خبر و دیدگاه

قضاوت نادرست افغانها در مورد پشتونهای پاکستانی

عده ی از هم میهنان مان مداخلات پاکستان٬ بویژه ارتش و استخبارات آنکشور را٬ در امور داخلی افغانستان تنها به پنجابی ها نسبت میدهند. مثلاً٬ گفته میشود که پنجابی ها بالای کنر راکت می اندازند٬ در حالیکه حقیقت موضوع چیزی دیگریست. پشتونهای پاکستانی از لحاظ در صدی نفوس٬ از لحاظ سهمیه در اردوی پاکستان و هم از لحاظ مداخله در افغانستان بعد از پنجابی ها در رده ی دوم استند.

ایوب خان (قوماندان قوای مسلح پاکستان از ۱۹۵۱-۱۹۵۸و رئیس جمهور از ۱۹۵۸-۱۹۶۹)٬ اولین شخصی است که در ۱۹۵۸ در پاکستان کودتای نظامی کرد و نسبت به افغانستان نیات و افکار مغرضانه داشت. او وجود افغانستان را مجازی و مرهون رقابتهای روس و انگلیس میدانست.  در زمان او روابط افغانستان و پاکستان برای اولین بار تا سرحد جنگ تیره شد. سفارت پاکستان در کابل و قونسلگری های افغانستان در پیشاور و کویته به آتش کشیده شدند. در نتیجه ی این رویدادها لویه جرگه امر سفر بری را صارد کرد٬ ولی به اثر میانجیگری بعضی از کشورهای اسلامی مثل مصر و عراق تنشها پایین آمد و از جنگ جلوگیری شد.

موسی خان (قوماندان قوای مسلح پاکستان از ۱۹۵۸-۱۹۶۷ ٬ والی خیبر پشتونخوا ۱۹۶۷-۱۹۶۹ و والی بلوچستان ۱۹۸۵-۱۹۹۱) پشتون دیگری بود که سالها در رأس اردوی پاکستان قرار داشت. زمان ایکه قوماندان قوای مسلح پاکستان بود٬ از سیاستهای ایوب خان در مورد افغانستان حمایت میکرد. همچنان در زمان ولایت بلوچستان اش٬ اجازه میداد تا خاک پاکستان علیه افغانستان استفاده شود.

یحیی خان (۱۹۶۹-۱۹۷۱) فرمانده ستاد کل و رئیس جمهور بعدی پاکستان همچنان پشتون بود. با وجود اختلاف در قومیت یحیی خان مبنی بر قزلباش بودن او٬ اکثریت بر این نظر استند که او پشتون بود.  هر چند در در زمان او از میزان تنش در روابط افغانستان و پاکستان کاسته شد ولی در کل روابط دو کشور مثل گذشته سرد بود.

لست پشتونهای ایکه در پاکستان در پوستهای بلند کار کرده اند به این اشخاص تمام نمیشود٬ بلکه شروع میشود. نصیرالله بابر (۱۹۴۸-۱۹۷۴)٬ کسیکه در اردوی پاکستان به رتبه ی ستر جنرالی رسید در زمان تصدی اش به صفت وزیر داخله ی پاکستان (۱۹۹۳-۱۹۹۶)  در ایجاد و تمویل طالبان بیشترین سهم را داشت٬ نیز یک پشتون بود. او قبل از این بین سالهای ۱۹۷۶-۱۹۷۷ والی خیبر پشتونخوا بود.

آفتاب احمد خان شیرپاو٬ رئیس قومی وطن پارتی٬ از ۱۹۶۵-۱۹۷۷ در اردوی پاکستان به رتبه ی جگړنی رسید. بین ۱۹۹۴-۱۹۹۶ به صفت وزیر اعلی خیبر پشتونخوا ایفای وظیفه کرده٬ و بعداً در زمان پرویز مشرف وزیر انرژی و آب (۲۰۰۲-۲۰۰۴) و وزیر داخله (۲۰۰۴-۲۰۰۷) بود؛ و از ۲۰۰۸ به این طرف عضؤ پارلمان پاکستان است. مطمئناً روابط نزدیک با اردو و آی اس آی او را در رسیدن به پوستهای بلند در زمان مشرف کمک کرده است.

بعد از ذکر چند مثال از پشتونهای ایکه در مقامات بلند نظامی در پاکستان خدمت کرده اند٬ چند مثال از سیاسیون پشتون پاکستانی نیز قابل ذکر است. در بین این اشخاص نامهای پسر و نواسه ی خان عبدالغفار خان٬  یعنی خان عبدالولی خان (وفات۲۰۰۶) و اسفندیار ولی خان (بالترتیب رهبران عوامی نیشنل پارتی) در صدر لیست دیده میشوند. اینها از دهه ی ۱۹۷۰ میلادی به اینسو از سیاسیون فعال پشتون در پاکستان به حساب آمده اند. این دو شخص در اوقات مختلف عضؤیت پارلمان پاکستان را داشتند و در پشتونخوا حکومتهای ایالتی را نیز تشکیل داده اند.

عمران خان (که اصلاً ورزشکار رشته ی کرکت است) سیاست مدار بعدی پشتون در پاکستان است که ظاهراً نسبت به افغانستان کینه ی دیرینه دارد. عمران خان به قبیله ی نیازی تعلق دارد و اکنون در پهلوی عضؤیت در پارلمان پاکستان٬ حزبش (تحریک انصاف پاکستان) در خیبر پشتونخوا حکومت را در اختیار دارد.  قابل یاد آوری است که عمران خان به کرات خواهان جهاد در افغانستان شده است٬ این در حالی است که میزان فحشأ در شهر خودش یعنی لاهور زبان زد عام و خاص است.

در ضمن٬ اشخاص میانه رو مثل افراسیاب ‌‌خټک و محمود خان اچکزی نیز فعلاً اعضأی پارلمان پاکستان استند. هر چند ولی خان٬ اسفندیار٬ افراسیاب ختک و محمود اچکزی متهم به مداخله در امور افغانستان نیستند٬ ولی عضؤیت اینها در پارلمان پاکستان و سهم فعال شان در روند سیاسی در پاکستان نشاندهنده ی این امر است که این اشخاص نیز مانند سایر پاکستانیها پاکستان را به صفت وطن خود میشناسند٬ نه افغانستان را؛ و دیگر بر خلاف عبدالغفار خان طرفدار جدایی (جدایی نه به مفهوم یکجا شدن با افغانستان٬ بل تشکیل پشتونستان مستقل)  یا حتی خود مختاری از پاکستان نیستند. 

در کنار اشخاص نظامی و سیاسی٬ علمای دینی پشتون نیز در مداخلات در افغانستان نقش مهمی داشته اند. قاضی حسین احمد٬ مولانا فضل الرحمان٬ مفتی محمود (پدر فضل الرحمان و رئیس اسبق جمعیت علمأی اسلام)٬ مولانا سمیع الحق وغیره چند تن از پشتونهای افراطی استند که در مشتعل نگهداشتن آتش جنگ در افغانستان از ۱۹۷۸به این سو نقش مهمی بازی کرده اند.

ذکر اسامی تمامی پشتونهایکه در پاکستان  عهده دار مناسب بلند بوده اند از توان این نوشته خارج است. فقط به همین بسنده میکنم که بر علاوه ی اسامی که ذکر شد٬ ده ها پشتون دیگر همین اکنون در پوستهای بلند ملکی و نظامی در پاکستان ایفای وظیفه میکنند٬ و ده ها ورزشکار پشتون در تیمهای مختلف ورزشی پاکستان عضؤیت دارند.

بدون شک اینها به صفت اتباع پاکستان حق دارند که با دولت پاکستان کار کنند یا نکنند. ولی چیزی که برای ما افغانها مهم است٬ اینست که اشتباهاً هم به این فکر نباشیم که افغانستان فقط از جانب پنجابی ها صدمه دیده است و تنها پنجابی ها در افغانستان مداخله میکنند ولی پشتونهای پاکستانی در افغانستان هیچگاه مداخله نکرده اند؛ و یا پشتونهای پاکستانی افغانستان را وطن خود فکر میکنند و خواهان یکجا شدن با افغانستان استند. این طرز فکر با واقعیت عینی و ذهنی جامعه ی پشتونهای پاکستانی هیچگونه ربطی ندارد.

در واقع پشتونهای پاکستانی نه خواهان یکجا شدن با افغانستان استند و نه افغانستان را وطن خود میدانند. پشتونهای پاکستانی در کل از سیاست پاکستان در قبال افغانستان حمایت کرده اند و در مواردی هم مجری سیاست های دولت پاکستان در قبال افغانستان بوده اند. بگونه ی مثال٬ راکتهای ایکه بالای کنر پرتاب میشود٬ کار قول اردوی سرحدی پاکستان است٬ که اکثریت قریب به اتفاق افسران و سربازانش پشتون استند. اگر افغانستان وطن شان٬ یا وطن پدران شان بود٬ این کار را نمیکردند. کم از کم از روی ننگ٬ غیرت و پشتونولی دست به این کار نمیزدند.

پشتونهای پاکستانی میدانند که هیچ سودی از یکجا شدن با افغانستان به دست شان نمی آید. اگر حقیقت طوری دیگر بود٬ پس باید در میان پشتونهای پاکستانی حرکتها سیاسی و نظامی به منظور یکجا شدن با افغانستان تشکیل میشد. پاکستانی ها اعم از پنجابی٬ سندی٬ پشتون٬ بلوچ و مهاجر هرگاهی فرصت پیدا کرده اند در افغانستان مداخله کردند؛ همه ی شان تنها و تنها پاکستان را به صفت میهن خود میشناسند و برای منافع اش کار میکنند؛ در چنین وضعیت قسمی که گفته شد پشتونهای پاکستانی تصور هم نمیکنند که روزی با افغانستان یکجا شوند.

در اخیر قابل یاد آوری میدانم که منفعت افغانها در همین است که نفوس فعلی افغانستان را نفوس واقعی آن بدانند (نه مهاجر آسیای میانه و نه مهاجر کوه های سلیمان)٬ واقع بینانه با قضایا برخورد کنند و قبل از این که فرصت از دست برود به هوش بآیند و دوست و دشمن خود را بشناسند. کسی را که دوست فکر میکنید شاید دشمن اصلی تان باشد.

 

__

آروین رهی محصل دوره ی ماستری رشته ی امور بین المللی در فاکولته ی حکومت و خدمت عامه ی جورج بوش واقع در دانشگاه تکزاس ای ایند ام است. موصوف بین سالهای ۲۰۱۲-۲۰۱۳ به صفت مشاور حقوقی والی پروان ایفای وظیفه میکرد. او همجنان در رشته ی سیاست و مطالعات امنیتی از آکادمی سازمان امنیت و همکاری اروپا (او اس سی ای) به درجه ماستری فارغ شده است.

نوشته های مشابه

‫۲ دیدگاه ها

  1. اردیبهشت ۱۱, ۱۴۰۱ در ۱:۴۸ ق٫ظ
    سلام و درود
    حاکمان ناپاکستان خود را مسلمان میدانن اما ظلمی که این حکومت در چند دهه اخیر به ملت افغانستان و ملت بلوچ کرده اند، هیچ حکومتی بر این ملتها نکرده.
    وقتی ملتی دشمنی شناخته شده داشته باشن به هر حال مبارزات خود را در این راستا انجام میدهند. اما متاسفانه ناپاکستانیهای پنجاپی در ظاهر خود را دوست میدانند اما در باتن از پشت خنجر میزنند.
    به نظر بنده تمام این خساراتی که در این چند دهه اخیر به افغانستان وارد شده سرمنشا انها حکومت پلید ناپاکستان بوده. حکومتی ترسو که هیچ زمان توانایی مقابله رو در رو را نداشته و همیشه مثل کفتار عمل میکند.
    امید وارم تمام ملت و اقوام افغانستان با هم متحد و یک دل شوند و در ازادی، شکوه و اقتدار مملکت خویش بکوشند. به امید ازادی

  2. سلام و درود
    حاکمان ناپاکستان خود را مسلمان میدانن اما ظلمی که این حکومت در چند دهه اخیر به ملت افغانستان و ملت بلوچ کرده اند، هیچ حکومتی بر این ملتها نکرده.
    وقتی ملتی دشمنی شناخته شده داشته باشن به هر حال مبارزات خود را در این راستا انجام میدهند. اما متاسفانه ناپاکستانیهای پنجاپی در ظاهر خود را دوست میدانند اما در باتن از پشت خنجر میزنند.
    به نظر بنده تمام این خساراتی که در این چند دهه اخیر به افغانستان وارد شده سرمنشا انها حکومت پاکستان بوده. حکومتی ترسو که هیچ زمان توانایی مقابله رو در رو را نداشته و همیشه مثل کفتار عمل میکند.
    امید وارم تمام ملت و اقوام افغانستان با هم متحد و یک دل شوند و در ازادی، شکوه و اقتدار مملکت خویش بکوشند. به امید ازادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا