در اینمورد وارد نخواهد دانست. مهم اینست که باید خاص بخاطر افغانستان باشد نه بخاطر از میان برداشتن شخصیتی و تضعیف یک قوم و تقویه قوم دیگر.
    -اینکه رئیس جمهور تا این مدت شخصی را بعنوان والی کندز ویران شده مقرر ننموده بوده میتواند نمایانگر دوچیز باشد: ۱-او نمیخواهد که گلیم طالبان از کندز جمع شود و یا خیلی متعصب و قوم گرا میباشد و میخواهد سیاست برتری جوئی قومی در کندوز که موقعیت مهم ستراتیزیکی دارد رجحان داشته باشد.، ۲- یا اینکه او خیلی خورد ذهن و خشک مغز و خود خواه و یا خیلی بخیل و خسیس و ممسک میباشد. اگر روشنضمیر بعیوض غنی باشد من فقط اول چوکات وظایف و مسئولیت هارا بر بنای واقعیت های عینی به آن پست معین مینمایم . بعد آنرا آزادانه به داوطلبی میگذارم معلومدار در افغانستان مردم آموخته شده ان به هزار نفر داوطلب پیدا خواهد شد، من فقط قرعه می اندازیم از میان داوطلبان کسیکه در قرعه برا مد در آن پست بطور مثال وزارت مقرر مینمایم. بعد کار ثمر کار اورا میبینم در بررسی های ربعوار معلوم میشود که ایا او توان و کفایت پیشبد وظیف را دارد یانه، فورا” وزیر ناکام برطرف و باز داوطلب جدید مقرر میشود. بعد از جند ماه مطمئن باشید که تعداد داوطلبان به یک یا دونفر خواهد رسید که اهل کار خواهند بود. در حکومت اقای کرزی اعلان میشد که فلان وزیر جهل فیصد بودجه خودرا توانسته است بمصرف رساند که معنی آنرا دارد که جهل فیصد کار خودرا انجام داده است. روی مصلحت ها وزیر درجایش میماند و شکم خودرا کلان و فربه تر شده میرفت. باید رئیس جمهور دلواگسی در مقرری نداشته باشد و فقط در ظرف یک هفته باید و وزیر و یا پست شامل صلاحیت خودرا پر نماید. رئیس جحهور اگر صادق باشد و بمرضهای قومگرائی و غیره مبتلا نباشد، مردم میدانند و اشخاص صاحب غرض هم معلوم میباشد. فقط مهم صداقت یک رئیس جمهور مطرح است و رئیس جمهور صادق قاطع عمل مینماید و نتیجه عمل خودرا طور روشن صاف و صادقانه با مردم در میان میگذارد.

  2. جواب منفی میباشد، قندوز از ترورستان طالب تا زمانیکه ستون پنجم در ارگ فعال باشند، تصفیه نخواهد شود.
    آدم راستی نمیداند که ایا رئیس جمهور با فن اداره و رهبری بیگانه میباشد و یا اینکه تصمیم ندارد که در افغانستان طالبان این اجیران استخبارات پاکستان نابود شوند. به یک رئیس جمهور خجالت است که رئیس امنیت در یک ولایت را با کارمندان آن برطرف میکند و با افتخار میگوید که من همه را برطرف کردم. وقتیکه رئیس جمهور مسئول امنیت یک ولایت را برطرف مینماید و یا مأمورین دارای رتب عادی را برطرف مینماید، معنی آنرا دارد که او رئیس عمومی امنیت را نادیده میگیرد. اصولا” اینکار باید توسط رئیس عمومی امنیت ملی انجام میشد، مشکل کار در همین است که او خود میخواهد همه کار هارا در اختیار بگیرد که نه کله انرا دارد و نه ظرفیت. خرابی تمام کار ها هم از همین جا ناشی میشود، که او با وجودیکه سخت بی کفایت و خشک مغز و ناکاره میباشد، همه کار هارا در دست خود میگیرد و توان آنرا هم ندارد. اگر آدم بافهم و با ظرفیت و با درایت در جای او می بود، فقط در ارگ مینشیند و از همه جا گذارش میگیرد و کار را همه به وزرای مربوطه و یا به رئیس اجرائیه و معاونین خود میسپارد. من که یافتم اقای غنی توان و کفایت پیشبرد وظیفه این پست بزرگ ریاست جمهوری را ندارد.پنت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا