خبر و دیدگاه

نخستین گام های حکومت وحدت ملی و نقش منفی استفاده جویان

انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۳ افغانستان با شهرت بدنام ترین انتخابات جهان بعد از ماه ها کشمکش، تنش و ناهنجاری بالاخره با مداخلات ایالات متحده امریکا و همپیمانان آن از بنبست برآمد و بخاطر جلوگیری از همپاشی و تجزیه کشور که بدون شک برنامه های استراتژیک ایالات متحده و ناتو را در منطقه به چالش میکشید، تیم های انتخاباتی مجبور ساخته شدند تا اداره ای را تحت نام حکومت وحدت ملی قرارداد نمایند. از دید سیاست داخلی با توجه به تقلب های انتخاباتی سرسام آور و محاصره رئیس جمهور و رئیس اجرائیه توسط گروه های بازیگر در انتخابات؛ مردم افغانستان را در طرز تفکر، معیار های زندگی و دید سیاسی بسوی مجزا سازی خواهد برد. این در حالیست که حکومت وحدت ملی نخستین گام های لرزان را در یک حکومت شکل داده شده با مداخله ای خارجیان، بر اساس تقسیم قدرت و وضعیت نابسامان منطقوی با تکیه بر همسنگران انتخاباتی آغاز نموده است. 

ایالات متحده امریکا بر بنیاد سیاست خارجی و برنامه های استراتژیک خویش پیمان راهبردی و توافقنامه ای امنیتی را با افغانستان به امضا رسانید تا وجود پایگاه های نظامی و ملکی آن جنبه ای قانونی گیرد و از انتقاد ها و واکنش های جامعه ای بین المللی بخصوص قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای گوشش را آرام سازد. حالانکه انفجار و انتحار به اضافه ای اینکه هفته وار ده ها راکت پاکستانی به ولایات مرزی کشور چون کنر و نورستان و جلال آباد هنوز هم پرتاب میشوند که حتی موضوع را جانب وزارت امور خارجه کشور به شورای امنیت سازمان ملل نیز مطرح کرد ولی همپیمان استراتژیک و امنیتی ما خاموشانه تماشا میکند.

عینیت ها بیانگر این خواهد بود که همسایه پرنفوذ ما پاکستان نه تنها علاقمندی ای گفتگو برای حل مشکل خط مرزی (دیورند) را ندارد، بلکه همه روزه در سرحدات افغانستان حملات توپخانه ای و پیشروی میکند تا سرزمین های بیشتری را تحت تسلط آورد. پس تلاش ها حاکی از آنست که نمی گذارند مشکل امنیتی افغانستان رو به بهبود رود چون پاکستان هیچگاهی نمیخواهد همسایه ای که یگانه بازار مصرفی اش است امن گردد، به پا بایستد، تولیدات داشته باشد، از آبها و منابع خویش استفاده نماید و بالاخره سرزمین های از دست رفته را بازیابد و بدون شک سیاستگذاران پاکستان توانسته اند تا ایالات متحده امریکا و انگلیس را قناعت دهند که در قسمت سیاست سخت و نرم پاکستان در برابر افغانستان خاموش بوده و بر اهداف آینده ای خود شان متمرکز باشند. 

پس در چنین وضعیتی که چندی قبل همگان شاهد بحران انتخاباتی و احتمال رفتن افغانستان بطرف تجزیه جغرافیایی بودند، امکان میرفت که در عدم مداخله ایالات متحده امریکا هیچ یک از طرف های انتخاباتی بنابر تقلب های بی سابقه به نتیجه نرسند و بالاخره منجر به خیزش های مردمی گردد که پایان این بی ثباتی میتوانست افغانستان را به شمال و جنوب تقسیم نماید. همچو یک حالت انارشیک به سود تعدادی از کشور های منطقه بود، چون پاکستان با نفوذی که در ولایات هم مرزش دارد بصورت مستقیم حملات نظامی و پیشروی های روزمره و یا غیر مستقیم بوسیله طالبان زمینه تحت تسلط درآوردن جنوب افغانستان را فراهم ساخته بود.

از سوی دیگر تعدادی از کشور های منطقه برای به چالش کشیدن برنامه های ایالات متحده امریکا، سعی داشتند که انقسام در ترکیب رهبری پایگاه های نظامی، برخورد های سیاسی/دپلوماتیک و توافقات استراتژیک برای افغانستانِ از هم پاشیده با حاکمیت های مجزا، راه های گسترش سیاست ایالات متحده را تنگتر سازد و روند پیشرفت برنامه های غربی را کندتر. 

در یک نگاه ژرف و با توجه به باریکی های سیاسی منحیث یک شهروند افغانستان باید خاطر نشان کرد که آقایان داکتر محمد اشرف غنی رئیس جمهور جدید افغانستان و داکتر عبدالله رئیس اجرائیه که تا هنوز بر ارزیابی های سراسری حکومتداری و شناخت ظرفیت های موجود در درون و بیرون دولت افغانستان به نتیجه نرسیده اند؛ به هدف اصلاحات، شایسته سالاری و جدیت وارد سلسله ای از عملکرد ها و حرکت های قبل از وقت شده اند که دور از امکان نیست از نیات سازنده و جدیت شان استفاده ای سوء گردد.

وقتی اندیشه ای رسیدن به معیار های حکومتداری بر اصل شایسته سالاری و دموکراسی را داریم، نمیشود برای رسیدن به همچو آرمان هایی تمام گروه های شامل در تیم انتخاباتی خویش را شایسته و  با تجربه دانسته و از آنانیکه ما را در بازی های انتخاباتی برای منافع شخصی دنبال نموده اند، استفاده ای کارا کرد.

تحول بنیادی و مثبت در ساختار با جستجو و پیدا نمودن قوای کار شایسته و متعهد بر اساس ارزیابی لیاقت، تجربه و درایت از سراسر کشور ایجاد میگردد، نه اینکه چند جوان و پیری در ختم شعار های انتخاباتی ما را با کف زدن لبیک میگفتند، حالا که انقلاب پیروز گردیده است، بقایای خوب و بد حکومت گذشته را تصفیه نموده همه دنباله روان دسته انتخاباتی خویش را بجای آنان بگماریم.

آقای رئیس جمهور و رئیس اجرائیه! باید یادآور شد که شما نه بر اساس پیروزی کدام انقلاب، بلکه بر اساس یک انتخابات و تفاهم ملی و بین المللی در رأس حکومت وحدت ملی گماشته شده اید تا با تفکر مدبرانه و دید همه جانبه ای افغانستان، با استفاده از کادر های تحصیلکرده، متجرب و متعهد شامل در دولت به شمول کادر های مسلکی و متعهد جدید، وارد عمل شده با قناعت دادن قدرت های بزرگ بر اینکه افغانستان نباید میدان بازی های سیاسی در منطقه باشد؛ راه بیرون رفت از بحرانهای کنونی را پیدا نموده به نجات کشور باندیشید.

بنابرین توجه باید کرد که چرا خارجی های موجود در افغانستان، در همچو یک مقطع زمانی نخواستند افغانستان تقسیم گردد، چون منافع خود شان را در خطر میدیدند و نخواستند برنامه های استراتژیک شان که از قبل طراحی شده است به دردسر مواجه گردد. حالانکه حق تلفی ها و برتری طلبی های داخلی افکار مردم را از هم جدا خواهد ساخت و در کوچکترین خلای سیاسی و عدم مداخله ای قدرت های تصمیم گیرنده با در نظر داشت حملات نظامی و علاقمندی شدید پاکستان به ولایات جنوبی امکان از همپاشی افغانستان بیشتر میگردد.

از اینرو برنامه ریزی باید کرد تا حقوق تمام شهروندان افغانستان در تمام عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پامال نگردد و روی دوباره نزدیک ساختن افکار عمومی کار صورت گیرد تا اینکه ما به یک ملت واحد برسیم. ولی اگر برخورد در سطح رهبری توسط استفاده جویان بگونه یک جانبه ترسیم گردد؛ دولت و حکومت به قوم و گروه خاصی تعلق گیرد و معیار برتریت باند های دو تیم انتخاباتی باشند، حکومت های موازی نه، بلکه باند های موازی ایجاد خواهد شد که بالاخره اعتماد مردم شکسته و تکرار شعار های غیر عملی خسته کن میگردد. آنگاه نشود افغانستان آخرین فرصت استفاده ای سودمند از یک حکومت جدید با حمایت جامعه جهانی را از دست دهد و در سیر نزولی روابط سیاسی با غرب دوباره به دست همسایگان افتد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا