خبر و دیدگاه

شایسته سالاری یا ابزار تبعیض قومی

altتشکیل کابینه به خاطر تلاش برای گرفتن سهم بیشتر توسط احزابیکه در درون اقوام شکل گرفته است به یک معضله تبدیل شده است. مردم همانطوریکه در اعلان نتائج انتخابات ماه ها انتظار کشیدند, اینک برای تشکیل کابینه نیز چشم براه هستند. زیراکه بحران سیاسی, اقتصادی و امنیتی با گذشت هر روز عمیق تر میگردد.
به عقیده بنده اصل معضله تشکیل کابینه در آن نهفته است که به فحوای فرموده یک دانشمند علوم سیاست {حاکمان نمیتوانند مانند دیروز حکومت کنند و محکومین نمیخواهند که به مانند دیروز بالایشان حکومت شود}. در بنای همان اصل معمول “امتیاز طلبان سنتی نمیخواهند امتیاز همیشگی خود را از دست بدهند و در یک رژیم متساوی زیست کنند اما محرومین سنتی میخواهند این تابو را بشکنند و رژیم زیست سیاسی متساوی داشته باشند”. بطور مثال آنانیکه همیشه “اجاره دار” پست های وزارت خارجه, وزارت داخله, وزارت دفاع, وزارت مالیه,امنیت دولتی و سفارت خانه ها بودند, میخواهند که این “اجاره داری” ادامه پیدا کند. اما دیگران میکوشند که مانع این اجاره داری شوند. در آن وقت است که امتیاز داران چونکه دلیل دیگر برای مشارکت عادلانه همه اقوام این سرزمین در امور دولت ندارند, پس شعار بی طرفی و شایسته سالاری را ابزار رسیدن به هدف قرار میدهند. طبیعیست که هیچ کسی نه تنها اینکه مخالف آن نیست و بوده نمیتواند بلکه شایسته سالاری باید اساس و اصل دولتداری را به مثابه ستون فقرات دولت تشکیل بدهد. حال که جناب رئیس جمهور میگویند که در پست های کلیدی شایستگی, مسلکی بودن و تجربه کاری باید در نظر گرفته شود, این تعجب آور است چونکه اصل شایستگی, مسلکی بودن و تجربه کاری باید نه تنها در پست های کلیدی بلکه در تمام سطوح دولتمداری درنظر گرفته شود. در غیر آن کسیکه شایسته نباشد, مسلکی نباشد, تجربه نداشته باشد و پاک نفس نباشد چطور میتواند اداره کند و وظایف خود را به پیش ببرد. این ادامه همان آش و همان کاسه است !!!
پس تآکید به شعار شایسته سالاری در پست های کلیدی کدام هدف را دنبال میکند ؟ جواب این سوال را در متن یک ضرب المثل وطنی درمیآبیم: {در یک محوطه چوچه پرنده های رنگارنگ مانند طوطی, مینا, کنری, بلبل, سایره, قمری وغیره نگه داری میشد. برای زاغ لاشخور گفتند که برود تا از میان این همه پرنده ها, زیبا ترین آن را انتخاب کرده بیاورد. زاغ لاش خور رفت و از میان این همه پرندگان زیبا همان چوچه زاغ لاشخور را آورد و گفت که مقبولتر و زیباتر ازین چوچه دیگر نبود !!!}. 
حالا ببینید که درین پست های کلیدی از یک قوم ده ها شایسته پیدا میشود ولی از یک قوم دیگر حتی یک شایسته هم پیدا نمیشود !!!
به این سبب هم اگر متوجه شویم شعار “شایسته بودن” نسبت به “مسلکی بودن” چربو میکند. زیراکه در تشخیص شایسته ! عرصه مانور وسیع است نسبت به مسلکی بودن, زیراکه معیار شایسته بودن مشخص و تعریف شده نیست و میتواند هر کس به زعم خود تعریفی از شایسته بودن داشته باشد اما مسلکی بودن ساحه ذیق و تنگ مانور دارد. یعنی اگر کسی دیپلوم واقعی داشته باشد پس سند تحصیل شخص مسلک و سطح تحصیل او را نمایان میکند. 
من معتقد هستم که افراد شایسته, مسلکی, باتجربه و نیک نام در بین هر قوم وجود دارد و باید در انتخاب مقامهای دولتی اعم از کابینه, معین ها, والی ها, قومندان ها, سفیر ها وغیره مقامات دولتی اصل مشارکت به مثابه تآمین کننده عدالت اجتماعی در نظر گرفته شده و نباید قومی از اقوام افغانستان به بهانه شایسته سالاری از مشارکت عادلانه محروم گردد. بگذار هر قوم شایسته ترین, مسلکی ترین, با تجربه ترین و پاک نفس ترین شخصیت های خود را در پست های دولتی معرفی نماید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا